“تهران بشه کردستان، ایران میشه گلستان”، “مهاباد، کردستان، الگوی کل ایران”، “کرد و بلوچ و آذری، آزادی و برابری”، “مهاباد، کردستان، چشم و چراغ ایران”، اینها از جمله فریادها و شعارهاییست که در روزها و هفتههای اخیر در سراسر کشور طنین انداخته است.
از آغاز موج جدید جنبش انقلابی تودههای ستمکشیدهی ایران در ۲۶ شهریور تا به امروز، کردستان همچنان میدرخشد. تنها در طول یک هفته ۴۲ تن از بهپاخاستگان توسط مزدوران مسلح رژیم ددمنش جمهوری اسلامی در شهرهای کردنشین با سلاحهای جنگی به قتل رسیدند. جمهوری اسلامی که ناتوانیاش در خاموش کردن موج بلند جنبش انقلابی تودههای ستمکشیدهی ایران آشکار شده است، با این خیال باطل که با تشدید سرکوب میتواند از این نبرد پیروز بیرون بیاید، از وحشیانهترین روشها برای سرکوب مردم جان به لب رسیده استفاده میکند. اما بدون تردید این نبرد خونین تنها میتواند یک پیروز داشته باشد و آن تودههای ستمکشیدهی ایران خواهند بود که با شهامت، دلیری، اتحاد و خون سرخ خود، آیندهی سرشار از زیبایی و امید را با دستان توانای خود خواهند ساخت.
در این نبرد خونین و تاریخساز، ستمکشیدگان کردستان جایگاه ویژه و برجستهای دارند و دقیقا از همینروست که رژیم فاشیستی حاکم در هفتههای اخیر شدت سرکوب در کردستان را به چند برابر افزایش داد. در این موج بلند جنبش انقلابی که جامعه را در آستانه انقلاب قرار داده است، کردستان تا امروز به دلایلی نقشی پیشگامانه برعهده گرفته است. از جمله دلایل پیشگامی مردم قهرمان کردستان در این مرحله از مبارزات تودهها، میتوان به سابقه مبارزاتی مردم کردستان و ظلم و جوری که به آنها در طول این سالها شده و نیز قوی بودن صدای نیروهای آزادیخواه، چپ و کمونیست در کردستان اشاره داشت.
جایگاه و نقش مبارزات مردم کردستان در جنبش سراسری مردم، رژیم را به این تحلیل رساند که با تشدید سرکوب در استانها و شهرهای کردنشین میتواند صدای مردم معترض را خفه کند. یکی از اولین شهرهایی که مورد هجوم وحشیانه رژیم قرار گرفت، شهر سنندج بود.
شهر سنندج از همان روز اول خاکسپاری ژینا در سقز بهپا خاست. در ادامه و همزمان با گسترش و سراسری شدن مبارزات مردم، بارها در شهر سنندج مردم با سنگربندی و با استفاده از سنگ و کوکتل مولوتف و ابزارهایی مانند آن به مقابله با مزدوران رژیم پرداختند و در بسیاری از صحنهها مزدوران را مجبور به فرار ساختند. همین وضعیت در دیگر شهرهای کردنشین نیز کم و بیش حاکم بود. پنجم آبان در مهاباد مردم فرمانداری را تسخیر کردند. بسیاری از شهرهای کردنشین ساعتها در اختیار مردم قرار گرفت و جنگ و گریز با نیروهای نظامی رژیم عموم شهرهای کردنشین را فرا گرفت.
از اواخر آبان رژیم شدت سرکوب را (بویژه در کردستان) با نظر و هدایت خامنهای افزایش داد و بالاخره در هفتهی گذشته با کشتار وسیع مردم، حکومت نظامی در شهرهای کردستان برقرار کرد. پاسداران سرمایه و جهل و فساد در بسیاری از شهرهای کردنشین با بلندگو از ساعت ۹ شب ممنوعیت رفت و آمد اعلام کردند. این مزدوران جدا از شلیک مستقیم به سمت مردم با اسلحههای جنگی، به سمت خانهها نیز شلیک و گاز اشکآور پرتاب کردند. در یکی از تصاویر منتشره در شبکههای اجتماعی میبینیم که مزدوران رژیم با ورود به خانه مردم ضمن شکستن وسایل خانه از جمله تلویزیون بر روی دیوار خانه نوشته بودند “ما برمیگردیم”.
۲۸ آبان مزدوران رژیم با قطع برق شهر در شب، با سلاحهای جنگی و خودروهای زرهی وارد شهر مهاباد شدند و ضمن شلیک به مردم حاضر در خیابانها، به مغازهها، ماشینها و منازل مردم آسیب رساندند. ۲۹ آبان نیروهای نظامی “سپاه نبیاکرم” کرمانشاه در شهر جوانرود دست به قتلعام مردم غیر مسلح زدند. آنها با فریاد “اللهاکبر” به سمت مردم، خانهها، مغازهها و ماشینهای پارک شده در خیابان با سلاحهای جنگی شلیک کردند. فردای آن روز نیز مزدوران رژیم با شلیک به سمت مردمی که از خاکسپاری دو تن از کشتهشدگان روز قبل، جان فشاندگان عرفان کاکایی و بهاءالدین ویسی برمیگشتند، تعداد زیادی را کشته و مجروح ساختند.
مزدوران رژیم حتا برای ممانعت از رسیدن خون به مجروحان در بیمارستان جوانرود، خودروهای حامل کیسههای خون از بانک خون کرمانشاه به مقصد جوانرود را در روانسر به رگبار بسته و مانع انتقال خون شدند. مزدوران رژیم همچنین با حضور در بیمارستان جوانرود، وسایل خونگیری را با خود بردند تا مانع خون دادن مردم داوطلب شهر برای مجروحان شوند.
جدا از دستگیریهای گسترده و ربودن زخمیها از بیمارستان و انتقال آنها به زندان، جمهوری اسلامی اعمال جنایتکارانه خود در کردستان را به جایی رساند که در سنندج به روی دانشآموزان معترض آتش گشود و سه نفر از آنها را با گلولههای جنگی مجروح ساخت که وضعیت یکی از آنها وخیم گزارش شده است. اگرچه براساس آمارها ۴۲ نفر از ۲۵ تا ۳۰ آبان در شهرهای کردستان کشته شدند، اما به دلیل تعداد بالای مجروحان و محروم بودن بسیاری از آنها از امکانات پزشکی و قتل زندانیان سیاسی در زیر شکنجه امکان افزایش آمار کشتهشدگان متاسفانه زیاد است. تا کنون آمار ۱۰۵ تن از جانباختگان کردستان رسماً اعلام شده است. جنایات رژیم در سراسر ایران بویژه در کردستان، نمونه آشکار جنایت علیه بشریت حتا براساس تعاریف حقوق بینالملل و سازمانهای بینالمللی حقوق بشری هستند.
در عموم شهرهای کردستان وضعیت کموبیش به همین شکل است، وضعیتی که میتوان آن را تحمیل شرایط جنگی به مردم توصیف کرد. اما نه جنگ بین ارتش دو کشور، بلکه جنگ مزدوران رژیم با سلاحهای جنگی با مردم غیر مسلح. در شهرهای کردستان بهطور واقعی ما شاهد یک قیام از سوی مردم این مناطق بودیم، از سنگربندیهای خیابانی و مقاومت در تمامی محلات و خیابانها در برابر مزدوران مسلح تا حمله به مراکز حکومتی و دیگر اشکال مبارزاتی مردم کردستان همگی بیان این واقعیت هستند. همچنین باید تاکید کرد که مقاومت مردم کردستان حتا با این هجوم وحشیانه مزدوران مسلح رژیم درهم شکسته نشد. مقاومت کردستان بعد از هجوم مغولوار سپاه فساد و سرمایه مثالزدنی است. مردم این مناطق به رغم جو شدید امنیتی همچنان با حضور گسترده در مراسم خاکسپاری قهرمانان خود از جمله خاکسپاری شمال خدیری صبح روز جمعه در مهاباد به رژیم فاشیستی حاکم فهماندند که کردستان را با هیچ سلاحی نمیتوان خفه کرد.
یکی از تاکتیکهای جمهوری اسلامی برای انحراف مبارزات مردم کردستان و تلاش برای القاء این موضوع که مردم مناطق کردنشین “تجزیهطلب” هستند، حمله به مقر احزاب کرد در کردستان عراق به بهانهی نقش آنها در اعتراضات است، همراه با تبلیغ این مساله در رسانههای وابسته که این احزاب “تجزیهطلب و وابسته به آمریکا و غیره هستند”. حتا ماموران بینام رسانهای جمهوری اسلامی در شبکههای اجتماعی سعی کردند با تبلیغ این مساله که مردم در کردستان کشته میشوند اما در سایر مناطق مردم نشسته و تنها نظارهگر هستند، بین تودهها اختلاف و شکاف بیاندازند. اما حمایت مردم سراسر ایران از مردم شهرهای کردنشین و شعارهای بپاخاستگان در کردستان و دیگر شهرهای ایران نشان داد که سیاستهای جنایتکارانه و چندشآور رژیم به معنای کامل کلمه هیچ تاثیری در اتحاد و همبستگی سراسری تودههای ستمکشیده و بپاخاستهی ایران ندارد. حمایت و اعتراضات دانشجویی بویژه در روز ۵ شنبه هفته گذشته از مردم کردستان، شعارهای بپاخاستگان در حمایت از کردستان در شهرهای ایران از جمله تهران و بالاخره حمایت مردم بلوچستان در جمعههای اعتراض از کردستان، بخشی از پاسخ عملی تودهها به این سیاست مزورانهی رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی بود.
اما چرا جمهوری اسلامی چنین وحشیانه به مردم کردستان حمله برد؟! همانطور که در ابتدای مقاله آمد، در موج اخیر جنبش انقلابی مردم کردستان نقش ویژه و برجستهای دارند. نه تنها در اشکال مبارزاتی بلکه در طرح شعارهای رادیکال و طرح آلترناتیو برای سرنگونی جمهوری اسلامی، اینبار آنها پیشتاز بودند. پیش از این از جمله در دیماه ۹۶، اعتراضات تابستان ۹۷، قیام آبان ۹۸ و اعتراضاتی که در آذر و دی همان سال ادامه یافت، دانشجویان دانشگاهها عموما در طرح شعارها پیشتاز بودند. در موج جدید جنبش انقلابی نیز شعارهایی همچون “مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر” از درون جنبش دانشجویی به درون جامعه رفت و در خیابانها و دیوارهای شهرها تکثیر شد. اما این کردستان بود که شعارهایی همچون “زنده باد آزادی، زنده باد سوسیالیسم” و شعارهایی در رابطه با “حکومت شورایی” را مطرح کرد. حتا مبارزات دانشجویان دانشگاه سنندج نیز نسبت به دیگر دانشگاهها رادیکالتر بود. سنگربندی حتا به دانشگاههای کردستان نیز رسید و رژیم بیمحابا علیه دانشجویان از سلاحهای جنگی استفاده کرد. همراهی اساتید دانشگاههای کردستان بویژه دانشگاه سنندج از دانشجویان نیز مثالزدنی بود و حداقل دو تن از اساتید این دانشگاه تاکنون دستگیر شده اند.
اشکال مبارزاتی بپاخاستگان در کردستان، از حمله با کوکتل مولوتف به مراکز حکومتی تا سنگربندی و مقاومت با سنگ و کوکتل مولوتف در برابر قدارهبندان حکومت، تودهای و فراگیرشدن اعتراضات و حتا اعتصاب در کردستان نسبت به سایر مناطق و بالاخره تداوم و پایداری اعتراضات از دیگر ویژگیهای مبارزات بپاخاستگان کردستان در طول بیش از دو ماه اخیر بوده است.
اگرچه حکومت نظامی غیررسمی در کردستان همچنان ادامه دارد، اما واقعیت این است که مشعل مبارزهای که در کردستان از ۲۶ شهریور فروزان شد، خاموش شدنی نیست. جمهوری اسلامی امروز نه با احزاب و گروههای سیاسی مخالف، بلکه با میلیونها انسان ستمدیده روبروست که مدام هم بر تعدادشان، هم برخشمشان و هم برانگیزههایشان افزوده میشود. بپاخاستگان کردستان همراه با دیگر تودههای کار و زحمت، تودههای فراموش شده، تودههای ستمدیدهی از ظلم و جور حاکم، زنان، جوانان، مادران و پدران، اینبار مصمم به سرنگونی جمهوری اسلامی هستند، تا نقطه پایانی بر بیش از ۴۳ سال حاکمیت سیاه و تباه شدن بیشتر عمر میلیونها انسان بویژه کودکان و جوانان بگذارند.
همین ترس و وحشت رژیم از مبارزات تودهها بویژه در کردستان است که رژیم را مجبور به ادامه حضور سنگین نظامی خود در شهرهای کردستان کرده است. اما در آن سو، طبیعیست که با گسترش مبارزه در دیگر شهرهای ایران، گسترش اعتراضات کارگری و دیگر گروههای اجتماعی همچون معلمان، پرسنل بیمارستانی و دیگر کادرهای درمانی، بازنشستگان و غیره، نیروی سرکوب رژیم نیز، همچنان که در سخنان خامنهای و ابراهیم رئیسی در دیدار با بسیجیان در روز ۵ شنبه آشکار بود، تحلیل رفته و مشعل انقلاب فروزانتر خواهد درخشید.
کردستان نه خسته است و نه مغلوب. کارگران و دیگر زحمتکشان کردستان همراه با دیگر کارگران و زحمتکشان در سراسر ایران پیروز خواهند شد. برای آزادی و دمکراسی، تامین اجتماعی از گهواره تا گور، برای مسکن مناسب، برای رفاه اجتماعی، و پایان دادن به فقر، برای خاتمه دادن به نابسامانیهای اجتماعی، برای آموزش رایگان همگانی و با کیفیت، برای پایان دادن به کار کودک، برای پایان دادن به نابرابری جنسیتی، ملی و مذهبی، برای زن، برای زندگی انسانی، برای زندگی در آسایش، برای لبخند بر لب کودکان، برای لبخند بر لبان مادران، پدران، همسران، کودکان، برادران و خواهران داغدیده، برای آزادی تمامی زندانیان سیاسی، برای خدانور و خواهرش، برای ژینا و نیکا، برای نیلوفر مامایی که یک چشماش را از دست داد، برای لغو اعدام، برای رهنورد، توماج، شاکر بهروز و سامان یاسین، برای خدمات درمانی با کیفیت، رایگان و همگانی، برای کار، برای نان، برای آزادی و حکومت شورایی.
نظرات شما