در تاریخ هر ملتی رویدادهایی است که جاودانه میمانند و همواره باافتخار از آنها یاد میشود. قیام آبان ماه سال ۱۳۹۸ یکی از برجستهترین رویدادهای سیاسی و مبارزاتی تودههای ستمدیده مردم ایران در طول ۴۳ سال حاکمیت یک رژیم ارتجاعی و ستمگر است که در وحشیگری و بیرحمی تنها نمونهای را که در تاریخ یک صدسال اخیر جهان برای آن میتوان سراغ گرفت، رژیم فاشیستی هیتلر در آلمان بود.
قیام آبان ماه ۹۸ انفجار خشم فروخفته تودههای زحمتکش و ستمدیدهای بود که زیر بار بیسابقهترین ستم مادی و معنوی از اعماق جامعه برخاستند. در نخستین دقایق روز جمعه ۲۴ آبان ماه جرقه قیامی زده شد که ۵ روز سراسر ایران را به آتش کشید. خشم انقلابی تودههای ستمدیده، در یک قیام منفجر شد.
در ۲۴ آبان ماه درحالیکه مردم ایران در خواب به سر میبردند، پاسداران نظم سرمایهداری با اعلام ناگهانی افزایش بهای بنزین به سه برابر، یکبار دیگر برای دزدی از جیب مردمی که زیرخط فقر به سر میبرند، به جیببری جدیدی روی آوردند. آنها برای آنکه هرگونه فرصت واکنش را از مردم سلب کرده باشند، تدارک لازم را برای این دزدی ازهرجهت فراهم کرده بود. نهفقط نیمهشب را ساعت اجرای طرح خود اعلام کردند، بلکه روز آن را هم جمعه تعیین کرده بودند که همهجا تعطیل و مردم در محل کار و مراکز عمومی تجمعی نداشته باشند. آنها نیروی مسلح خود را نیز در آمادهباش قرار داده بودند. اما دزدان نیمهشب غافل از آن بودند که حتی یورش شبانه به سطح معیشت مردم نیز مانع از بیداری آنها نخواهد شد. تودههای زحمتکش مردم از همان نخستین دقایق اعلام گرانی به خیابانها ریختند و به اعتراض برخاستند. نخستین تظاهرات بزرگ تودهای از خوزستان آغاز شد. مردم اهواز از همان لحظات اولیه اعلام خبر روز جمعه ۲۴ آبان، تجمعات اعتراضی گستردهای را در مخالفت با گرانی بنزین برپا کردند. این اعتراضات بهسرعت به سایر شهرهای استان ازجمله امیدیه، بهبهان و ماهشهر و سپس به دیگر شهرها و استانهای کشور بسط یافت و با سرعت شگفتآوری سراسر ایران را فراگرفت. در طول ۵ روزی که قیام ادامه داشت، تودههای مردم در ۲۸ استان و بیش از ۱۳۰ شهر کشور برای سرنگونی رژیم ستمگر حاکم به قیامی سراسری روی آوردند . اما فقط این نبود که در هر شهری یک یا چند نقطه عرصه نبرد حماسی مردم با نیروهای نظامی رژیم باشد. در بسیاری از شهرها، تودههای مردم در چندین منطقه در هر شهر تظاهرات و سنگربندی کردند و با نیروهای سرکوب درگیر شدند. ذوالنور رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ارتجاع اعتراف کرد که “فقط در روز شنبه ۲۵ آبان در ۱۴۷ نقطه در تهران و بیش از ۷۰۰ نقطه در سراسر کشور درگیری وجود داشته است.”
این تودهای که در ابعادی میلیونی از درون حاشیه شهرها، محلهها و مناطق کارگر نشین به حرکت درآمده بود، از جنس همان شورشیان دیماه ۹۶ ، کارگران و زحمتکشان ، تودههای تهیدست شهرها، بیکاران، زنان و جوانانی بودند که رژیم ستمگر حاکم بر ایران با استبداد و بی حقوقی، فقر و تبعیض، کشتار و وحشیگری، سالها آنها را در اسارت نگهداشته بود. وزیر کشور رژیم بعداً اعتراف کرد که تظاهرات و سنگربندیهای خیابانی علاوه بر شهرهای بزرگ “بیش از ۵۰ درصد در مناطق حاشیهای شهرهای بزرگ بود”.
قیامکنندگان بیدرنگ با سنگربندی و تظاهرات تودهای، بستن خیابانها و جادهها، به مقابله با نیروهای مزدور سرکوب برخاستند. به مراکز و نمادهای قدرت سیاسی و اقتصادی رژیم، مراکز بسیج،حوزههای علمیه، دفاتر امامجمعهها، بانکها، کلانتریها، فرمانداریها و پمپهای بنزین یورش بردند و آنها را به آتش کشیده شدند. به اعتراف وزیر کشور رژیم بیش از ۵۰ پایگاه و پاسگاه نظامی و انتظامی، ۷۳۱ بانک، ۹ مرکز مذهبی، ۷۰ پمپبنزین و ۱۸۳ خودرو نظامی و انتظامی موردحمله قرار گرفتند. این تعرض گسترده، نمایشی بزرگ از روحیه اعتراضی قیامکنندگان و نشان از عزم و اراده آنها برای تعیین تکلیف با رژیم حاکم داشت. در این لحظه برای تودههای قیامکننده مسئله این بود: مرگ یا پیروزی. آنها حرفشان، عملشان بود. سرنگونی نظم ستمگرانه حاکم بر ایران.
اینکه تودههای مردم قیامکننده در پاسخ به وحشیگری نیروهای سرکوب، مراکز و ارگانهای نظامی ، دستگاه فریب و تحمیق مذهبی و بانکهای سرمایهداران را موردحمله قراردادند و مراکز نظامی، حوزههای علمیه و بانکها را به آتش کشیدند ناشی از آگاهی قیامکنندگان و هدفدار بودن این قیام بود. این تعرض، بازتاب خصلت ضد سرمایهداری ، ضد استبدادی و ضد دولت دینی بود که در شعارها نیز انعکاس یافت.
یکی از ویژگیهای برجسته این قیام حضور گسترده زنان و نقش آنها در تهییج و برانگیختن مبارزان به تعرض و در پارهای موارد رهبری مبارزات بود. این نقش چنان برجسته بود که ارتجاع حاکم را نیز حیرتزده کرد و سران دستگاه سرکوب از “میدانداری ” زنان در بسیاری از مناطق و شهرها سخن گفتند.
قیام برای سرنگونی نظمی که تودههای وسیع مردم ایران را از ابتداییترین حق انسانی محروم کرده بود، قهرمانی، مقاومت و ازجانگذشتگی قیامکنندگان، برای طبقه حاکم چنان هراسناک بود که خامنهای این سردسته ستمگران و جلادان، فرمان بیرحمانهترین سرکوب را صادر کرد. او ضمن حمایت از راهزنی سرمایهداران برای افزایش بهای بنزین، میلیونها تن از مردم ستمدیده را اشرار نامید و از “مسئولین حفظ امنیت کشور” خواست ” به وظایفشان عمل کنند.” کشتاری هولناک در سراسر کشور رخ داد. ۱۵۰۰ تن از مردم قهرمان ایران قتلعام شدند. صدها تن زخمی و مصدوم و متجاوز از دههزار تن بازداشت و در دادگاههای فرمایشی به حبسهای سنگین و اعدام محکوم شدند.
بااینوجود، قیامکنندگان به مدت پنج روز با ازخودگذشتگی و قهرمانی کمنظیر در برابر وحشیگری سگهای هار پاسدار حکومت اسلامی و نظم سرمایهداری ایستادند و جنگیدند. عظمت این حماسهآفرینی تودههای مردم ایران چنان بزرگ بود که پس از سرکوب قیام، فرمانده مزدور عملیات بسیج رژیم گفت: “جنگ جهانی تمامعیاری علیه نظام بود… پدیده عجیب و جدیدی بود که یکدفعه کل کشور را فراگرفت …قبلاً فتنه دیده بودیم اما این فتنه، فتنه دیگری بود. بهعنوان کسی که درصحنه بودم معتقدم فقط خدا ما را نجات داد.”
آخرین سنگر حماسهآفرینان قیام آبان ۹۸ روز سهشنبه ۲۹ آبان ماه با یورش واحدهایی از تیپ ویژه تکاوران سپاه خوزستان به ماهشهر که مجهز به سلاحهای سنگین، مسلسل، تانک، نفربر بودند و بالگردها نیز آنها را پشتیبانی میکردند، برچیده شد. دشمنان مردم ایران در شهر چمران (جراحی) کشتار هولناکی به راه انداختند و با عقبنشینی مبارزان به درون نیزارهای شهرک جراحی، دهها تن را با توپ و تانک و مسلسل قتلعام کردند.
قیام سرکوب شد، اما این نه به معنای پایان مبارزه برای سرنگونی رژیم بود و نه نجات طبقه حاکم از بحرانی که در آن قرار دارد.
برعکس، همانگونه که سازمان ما همان ایام در نشریه کار اعلام کرد، با این قیام جامعه ایران وارد مرحله جدیتر و عمیقتری از بحران سیاسی فراگیر شده است. نشریه کار نوشت: ” اگر این جنبش در لحظه کنونی هم نتواند از این مرحله فراتر رود، تا همینجا، یک پیروزی بزرگ برای مردمی است که در مقابل زورگویی و باجخواهی یک رژیم ستمگر، دزد و جیببر، قد برافراشتند، قهرمانانه جنگیدند و راه را بر مبارزات عالیتر آتی هموارتر کردند.”
سازمان ما پیشازاین با مبارزاتی که در دیماه سال ۹۶ آغاز شد اعلام کرده بود که با پیدایش یک بحران سیاسی انقلابی در جامعه ایران، دوران جدیدی در حیات سیاسی مردم ایران آغازشده است. دوران رکود سیاسی که مردم به نظم موجود تمکین میکردند به پایان رسیدِ و یک دوران انقلابی برای دگرگونی نظم حاکم فرارسیده است. اکنون از رویداد بزرگ قیام آبان ماه در مقاله ” قیام آبان ماه و پیدایش موقعیت انقلابی” در آذرماه همان سال، این نتیجه سیاسی را گرفت که: ” قیام آبان ماه یک نقطه عطف و تحولی کیفی درروند تحول اوضاع سیاسی جامعه ایران و بحران سیاسی در طول نزدیک به دو سالی است که بر طبق ادبیات سیاسی سازمان ما، دوران انقلابی نامگرفته است. این بحران اکنون به درجهای ژرفا و وسعت یافته که نشان میدهد، ادامه زندگی به روال گذشته برای مردم ناممکن شده است. تودههای مردم ایران دیگر نمیتوانند به شیوه گذشته زندگی کنند و طبقه حاکم نیز نمیتواند به شیوه گذشته بر مردم حکومت کند.
وقتیکه بحران سیاسی ژرف و سراسری در جامعهای شکلگرفته باشد، طبقه حاکم غرق در بحران، دیگر نتواند به شیوه گذشته بر مردم فرمانروائی و حکومت کند، نتواند با اصلاحات، سیستم دولتی را نجات دهد، وقتیکه میلیونها تن از مردم در یک دوران انقلابی در اشکال متعددی از مبارزه علنی و مستقیم به مبارزه علیه نظم حاکم برخاسته باشند و تودههای کارگر و زحمتکش و ستمدیده به ناممکن بودن ادامه زندگی به شیوه گذشته رسیده باشند، هیچ دلیل دیگری روشنتر از اینکه صدها هزار تن از مردم آماده جانفشانی به قیام برخاستهاند، نمیتواند اثبات کند که در این جامعه یک موقعیت انقلابی شکلگرفته است.
هیچ راهی برای نجات جمهوری اسلامی از بحرانهای متعددی که احاطهاش کردهاند و بنبستی که در آن گرفتارشده ، وجود ندارد. تنها کاری که هنوز از دستش ساخته است، کشتار بیرحمانه مردم است و در آبان ماه، وحشیانهتر از گذشته مردم را کشتار کرد. اما این کشتار، رژیم را نجات نخواهد داد، همانگونه که سرکوبها و کشتارهای پیشین کارساز نبوده است. با این قیام و دریایی از خون که میان تودههای مردم و طبقه حاکم فاصله انداخته است، میتوان گفت بحران سیاسی به آن درجه از ژرفا و بلوغ رسیده است که تمام شرایط عینی برای یک انقلاب یا دقیقتر موقعیت انقلابی را فراهم ساخته است.
قیام آبان ماه نشانی از این واقعیت است که بهزودی اشکال عالیتری از مبارزات تودهای در ابعادی وسیعتر رخ خواهد داد.”
آنچه در طول سه سال گذشته رخ داد، اثبات همین واقعیت بود. بیماری مرگبار کرونا نیز نتوانست تغییری در این روند وجهت تحول اوضاع سیاسی بدهد و جز یک وقفه کوتاه در مبارزات پدید نیاورد. تظاهرات در شهرهای مختلف و اعتصابات کارگران، معلمان، بازنشستگان در دو سال گذشته، مبارزات پیگیرانه و وقفهناپذیر خانوادههای دادخواه بهویژه جانباختگان قیام ۹۸ ادامه همین روند مبارزه برای سرنگونی نظم حاکم بود که میبایستی بار دیگر به یک جنبش تودهای بزرگ سراسری بیانجامد.
در یک موقعیت انقلابی از هر جرقهای میتواند حریق سیاسی بزرگی برپا میگردد و هر رویداد ولو کوچکی به یک رویداد سیاسی بزرگ تبدیل شود. بنابراین جامعه ما صرفاً نیاز به یک جرقه دیگر داشت. این جرقه با قتل مهسا امینی توسط مزدوران گشت ارشاد زده شد و بار دیگر خشم انقلابی تودههای مردم در یک جنبش بزرگ سراسری منفجر شد و به یک جنبش گسترده آشکارا سرنگونی طلب در سراسر ایران شکل داد که هماکنون ابعادی میلیونی به خود گرفته و بیش از دو ماه بهرغم تمام وحشیگری و سرکوب رژیم ددمنش جمهوری اسلامی، ادامه یافته است.
این جنبش که از ۲۶ شهریور با تظاهرات تودهای مراسم خاکسپاری مهسا در سقز و فراخوان اعتصاب احزاب کرد آغاز گردید، بهسرعت با موجی از اعتصابات در دانشگاهها، تعطیلی مدارس، تظاهرات تودهای ، سنگربندی و نبردهای خیابانی، حمله به تعدادی از مراکز بسیج و مذهبی، به دور افکندن حجاب اجباری و به آتش کشیدن آن توسط زنانی که در بسیاری از این اعتراضات نیروی اصلی و حتی رهبری کننده را برعهدهگرفتهاند،اعتصابات کارگری و اخیراً اعتصاب کسبه، سراسر کشور را فراگرفت. در ۴ آبان بی سابقهترین و گستردهترین جنبش اعتراضی علیه جمهوری اسلامی شکل گرفت. پیوستن برخی از گروههای اجتماعی حرفهای از نمونه وکلای دادگستری، پزشکان، روزنامهنگاران، هنرمندان و هنرپیشگان و حتی ورزشکاران به این جنبش و حمایت از آن، نشاندهنده ابعاد این جنبش و بحران بسیار بزرگی است که رژیم با آن مواجه شده است. این جنبش در طول این دو ماه، نمونههای درخشانی از قهرمانی و فداکاری، استقامت و پایداری زنان، جوانان، دانشجویان، دانشآموزان و تودههای زحمتکش مردم را در سراسر ایران به همگان نشان داده است. بر طبق آخرین گزارشها، تاکنون لااقل مردم ۱۵۰ شهر و دستکم ۱۴۰ دانشگاه در این جنبش بزرگ سراسری حضور یافتهاند. شکل اصلی مبارزات تاکنون اعتصابات و تظاهرات تودهای و درگیریها و نبردهای خیابانی بوده است. اما در برخی از شهرها و مناطق نظیر کردستان، این مبارزه هماکنون به سطح یک قیام تودهای ارتقاءیافته و در چندین روز اخیر درگیریهای حاد و گستردهای در این منطقه در جریان بوده است. جدیدترین خبرها حاکی از گسیل نیروهای نظامی، از جمله واحدهای زرهی ارتجاع حاکم به چندین شهر در کردستان است.
اصلیترین شعارهای جنبش تا به امروز ، مرگ بر دیکتاتور، مرگ بر خامنهای،” زن، زندگی، آزادی” “آخوند باید گم بشه”، مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر، “آزادی، آزادی” و آزادی زندانی سیاسی بوده است. تنها در موارد استثنائی شعارهای اثباتی نظیر شعار کار، نان، آزادی، حکومت شورابی در مهاباد سر داده شد، یا در سنندج در جریان راهپیمایی روز جمعه ۲۶ آبان، پلاکارد “زندهباد آزادی- زندهباد سوسیالیسم” در بالای یک پل برافراشته شد.
رژیم ارتجاعی حاکم بر ایران که در چنگال عمیقترین بحرانها گرفتار است و در میان عموم مردم ایران ازنظر سیاسی و اخلاقی به کلی رسوا و بیاعتبار شده، همچنان به تنها حربهای که در اختیار دارد، نیروی نظامی سرکوب علیه مردم متوسل شده است. این رژیم وحشی و ضد انسانی در طول این دو ماه با تمام نیروهای سرکوبگر خود به جنگ مردمی برخاسته که با دستخالی به مبارزه ادامه دادهاند. درنتیجه این وحشیگری نیروهای سرکوب، تاکنون متجاوز از ۴۰۰ تن از مردم به قتل رسیدهاند و بیش از ۶۰ تن از جانباختگان کودک بودهاند. گروه کثیری نیز مصدوم شدهاند. تعداد بازداشتشدگان اکنون از ۱۷ هزار تجاوز کرده است.
بااینهمه وحشیگری، جمهوری اسلامی راهی برای نجات از بحرانی که تمام موجودیتش را هدف قرار داده ، ندارد. بهرغم اینکه جنبش هنوز فاقد سازماندهی سراسری و یک رهبری انقلابی است، اما این بحران عمیقتر از آن است که رژیم بهسادگی بتواند با سرکوبهای خود آن را مهار کند. این واقعیت را تجربه مبارزه قهرمانانه دو ماه گذشته مردم، ایستادگی، مقاومت و جانفشانی آنها برای رسیدن به هدف، بهخوبی نشان داده است. چشمانداز سرنگونی نظم حاکم و پیروزی تودههای مردم ایران، بیش از هر زمان دیگر روشن است.
نظرات شما