سالهاست که سران و مقامات نظم پوسیده حاکم بر ایران، وعده حل معضل امکانات و وسایل گرمایشی مردم را بهویژه در فصل زمستان میدهند، اما نهتنها بهبودی در این نیاز زندگی مردم رخ نداد، بلکه سالبهسال وضع وخیمتر شد و اکنون این سیر قهقرائی به نقطهای رسیده که با فرارسیدن فصل زمستان ، در سیمای یک بحران، خود را نشان داده است.
در یک ماهی که از فصل زمستان میگذرد، کمبود گاز به یک معضل جدی مردم ایران تبدیلشده است. مردم در چنگال سرمای سخت و کشنده زمستان گرفتارند، اما با قطعی و افت گاز روبهرو هستند. این اتفاق در کشوری رخ میدهد که پس از روسیه دارنده بزرگترین مخازن گاز جهان است.
گزارشها حاکی است که کسری گاز به بیش از ۲۰۰ میلیون مترمکعب در روز رسیده است. بسیاری از شهرهای کشور با قطعی و کاهش فشار گاز مواجه شدهاند. رژیم سیاسی ورشکسته حاکم بر ایران، از وحشت بروز اعتراضات سراسری ، نخست گاز بسیاری از واحدهای تولیدی و صنایع بزرگ ازجمله صنایع فولاد، پتروشیمی، سیمان و نیروگاهها را کاهش داد تا شاید بتواند مصارف خانگی را پوشش دهد، اما کافی نبود. ادارات، مدارس، دانشگاههای شهرهای مختلف یکی پس از دیگری بهنوبت تعطیل اعلام شدند و یا مصرف گاز را کاهش دادند، اما بازهم بحران را حل نکرد. در بسیاری از شهرها و مناطق کشور، گاز، چندین ساعت و گاه بهکلی قطعشده است.این معضل در مناطق مرزی شدیدتر بروز کرده است. مردم در بسیاری از شهرها کپسول و گالن به دست در سرمای شدید در صفهای طولانی ایستادند تاشاید کمی نفت و گاز به دست آورند. در تربتجام که گاز ۲۵ هزار مشترک بهکلی قطع شد و دهها هزار تن در سرمای وحشتناک جانشان به لب رسید، اعتراض مردم به خیابانها کشید. در بلوچستان حتی نفت سفید و گاز مایع نایاب شده و بهویژه در روستاها، مردم با هیزم و فضولات حیوانی اتاق خود را گرم میکنند.
خبرگزاری ایسنا در روز چهارشنبه، ۲۸ دیماه، گزارش کرد: مردم خاش در استان سیستان و بلوچستان در شرایط دشوار یخبندان با مشکلات انبوه سوختی و بی نفتی و نبود یا کمبود و گرانی گاز و قبوض نجومی برق مواجه شدهاند.
قیمت لوازم و تجهیزات گرمایشی مانند چراغ و اجاقبرقی جهش شدیدی داشته و یکی از مشکلات توزیع نفت و گاز در استان سیستان و بلوچستان است.
در بسیاری از شهرهای استانهای خراسان رضوی، خراسان شمالی و خراسان جنوبی، گلستان و مازندران نیز وضع بر همین منوال است. در برخی شهرها، جایگاههای سوخت به دلیل نبود سوخت تعطیلشدهاند.
این بحران تبعات وخیمی برای مردم ایران داشته است. نخستین آن محرومیت مردم بهویژه فقیرترین شهرها از داشتن حداقل امکانات گرمایشی، حتی برای گرم کردن یک اتاق برای حفظ جان کودکان کم سن و سال است. این بحران، گروههایی از مردم را درنتیجه این سرما روانه بیمارستانها کرده است. استفادهها از برخی وسایل گرمایشی پرخطر و قطع و وصل گاز باعث گردید که گروههایی از مردم به علت مسمومیت ناشی از گاز دیاکسید کربن روانه بیمارستانها شوند. در اردبیل عموم دانش آموزان لااقل یک مدرسه درنتیجه مسمومیت روانه چندین بیمارستان شدند.
مدیرکل آموزشوپرورش اردبیل در گفتگو با ایلنا در مورد مسموم شدن کودکان مدارس، ادعا کرد ما هیچ بخاری غیراستاندارد یا گازی در مدارس استان نداریم و جز ۵۰ مدرسه، سایر مدارس از بخاریهای گازی استفاده نمیکنند.
وی اما مسمومیت دانش آموزان مدرسه فرزانگان را پذیرفت و توضیح داد: عدهای از دانش آموزان را به بیمارستانها انتقال دادند.
اما معضل فقط به این مورد محدود نیست. در بسیاری از مناطق فقیر و عقبمانده کشور، مردم از چوب و زغال و منقل برای گرم کردن اتاق خود استفاده میکنند. در این مناطق تعداد مسموم شدهها بیشتر بوده است. در همین حال گزارشهایی از خفگی ناشی از قطع و وصل گاز بهویژه در شبها که مردم در خواب بودهاند، انتشاریافته است. مسئله مهمتر اما این است که بسیاری از واحدهای تولیدی هماکنون بهجای گاز از مازوت استفاده میکنند که یکی از سرمنشأهای مهم آلودگی هوا و بیماریهای کشنده ریوی و قلبی است.
مازوت، سوخت آلودهکننده و ارزانقیمتی است که استفاده از آن در بسیاری از صنایع ایران متداول است. این سوخت ارزان است و استفاده از آن باعث میگردد که سرمایهدار هزینه تولید را کاهش دهد و سود بیشتری به جیب بزند. اینکه این سوخت باعث چنان آلودگی هوا میشود که در هرسال به مرگ دهها هزار تن از مردم ایران منجر میشود، اصلاً برای سرمایهداران و دولت آنها مهم نیست. تنها یک مورد از این صنایع که از مازوت استفاده میکند، صنعت برق است که در این چند روز استفاده از مازوت در آن افزایشیافته است .هفته گذشته بود که سخنگوی صنعت برق گفت:
“گاز تحویلی به نیروگاهها نسبت به دو هفته قبل کاهش داشته است، در حال حاضر بیش از ۶۰ درصد از سوخت نیروگاهها را از طریق سوخت مایع نفتگر و نفتگر تأمین و مابقی توسط سوخت گاز تأمین میشود. در شرایط فعلی که سوخت گاز در بخش خانگی و تجاری افزایش فراوان پیداکرده ناگزیر باید از سوخت دوم استفاده کنیم.
وی در ادامه درباره وضعیت صادرات و واردات برق گفت: در حال حاضر میزان واردات نسبت به سال گذشته در همین زمان حدود ۲۰درصد بیشتر است و همچنین صادرات کاهش قابلملاحظهای پیداکرده است.” یعنی وضعیت برق هم بحرانی است. از همین روست که بحران گاز به قطعی برق در برخی مناطق منجر شده است.
کاهش دما ، همچنان ادامه دارد. رئیس مرکز ملی پیشبینی و مدیریت بحران مخاطرات وضع هوا اعلام کرد در پنج روز آینده در غالب مناطق کشور هوای سرد، ماندگار خواهد بود. سازمان هواشناسی کشور نیز نسبت به افزایش آلودگی هوای ۹ کلانشهر بهویژه تهران و کرج و کاهش دما تا ۸ درجه سانتیگراد هشدار داد.
اما درحالیکه مردم ایران همچنان در شرایطی به سر میبرند که دمای هوای سرد در برخی شهرها گاه بهمنهای ۲۷ درجه رسیده، جمهوری اسلامی نهتنها هیچ مشکلی را از مردم حل نکرد و نمیتواند حل کند، بلکه در بحبوحه این وضعیت همچنان به فروش گاز به برخی کشورها برای کسب درآمد ارزی ادامه میدهد. مقامات دولتی البته ادعا کردهاند که این صادرات کاهشیافته اما قطع نشده است.
مدیر دیسپچینگ شرکت ملی گاز ایران قبلاً گفته بود: “به کشورهای عراق، ترکیه، آذربایجان و ارمنستان صادرات گازداریم. زمانی که در کشور به گاز نیاز داریم صادرات را کاهش میدهیم اما اگر این میزان صادرات را از یک حدی بیشتر کاهش دهیم علاوه بر بحث مالی، عواقب دیگری دارد که باعث میشود ما بهعنوان یک تأمینکننده مطمئن گاز شناخته نشویم.”
طبق برآوردها جمهوری اسلامی سالانه بیش از ۴ میلیارد دلار از فروش گاز کسب میکند .
اما آیا جمهوری اسلامی راهحلی برای این بحران دارد؟ وزیر نفت به روال سالهای گذشته وعده بهبود را در سال آینده داده است. وی روز سهشنبه هفته گذشته در گفتوگویی تلویزیونی مدعی شد «با تدابیری که دولت اندیشیده در سال آتی شاهد این اتفاقات نخواهیم بود». وزرای نفت پیش از او نیز از این وعدههای توخالی دادند و به جائی نرسید. همین وزیر نفت قبلاً ادعا کرده بود که اروپا، زمستان سختی در پیش خواهد داشت، مگر آنکه جمهوری اسلامی با صدور گاز به نجات آن بشتابد. رئیس او ، خامنهای هم ده سال پیش چنین ادعائی داشت. اکنون اما متخصصین رژیم اعلام کردهاند تا بیست سال دیگر معضل تأمین گاز موردنیاز داخلی کشور حل نخواهد شد.
جمهوری اسلامی راهحلی برای بحران گاز ندارد، همانگونه که در برابر دهها بحران دیگر ندارد. بلکه برعکس، باگذشت هرسال وضع وخیمتر شده و مادام که این رژیم به حیات خود ادامه دهد، بازهم وخیمتر خواهد شد.
ایرنا خبرگزاری رسمی دولتی اخیراً یک گزارش پژوهشی را انتشار داد که در آن آمده است: یک عضو هیئتمدیره شرکت ملی گاز گفته است:”بر اساس برنامه ششم توسعه اقتصادی، ضریب بازیافت مخازن کشور باید از ۲۸.۵۷ درصد در سال ۱۳۹۵ به ۲۹.۵۷ درصد در انتهای برنامه ششم میرسید. هرچند این رقم نهتنها محقق نشد بلکه ۴ درصد هم افت کرد. ”
در جمعبندی این گزارش نیز نتیجهگیری شده است: ” به گفته «احمد زراعت کار» رئیس دفتر انرژی سازمان برنامهوبودجه، کشور حداقل تا ۲۰ سال دیگر درگیر بحران کمبود گاز خواهد بود. این در حالی است که اگر بخواهیم وضعیت نا ترازی تشدید نشود و توان تولید به میزان فعلی باقی بماند نیازمند سرمایهگذاری عظیمی در صنعت گاز هستیم. …
اواخر آذرماه بود که «رضا پدیدار» رئیس کمیسیون انرژی اتاق بازرگانی تهران به روزنامه «شرق» گفت میادین گازی ایران در کوتاهمدت به حدود ۵۰ میلیارد دلار، در میانمدت۹۰ تا ۱۲۰ میلیارد دلار و در بلندمدت به حدود ۲۰۰ میلیارد دلار سرمایه نیاز دارد تا بتواند ظرفیت فعلی تولید خود را حفظ کند وگرنه میزان تولید از حدود ۷۰۰ میلیون مترمکعب فعلی هم کمتر میشود؛ اعداد و ارقامی نزدیک به برآوردهایی که در مقاطع مختلف سکانداری «جواد اوجی» در وزارت نفت در خصوص حیاتی بودن تزریق سرمایه به اقتصاد انرژی کشور بیان شده است.”
بنابراین، بر طبق تحلیلها و آمار و ارقام متخصصین دولتی نیز، مدام وضع بدتر شده و اگر بخواهند با وخامت بیشتر این بحران مقابله کنند، باید در کوتاهمدت ۵۰ میلیارد و در بلندمدت تا ۲۰۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری کنند. روشن است که این کار از عهده جمهوری اسلامی ساخته نیست. نه خودش یک چنین توان مالی دارد و نه قدرت جذب سرمایه خارجی و فنّاوریهای جدید، بهویژه در شرایط عمیقاً بحرانی موجود که سرنوشت فردای جمهوری اسلامی برای سرمایهگذاران خارجی روشن نیست.
جمهوری اسلامی نهتنها قادر به تأمین چنین مبالغ کلانی برای غلبه بر معضل کمبود گاز نیست، بلکه حتی در تأمین بودجه سالانه خود هم با کسریهای هنگفت ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار میلیارد تومانی روبهروست و با فروش اموال دولتی متعلق به مردم و اوراق قرضه میکوشد بخشی از این کسریها را جبران کند. نهفقط مسئله گاز با چنین وضعیتی روبهروست، بلکه در بسیاری از عرصههای دیگر هم وضع بر همین منوال است. تولید و تأمین نیازهای مهم مردم و ایجاد تأسیسات زیر بنائی اساسی که هیچ، جمهوری اسلامی حتی در اجرای بسیاری از همین برنامههای بهاصطلاح عمرانی معمولی نیز مانده است.
سخنگوی کمیسیون عمران مجلس شورای اسلامی اخیراً گفت” دولت در لایحه بودجه سال آتی ۳۲۷ هزار و ۹۲۰ میلیارد تومان برای پروژههای عمرانی در نظر گرفته که حدود ۲۶ درصد رشد را نسبت به سال گذشته نشان میدهد. هرچند با افزایش قیمتها این میزان بودجه هم چندان گرهگشای پروژههای عمرانی نیمهتمام نخواهد بود. وی افزود:” در حال حاضر کشور با انبوهی از پروژههای عمرانی نیمهتمام روبرو بوده که برای تکمیل آنها به حداقل ۷۰۰ هزار میلیارد تومان نیاز دارد که این رقم هرسال با افزایش هزینهها رشد قابلتوجهی خواهد کرد.”
در همین رابطه به گزارش تجارتنیوز، “در سالهای اخیر کاهش شدید درآمدهای دولت در زمینههای مختلف امکان تزریق بودجههای کلان عمرانی را سلب کرده است. در برخی موارد نیز همان بودجه تخصیص دادهشده به سایر بخشها انتقال دادهشده و پروژههای عمرانی در کشور یا عملاً آغاز نشده و یا نیمهکاره رهاشده است.
طبق دادههای مرکز پژوهشهای اتاق ایران همچنین اکنون بیش از ۶ هزار طرح و پروژه ملی و بیش از ۸۰ هزار پروژه استانی نیمهتمام وجود دارد که حتی در صورت عدم اجرای هرگونه پروژه جدید با روند فعلی تأمین اعتبار از سوی دولت ۲۰ سال دیگر نیز به تکمیل و بهرهبرداری نخواهد رسید.”
برای جمهوری اسلامی آنچه اولویت دارد، حفظ موجودیت خود با اتکا به دستگاه سرکوب و تحمیق، استثمار کارگران، چپاول و غارت کشور توسط طبقه حاکم است. نیازهای معیشتی و رفاهی مردم اصلاً مطرح نیست. از همین روست که در بودجه سال آینده درحالیکه همین بودجه عمرانی که ظاهراً قرار است اندکی هم که شده به نفع مردم باشد، تنها ۲۶ درصد افزایشیافته، اما هزینههای دستگاه نظامی سرکوب و امنیتی به همراه نهادهای مذهبی و تبلیغاتی تحمیق، جهشوار افزایش یافته است. بر طبق گزارش خبرگزاری تسنیم وابسته به سپاه پاسداران ، در لایحه بودجه سال آینده، فصل مربوط به دفاع ۴۷ درصد، فصل حفظ نظم و امنیت عمومی ۵۴ درصد، فصل تحقیق و توسعه در امور دفاعی و امنیتی ۲۸ درصد افزایشیافته است. این خبرگزاری مینویسد: “علاوه بر آنکه بودجه کلی در حوزه دفاعی- امنیتی برای سال ۱۴۰۲ با افزایش روبرو بوده است، بودجه سازمانهای نیروهای مسلح نیز با افزایش قابلتوجهی برای سال آینده پیشبینیشده است. ” بر طبق این ارقام، بودجه سال آینده سپاه پاسداران ۴۳درصد، ارتش ۲۵ درصد، پلیس ۴۴ درصد، افزایشیافته است. بر همین منوال، بودجه وزارت اطلاعات ۵۲ درصد، بودجه سازمان صداوسیما ۴۲ درصد، بودجه سازمان تبلیغات اسلامی ۵۳ درصد، ستاد احیای امربهمعروف و نهی از منکر ۳۳ درصد، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم بیش از ۵۴ درصد و… افزایشیافته است.
با این اوصاف روشن است که اگر پولی هم باشد، صرف هزینههای دستگاه انگل دولتی میشود. بحران کمبود گاز نیز همانند دهها بحران دیگر، بهعنوان جزئی جدائیناپذیر از موجودیت نظم سرمایهداری و جمهوری اسلامی در ایران لاینحل باقی خواهد ماند. هیچ راهحلی برای بحرانهای متعدد موجود و ازجمله همین بحران کمبود گاز در چهارچوب نظم کنونی وجود ندارد. تنها راهی که در مقابل مردم قرار دارد، برپائی یک انقلاب و سرنگونی نظمی است که جز بحران و انواع مصائب اجتماعی، نتیجهای برای مردم ایران نداشته و نخواهد داشت.
نظرات شما