به هوش باشیم

نوشتن از گذشته‌ها می‌تواند سودمند باشد. بخصوص در جامعه‌ای مانند جامعه‌ی ما که مرور خاطرات هم می‌تواند بهای سنگینی را در پی داشته باشد. اما بهتر است بیشتر از حال نوشت.

حالی که مدام در حالت تغییر و تحول است. نوشتن از چهل و اندی سال جهل و جنون و جنایت، نوشتن از اجحاف و ستم، نوشتن از دار و درفش و خون، شاید نیاز به هزاران نویسنده زبردست باشد تا بتوان در این مدت تابلویی درخشان از مقاومت و شکست، از تلخی و از ناکامی‌ها را نمایش داد. اما نباید فراموش کرد که در همین مدت بر پا جوشه های جنگل هزاران جوانه رویید. گرچه هنوز هم این رویش‌ها و جوانه‌زدن‌ها به بار ننشسته‌اند اما در این میانه وظایف ما به عنوان کسانی که دغدغه کارگران و زحمتکشان را داریم، کجا تعریف شده‌اند؟

اکنون جامعه در حال غلیان و جوشش است، این غلیان‌ها و جوشش‌ها و این خیزش‌های اجتماعی به کجا ختم خواهند شد؟ ما به عنوان کمونیست‌ها در این میان وظیفه‌ای سنگین بر دوش‌های‌مان قرار دارد.

این وظایف در این شرایط و اوضاع که کلیه اقشار و زحمتکشان و جوانان جامعه به میدان آمده‌اند، چه چیزهایی می‌تواند باشد؟ گرچه هنوز این خیزش اجتماعی فاقد برنامه است، اما فرقی که این خیزش با دوره‌های قبل از آن داشت و دارد یکی این است که سرعت فراگیری آن بیشتر بوده است. دیگر از آن شعارهای مذهبی خبری نیست. نه فقط شعار رضا شاه روحت شاد نیز در هیچ جا داده نشده بلکه شعار “مرگ بر ستمگر- چه شاه باشه چه رهبر” همه جا شنیده می شود. اما اینها همه دلیل بر این نیست که جنبش و خیزش اجتماعی دارد سیر طبیعی خود را طی می‌کند. گرایش هایی در صدد آن هستند که مبارزه و مقاومت را در حد جابجایی مهره‌ها محدود کنند و با شعار مرگ بر خامنه‌ای، کل نظام حاکم را از زیر ضرب خارج سازند بدون این‌که مناسبات و ساختار قدرت تغییر کند. روشن است اگر در این رابطه موفق شوند باز هم تجربه‌ تلخ دیگری بر تجربیات گذشته افزوده خواهد شد. اما در این رابطه وظیفه ما که در این جا و داخل هستیم بسیار سنگین‌تر از دیگر رفقایی است که در خارج مانده‌اند. این‌جا ما در حد توان و وسع خویش برنامه و اهداف سازمان را، گرچه به صورت شفاهی به میان مردم برده، در خانه در اتوبوس در تاکسی در خیابان شعار کار، نان، آزادی، حکومت شورایی را مبنای کارمان قرار داده‌ایم و هر کدام از رفقا می‌توانند بنابر شرایطی که در آن بسر می‌برند و در محیطی که در آن هستند برای سازماندهی و در راه انقلاب تلاش کنند. به قول یکی از آموزگاران مارکسیست – لنینیست این خیزش‌ها و جنبش‌های خودبخودی پیش‌درآمد انقلاب‌های اجتماعی و بزرگ‌تری هستند که در حال وقوع و رخ‌دادن می‌باشند و کمونیست‌ها تا جایی که در توان دارند باید به این پروسه یاری کنند. البته نباید غافل شد که محافل سرمایه جهانی هم دست روی دست نخواهند گذاشت.آن‌ها هم برنامه و کارهای خود را پیش خواهند برد و از هم اکنون در حال تدارک می‌باشند. گرچه هنوز کارگران که ستون اصلی انقلاب‌های کارگری و سوسیالیستی هستند به آن صورت به میدان نیامده‌اند، اما ما وظیفه خود می‌دانیم که در این شرایط کار خودمان را انجام دهیم. چرا که جای هیچ تردیدی وجود ندارد که کارگران هم در ابعاد وسیع تر به میدان خواهند آمد. جبنش انقلابی کنونی گرچه دست رد به جمهوری اسلامی زده و از آن عبور کرده است اما این‌که چه چیزی یا چه نوع حکومتی قرار است جایگزین آن شود به نظر می‌آید که هنوز روشن نیست . این‌جاست که کمونیست‌ها در تبلیغ و ترویج حکومت شورایی کارگران و زحمتکشان  به عنوان حکومت جایگزین وظیفه‌  سنگینی را بر دوش‌ دارند.

جمهوری اسلامی دربحران ها و بن‌بست کامل قرار دارد. توان حل بحران و پاسخ‌گویی به هیچ یک از شعارها و خواست های توده های مردم را ندارد . این بحران ها و از جمله بحران اجتماعی، ریشه در خود ساختار حاکمیت دارد و تا مرگ این نظام ادامه خواهد داشت. اما این‌که نیروهای انقلابی و چپ چگونه می‌توانند از این اوضاع و وضعیتی که پیش آمده، استفاده کنند و در در آن تأثیر گذار باشند، بستگی به توان آن‌ها دارد. چنین به نظر می رسد که سرمایه بین‌المللی به این نتیجه رسیده که  رژِم مذهبی امتحان خود را پس داده است. گرچه هنوز جایگزین مطمئنی برای رژیم جمهوری اسلامی ندارد اما سرمایه بین‌المللی کار خود را انجام می‌دهد. در چنین شرایطی این ما هستیم که با بردن شعارها، تاکتیک ها، مواضع، اهداف و برنامه‌ی سازمان به درون کار گران و زحمتکشان و تبلیغ و ترویج آن، باید تلاش خود را دوچندان کنیم.آلترناتیوهای بورژوایی و امپریالیستی را افشا کنیم و تا جایی که در توان داریم کمک کنیم که طبقه کارگر، خود را به آگاهی و تشکل بیشتر مجهز سازد، نقش و رسالت خود را در جنبش انقلابی ایفا کند به نحوی که دولت شورایی مستقر شود و انقلاب اجتماعی به پیروزی برسد.

از آن‌جا که جمهوری اسلامی هیچ‌گونه پایگاه مردمی (توده‌ای) ندارد و نمی تواند خواست های مردم را برآورده کند، توده‌های به‌جان آمده نیز به اعتراض بر خاسته و برای تحقق مطالبات خویش به میدان مبارزه‌ی رو در رو با رژیم قدم گذاشته اند. خصیصه جنبش‌های خودبخودی فقدان برنامه است به‌خصوص هنگامی که در پشت این خیزش‌ها تشکیلات منسجم و شناخته‌شده‌ای نیز قرار نداشته باشد. اما تکامل اهداف هم در همین خیزش‌ها به‌خوبی دیده می‌شود. در گذشته‌های نه چندان دور شعار اصلی خیزش‌ سال ۸۸ “رای من کو” بود. اما خیزش ها و جنبش انقلابی کنونی کل نظام را هدف قرار داده و در عین حال تلاش ها و ترفند های حکومتی برای ایجاد نفاق و چند دستگی درمیان مردم را خنثی نموده است.

این روزها در بسیاری ازمراکزی که توده‌ها حضور دارند، در محافل و مجالس خیلی‌ها می‌پرسند بالاخره چه خواهد شد؟ برخی از روشنفکران وامانده سعی در تخطئه این خیزش‌ها دارند و آن را نفی می کنند. حمله به بانک‌ها و ادارات به این بهانه که این حرکات منجر به کشته شدن کودکان می شود را رد می کنند. اما این‌ها دلشان نه برای کودکان می سوزد و نه به‌زعم خودشان برای اموال عمومی . این‌ها در اصل نگران آرامش خویش هستند وگرنه انسان انقلابی می‌داند که انقلاب کار توده‌هاست و در این میان سمبل‌ها و نمادهای حکومت در انقلاب‌ها مورد هدف توده‌های انقلابی قرار خواهند گرفت. این‌ها آنقدر کوته‌بین هستند که نمی‌بینند حکومتی تا بن دندان مسلح به جنگ مردمی آمده است که نمی‌خواهند مانند گذشته زندگی کنند. نمی‌خواهند بیشتر از این زیر بار خفقان و خفت، سانسور، اعدام و شکنجه زندگی کنند. این روشنفکران وامانده که بیشتر از آبشخور تفکر توده‌ای – اکثریتی تغذیه می‌شوند، به‌جای محکوم کردن حکومت اسلامی، توده‌های عاصی و به جان آمده را مورد شماتت قرار می‌دهند. این‌ها در واقع عقبه همان تفکری هستند که در سال ۳۲ و بعد از آن در سال ۵۷  و وقایع بعد، آن فجایع را به بار آوردند و همدست مرتجعان حاکم شدند.  به هوش باشیم که خطر این نوع تفکر همیشه جنبش و انقلاب طبقه کارگر را تهدید می‌کند . نیروهای انقلابی همیشه و در همه حال نباید از این نوع بینش و تفکر غافل بمانند و باید با آن مقابله کنند.  کسانی که بعد از قیام ۵۷ خواهان تسلیح سپاه پاسداران به سلاح سنگین می‌شدند علی رغم اینکه اکنون به عینه می‌بینند که از همان سپاه پاسداران سرمایه چه جنایتکارانی بوجود آمده‌اند و چه جنایات فجیعی را مرتکب شده و می شوند، اما بازهم سر سپردگی خود را توجیه می کنند. دیوار توجیه بخصوص از ناحیه فرصت‌طلبان سازشکار بسیار بلند است. البته که این دیوار، پی و اساس محکمی ندارد.

یک رفیق هوادار از داخل کشور

آذر ماه ۱۴۰۱

 

POST A COMMENT.