فرمان قتل و کشتار و پریشان‌گویی دیکتاتور درحال احتضار

این روزها علی خامنه‌ای رهبر رژیم جمهوری اسلامی، مرتب سخنرانی می‌کند، به مناسبت‌های گوناگون حرف می‌زند اما در همه حال نمی‌تواند پنهان کند که از ناحیه جنبش انقلابی توده‌های مردم، زخم و جراحت بزرگی برداشته است. ازاین‌رو سعی می‌کند ضربات وارده به‌ویژه بر روحیه مدافعان خود و رژیمش را ترمیم کند، زخم‌ها را التیام بخشد و درمیان معدود هواخواهان خویش امیدآفرینی کند. خامنه‌ای می‌خواهد چنین وانمود کند که به‌رغم اعتراضات گسترده در سراسر کشور و جنبش انقلابی که چهارمین ماه خود را نیز پشت سر گذاشته است، رژیم جمهوری اسلامی و در رأس آن شخص خودش از اقتدار برخوردار‌است و برای حفظ آن البته از اینکه به هرگونه جنایتی دست بزند ابایی ندارد و از هم‌اکنون سرکوب و کشتار بیشتر را در دستور کار خود قرار داده است.

خامنه‌ای اما در جریان این امیدآفرینی‌های کاذب و ظاهر شدن در مقام یک قاتل حرفه‌ای و تمام‌عیاری که زندگی روزمره‌اش با زندان و کشتار مخالفان و آزادیخواهان درآمیخته و در اثر تکرار قتل و خونریزی، مشاعرش را ازدست‌داده باشد، آشکارا هذیان‌ می‌گوید و مدام  به روی مردم تیغ می‌کشد.سخنان روز دوشنبه ۱۹ دی، در دیدار وی با جمعی از به‌اصطلاح مردم قم یک نمونه است. وی در سخنان خود سعی کرد جنبش انقلابی و اعتراضات گسترده و سراسری مردم علیه رژیم را به تعداد معدودی “جوانان وسوسه شده”  و “فریب‌خورده” تقلیل دهد و طبق معمول آن را “اغتشاش” خواند و به کشورهای خارجی و اجنبی منتسب کرد . خامنه‌ای هزارها و ده‌ها هزار مردم معترض به‌جان‌آمده را “خائن” خواند و گفت: “کسانی که آمدند و وارد اغتشاشات شدند، هدفشان برطرف کردن ضعف‌های کشور نبود، هدفشان از بین بردن نقطه‌های قوت کشور بود” وی در ادامه از “امنیت کشور”،”پیشرفت علمی” و “رشد تولید داخلی” به‌عنوان نقاط قوت یادکرد که هدف اعتراض‌کنندگان متوقف کردن روند پیشرفت علمی و رشد تولید داخلی بوده است.

این هذیان بافی اگرچه باهدف بی‌اهمیت جلوه دادن جنبش انقلابی و برای امیدآفرینی و دلگرمی نیروهای خودی و جلوگیری از ریزش بیشتر آن‌ها بر زبان خامنه‌ای جاری می‌شود تا بلکه زخم‌های عمیق وارده بر پیکر نظام را قدری التیام بخشد، اما بیشتر به پریشان‌گویی بیماری درحال احتضار شباهت دارد تا سخنانی که توجه و باور کسی را ولو درمیان خودی‌ها جلب کند.

به‌راستی خامنه‌ای دیکتاتور از کدام امنیت صحبت می‌کند وقتی‌که هیچ امنیتی در جامعه وجود ندارد؟ وقتی‌که جاده ناامن است، وقتی‌که کارخانه ناامن است، امنیتی شغلی وجود ندارد، خیابان و داروخانه و بیمارستان ناامن است، دانشگاه و مدرسه ناامن است،عزاداری و گورستان ناامن است؟ خامنه‌ای جلاد از کدام امنیت صحبت می‌کند وقتی‌که گروه‌گروه از کارگران، نویسندگان، روزنامه‌نگاران،هنرمندان، دانشجویان، معلمان و حتی دانش آموزان و کودکان بازداشت و زندانی می‌شوند؟ وقتی‌که در کردستان و بلوچستان و جای‌جای کشور مردم را به گلوله می‌بندند؟ از کدام امنیت سخن می‌گوید خامنه‌ای جلاد وقتی‌که دختران و پسران جوان را می‌ربایند، به آن‌ها تجاوز می‌کنند و جسد آن‌ها را در بیابان رها می‌کنند؟ از کدام امنیت صحبت می‌شود وقتی‌که زندان‌ها سرشار از زندانی زیر شکنجه و در معرض اتهامات و مجازات سنگین و حکم اعدام‌اند؟

خامنه‌ای از پیشرفت و رشد تولید داخلی سخن می‌گوید آن‌هم در شرایطی که گماشته وی رئیسی و تمام کابینه مثل خر در گل فرورفته  و بدترین شرایط اقتصادی و معیشتی را بر مردم تحمیل نموده‌اند. به‌راستی کدام پیشرفت علمی و رشد تولید را مردم باید باور کنند وقتی‌که بحران سرتاپای رژیم را فراگرفته است، وقتی‌که حکومت اسلامی حتی از تأمین نان‌وآب و مسکن مردم ناتوان است و در کشوری که سرشار از نفت و گاز است، مردم در سرمای سخت زمستان از گاز و وسیله گرما محروم‌اند؟ از کدام پیشرفت و رشد تولید صحبت می‌شود وقتی‌که توده‌های زحمتکش مردم حتی از تأمین نان و برنج و ماکارونی و تخم‌مرغ نیز ناتوان‌اند، وقتی‌که  نزدیک به ۱۰ میلیون نفر بیکارند، میلیون‌ها کودک از تحصیل محروم‌اند، دستمزد کارگر زیرخط فقر است و برای هزینه ده روز کافی نیست؟ وقتی‌که سالانه صد هزار نفر اقدام به خودکشی می‌کنند و در ظرف چند ماه اخیر ۲۳ کارگر شاغل در اثر خودکشی جان‌باخته‌اند؟

خیلی روشن است که چرندیات خامنه‌ای نه‌فقط خشم و نفرت توده مردم را افزون‌تر و اراده آنان برای براندازی نظمی را که وی در رأس آن قرارگرفته استوارتر می‌سازد و این دعاوی سراپا دروغ و مضحک، مورد باور هیچ بخشی از مردم نیست بلکه حتی همان تعداد نیروهای وفادار به‌نظام را نیز قانع نمی‌کند.خامنه‌ای پشت سرهم سخن‌رانی می‌کند، چیزهایی به هم می‌بافد بلکه اوضاع را آرام کند، اما چنته‌اش حقیقتاً چنان خالی است که جز هذیان بافی و پریشان‌گویی یک شارلاتان، نمی‌توان نام دیگری بر آن نهاد.

خامنه‌ای مرتجع و شارلاتان که کفه مجازات‌های سنگینی که در انتظار اوست مدام سنگین‌تر شده، البته خود را به نفهمی می‌زند و نمی‌خواهد مستقیماً اعتراف کند که هدف جنبش انقلابی توده‌های مردمی که از ظلم و ستم و استثمار و نابرابری به تنگ آمده‌اند نه از بین بردن نقاط قوت رژیم بلکه تصفیه‌حساب قطعی با کل رژیم و نظم حاکم و از میان برداشتن کامل رژیم جمهوری اسلامی و تمام حشو و زوائد آن است. مردم معترض و ناراضی بارها در شعارها و خیزش‌ها و اعتراضات خیابانی خویش آن را اعلام کرده‌اند.

اما این بخش سخنان خامنه‌ای را باید مقدمه بخش بعدی به‌حساب آورد چراکه خامنه‌ای در همین سخن‌رانی پس از خائن قلمداد کردن معترضان، گفت: “دستگاه مسئول باید با این خیانت با جدیت برخورد کند”. حرف اصلی خامنه‌ای در این روزها همین است. فرمان وی به‌کل دستگاه سرکوب این است که؛ بگیرید، ببندید، شکنجه کنید، به هیچ‌کس رحم نکنید، تعداد هرچه بیشتری را بکشید و به قتل برسانید و اگر توانستید، کشتاری نظیر دهه شصت راه بیندازید! تا جامعه مرعوب و آرام شود و نظام باقی و پابرجا بماند! خامنه‌ای در هر سخن‌رانی که قرار است اشاره‌ای به جنبش انقلابی داشته باشد، یک حرف اصلی بیشتر نداشته است؛ تشدید سرکوب و قتل و کشتار مردمی که برای تغییر وضع موجود به پا خاسته‌اند. افزون بر دیکتاتور بزرگ و فرمانده اصلی، بسیاری از سران قوای سرکوب نیز به تأسی از رهبر و فرمانده خود، بر تشدید سرکوب و کشتار تأکید نموده و شمشیرها را برای بریدن سر کسانی که زبان به اعتراض گشوده و برای تعیین تکلیف قطعی با رژیم ارتجاعی و ستمگر جمهوری اسلامی وارد خیابان شده‌اند نیز تیز و آماده کرده‌اند.

غیر از خامنه‌ای که مکرر بر سرکوب و کشتار و خون‌ریزی بیشتر و انتقام‌جویی از معترضان خیابانی تأکید نموده است، بسیاری از نوچه‌های وی از وزیر کشور گرفته تا فرمانده نیروهای انتظامی و فرمانده کل سپاه پاسداران، سران دستگاه قضایی و غیره نیز همگی یک‌صدا بر تشدید سرکوب و کشتار تأکید ورزیده و برای خون‌ریزی بیشتر اعلام آمادگی نموده‌اند. احمد وحیدی وزیر کشور تهدید کرده است اعتراض‌کنندگان، “جزای اعمال خود را خواهند دید”. برخی دیگر مانند حسین سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران،  معترضین و منتقدین نظام جمهوری اسلامی در سایر کشورها را نیز به قتل و کشتار تهدید نموده است. وی اخیراً دست‌اندرکاران نشریه “شارلی ابدو” که کاریکاتور رهبر حکومت اسلامی را به چاپ رسانده، آشکار و بی‌پرده به قتل تهدید کرد. حسین سلامی ضمن اشاره به سلمان رشدی و تمجید و ستایش از ترور وی گفت:”شارلی ابدو هم باید از چنین سرنوشتی نگران باشد” و چنین تهدید کرد که”مسلمانان دیر یا زود انتقام خواهند گرفت”. وزیر کشور نیز در همین رابطه چنین اظهارنظر کرد که”دشمنان نادان فکر می‌کنند با این کار عشق و محبت مردم نسبت به ایشان(خامنه‌ای) کاهش پیدا خواهد کرد ولی شکست خواهد خورد و نتیجه عکس می‌دهد”.

تهدید به قتل و کشتار بیشتر مخالفان و منتقدان و انتقام‌جویی از برپادارندگان نبردهای خیابانی، ترجیع‌بند سخنان تمام فرماندهان و مقامات بلندپایه رژیم  و در همان حال نوکری و مجیزگویی دیکتاتور بزرگ، کار همه سرسپردگان ریزودرشت نظام است. این چاکر منشی و نوکر صفتی گاه اما چنان مشمئزکننده است که حال آدم به هم می‌خورد. نوکر صفتانی از این قماش که کاسه‌لیسی را به آنجا رسانده‌اند که حتی نشیمن‌گاه رهبر نیز برایشان مقدس و زیارتگاه است ، زمانی از عشق و محبت مردم به خامنه‌ای صحبت می‌کنند که بیش از چهار ماه است زن و مرد و پیر و جوان و حتی نوجوانان و کودکان در سراسر کشور، نفرت عمیق خود را با شعار مرگ بر خامنه‌ای عیان ساخته و ده‌ها و صدها پوستر و بنر و عکس وی را به آتش کشیده‌اند. توده‌های مردم ایران از کلیت رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی به‌شدت متنفرند.از تمام سران ریزودرشت آن نفرت دارند و به‌جرئت می‌توان گفت شخص علی خامنه‌ای یکی از منفورترین افراد حکومتی در نزد مردم است. تعریف و تمجید از رهبر حکومت و مدح و ثنای وی که ارتجاع اسلامی باب کرده واقعاً شرم‌آور است، نه‌فقط از این بابت که در هیچ کجای جهان در شرایط امروز نمی‌توان چنین پدیده‌ای را سراغ گرفت، بلکه حتی در فاسدترین رژیم‌هایی که در طول تاریخ معاصر در ایران بر سرکار آمده‌اند نیز نمی‌توان نمونه  آن را پیدا کرد. خامنه‌ای روز ۲۲ دی در جمع مداحان که معمولاً در مدح و ثنای وی “شعر” می‌گویند و لاطائلات به هم می‌بافند، از نقش‌آفرینی مداحان در مقاطع مختلف ازجمله ترغیب جوانان به حضور در جبهه‌های جنگ تعریف و تمجید نمود.افتضاح، ورشکستگی و بینوائی خامنه‌ای تا آنجا عمق یافته است که اجرای “سرود سلام فرمانده” را که توسط مداحان و در وصف خامنه‌ای تهیه و اجراشده است، تحسین کرد. “سلام فرمانده” که به‌سرعت به “سلام درمانده”  تبدیل شد و شخص خامنه‌ای در ابعادی بسیار گسترده مایه مضحکه خاص و عام شد.

از این نکات فرعی سخنان خامنه‌ای که بگذریم، تمام سخنرانی‌های تهدیدآمیز دو سه هفته اخیر وی برای تشدید سرکوب و در راستای اثبات اقتدار شخص خودش و نظام جمهوری اسلامی بوده است .دیکتاتور بزرگ درحالی‌که در ظاهر از موضع قدرت سخن می‌گوید، در عمق وجودش اما بسی ناتوان است و مثل سگ از مردم ترسیده است. خامنه‌ای خوب می‌داند توده‌های مردمی که برای سرنگونی جمهوری اسلامی و دگرگونی نظم موجود به پا خاسته‌اند و در این راه صدها کشته و هزاران زندانی داده‌اند،با این تهدیدات و تشدید سرکوب آرام نخواهند گرفت. خامنه‌ای خوب می‌داند که حتی اگر به ضرب زندان و سرنیزه و سرکوب گسترده قادر شود جنبش انقلابی کنونی را مهار کند ، اما امواج بلندتر دیگری از مبارزه کارگران و توده‌های زحمتکش از عمق جامعه خواهد جوشید تا برای همیشه با جمهوری اسلامی تعیین تکلیف کند.دیکتاتور بزرگ نیز می‌داند که سرکوب و قتل و کشتار پایان کار نیست.کما اینکه در سخنان خویش در جمع مداحان، به‌رغم آنکه از محاسبات غلط و شکست دشمن سخن می‌گوید اما هشدار می‌دهد که محاسبات غلط دشمن نباید موجب غفلت ما شود. “ماهم باید حواسمان باشد. این‌گونه نباشد که دچار غفلت و غرور شویم و بگییم قضایا تمام شد. باید در میدان بمانیم”.

آری، ماجرا خاتمه نیافته است.ارتجاع حاکم نیز نیک می‌داند که علی‌رغم تشدید سرکوب و کشتار، اعتراضات توده‌ای حتی اگر در لحظه فعلی فروکش کند یا متوقف شود، دوباره سربلند خواهند کرد. جمهوری اسلامی مادام که بر سرکار باشد تا جایی که بتواند ، بدون تردید سعی خواهد کرد با تشدید سرکوب و کشتار، خود را حفظ کند.ارتجاع حاکم سعی خواهد کرد با انتقام‌جویی گسترده و خونین از معترضان خیابانی، اوضاع جامعه را آرام و شرایط را به سود خویش تثبیت کند، آنگاه اعمال زور و سرکوب و سرنیزه بیش از این تشدید خواهد شد. نباید گذاشت کار به آن مرحله برسد. نباید اجازه داد ارتجاع حاکم بر بستر کشتار و جنایت و سرکوب به حیات خود ادامه دهد. کاری را که توده‌های مردم آغاز نموده‌اند نباید نیمه‌کاره رها شود. باید کار را تمام کرد و به عمر پر نکبت جمهوری اسلامی، دستگاه آدمکشی و پریشان‌گوئی فرمانده درحال احتضار آن پایان داد.

متن کامل نشریه کار شماره ۱۰۰۴  در فرمت پی دی اف:

POST A COMMENT.