هوا سرد است. زمینهای یخبسته راه رفتن را دشوارمی کند. گرچه راه ناهمواراست و سرد، اما ما مردم مصمم همچنان در راهیم. دلهایمان گرم است و امیدوار. دستهایمان درهم زنجیراست و همگام با اندیشه رهایی از اسارت و بندگی و رسیدن به کار و نان و آزادی گامهای محکمی برمیداریم. بدون خیالپردازیهای غیرواقعی بدون ترس، بدون محاسبات مصلحتآمیز. بااینکه معلوممان نیست قدمهای بعدی چه اندازه دشواراست اما برای رسیدن به پیروزی راهمان را طی میکنیم. مبارزه میکنیم، گلوله میخوریم و مشت بر دهانمان کوبیده میشود سرمان را به دیوارههای خیابان، بر لب جوی میکوبند میمیریم اما تکثیرمی شویم. چراکه نانی بر سفره نداریم. چراکه ما بسیاریم. برای رسیدن به پیروزی طبقه کارگر و مردم زحمتکش از پای نمینشینیم. جاروجنجال به راه نمیاندازیم. زدوبند نداریم. بدون هیچ گفتگویی ما گرسنگان و ستم دیدگان به قدرت اتحاد و مشت گرهکرده خودمان متکی هستیم. اینیکی از خصوصیات انقلاب ماست. مردم ستم دیده همچنان قهرمانانه مبارزه میکنند. هم چنان گرسنهاند وبی خانمان. زندگی پرتلاطم و بحرانی را که رژیم جنایتکار اسلامی بر آنان تحمیل کرده است را دیگر برنمیتابند. بدون شک انقلابی بزرگ را رقم میزنند.
درکشمش نیروی انقلاب با ارتجاع اسلامی، ببینیم وضعیت وارث تاجوتخت پهلوی از چه قرار است. بهتراست کمی هم از آقای پهلوی بگوییم و بپرسیم. آقای پهلوی نمیدانم شما در کدام کاخ به دنیا آمدهاید؟ ما درهمان خانههای گلی و سرد با کور سویی از چراغنفتی گوشه اتاق پا به دنیا گذاشتیم. خانهای که هنوز هم بهدرستی نمیدانیم مادر در کجای سفره قرار داشت که همیشه سیر بود. زادگاه ما محلهای خاکی بود که جوانان بیکار را به بزهکاری و اعتیاد میکشاند و سپس آنها را شرورمی خواندند. بهراستی شما چه قرابتی با ما مردم کارگر زاده یکلاقبا دارید که خودتان را در قامت یک انسان دلسوز ملت جا میزنید؟ با کدام گذشته آبرومندی از آزادی سخن میگویید؟ صفحات تاریخ زندگی زحمت کشان ایران پر از حسرت و درد و فقر بوده است. تاریخ یکعمر زندگی در سایه دیکتاتوری تکحزبی شاهنشاهی آزادی به خود ندیده است. ادامه تلختر آن پس از بیست و دوم بهمن در حاکمیت جنایتکاران جمهوری اسلامی لذت چشیدن یکلحظه آزادی را در دل مردمان گذاشته است. به نظر شما مردم زحمتکش باتجربههای تاریخی که از شما دارند و در سال ۵۷ با قهر انقلابی بساط شاهنشاهی را به قعر تاریک تاریخ فرستادند با شما آشتی خواهند کرد؟ یادتان که نرفته است با چه ثروت هنگفتی از اموال مردم گرسنه از کشور گریختید؟ شاید گمان میکنید مردم فراموش کردهاند؟ نه مردم ساواک مخوف شاهنشاهی، شکنجه انقلابیون و اعدامهای جوانان مبارز را ازیاد نبردهاند. همچنین ریختوپاشهای دربار و جشنهای دو هزار و پانصدساله را که از دست رنج کارگران و زحمت کشان با دستودلبازی یک شاه مقتدر برای ارضای امیال خودشیفته خود هزینه میکرد را ازیاد نبردهاند. در خاطره تاریخ ماندنی است که درهمان ایام جشنهای پادشاهی، مردم ستم دیده در چه شرایطی زندگی میکردند. بدیهی است اگر انکار کنید یا اطلاعی نداشته باشید در کاخی که شما سکونت داشتید همهچیز عالی بود. البته شما هم از تاریختان برای مردم بگویید. صفحهای بیاورید که بتوانید به آن استناد کنید و بانگ برآورید کهای مردم ما پاک و منزه بودهایم. لطفاً فقط از ساختن یک دانشگاه و چند خط ریل آهن نگویید که آنها لازمه تکامل تاریخی دوران خود بودهاند و بیش از این منت بر سر مردم نگذارید. از آزادی آن دوران بگویید. از این بگویید که قبل از بیست و دوم بهمن با ثروت هنگفتی که از اموال مردم زحمتکش به یغما بردید و از کشور گریختید. راستی باآنهمه ثروت مردم ستمدیده این چهلوچند سال خوش گذشته است؟ شما با این پول بادآورده زحمت شکان حتی ادامه تحصیل ندادید. حتی همت نکردید اندکی به دانش خود در زمینههای علمی، علوم اقتصادی، علوم سیاسی هنری و یا جامعهشناسی بیفزایید و تخصصی کسب کنید. دانشگاههایی که با سرمایههایی که از جیب مردم در جیبتان بود راحت در اختیارتان قرار داشت تا لااقل بتوانید چند کلمه حرف درخور شنیدن داشته باشید. چه کردید؟ غیر از زندگی طفیلی وار چه کردهاید؟ چگونه میتوانید سنگ مردمی را به سینه بزنید البته اگر دغدغه شما مردم باشد که نیست مردمی که سالیان سال است شمارا سرنگون کردهاند و از پادشاهی وراثتی شما ابراز بیزاری کردهاند. اکنون با چه طرح و ایدهای در قامت یک سلطنتطلب جلوی صف آزادی خواهان میایستید و با چه رویی میتوانید خودتان را در کنار مردم بدانید؟ آیا میخواهید پول زحمت کشان را به کشور برگردانید؟ یا نسبت به اعمال سبعانه اجداد دیکتاتورتان و تاراج اموال کشور طلب پوزش از مردم ستمدیده دارید؟ یا خیال دارید به همان سبک و سیاق گذشته با دنبالهروی اجدادتان از قدارهکشهایتان یاری بطلبید؟ یا با خواندن نماز پشت سر سپاه و ارتش از مردم طلب تاجوتخت میکنید؟ البته پولدارید رسانههای وابسته در اختیاردارید اما مردم را نه. مردم را ندارید. اما نکته مهم اینجاست که انقلاب مردم نمایش نیست که بتوان با چند هنرپیشه و مجری به سرانجام رساند. ایکاش بهجای اینهمه ادعای سیاستمداری کمی سواد سیاسی داشتید. لازم است بدانید افرادی که دوروبرتان دارید هیچیک مورد تائید کارگران و مردم زحمتکش ایران نیستند و خواستههایشان در قد و اندازه حقوق ازدسترفته مردم انقلابی نیست. خصوصیت دیگری که باید بدان اشاره کرد این است که انقلاب کارگران و زحمتکشان اهداف معین و مشخص خودش را دارد و از چهارچوب هدفمندی برخورداراست. همانند شما از”تا چه پیش آید” رهنمود نمیگیرد. خواست کارگران و مردم زحمتکش با کوله باری از تجربیات سالهای درد، رنج و ستمی که بردوش میکشند کمتر از حکومت شورایی که در آن خود سهیم سرنوشت خود باشند نیست. آنچه مردم در شعارهایشان فریاد میزنند مغایر باسلیقه شما سلطنتطلبان سرمایهدار است. در حکومتهای سلطنتی اصولاً مردم جایی ندارند و پادشاه خداوندگار مردم است. با این اوصاف شما و اندک طرفداران معلومالحالتان نه در کنار مردم بلکه کاملاً در مقابل مردم ایستادهاید. که این البته در ماهیت انقلاب مردم هیچگونه تأثیری نخواهد داشت. مردم برای به دست آوردن کارونان و آزادی تمام مرتجعین تاریخ را کنار خواهند راند. دوران استبداد و خودکامگی سلطنت به پایان رسیده است و شما آقای پهلوی خودتان را به خواب خرگوشی زدهاید. بیدار شوید و به شعارهای مردم در خیابان گوش دهید که میگویند: مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر.
مستحکم باد اتحاد کارگران و زحمت کشان- نابود باد رژیم سرمایهداری جمهوری اسلامی
برقرار باد حکومت شورایی
کار، نان، آزادی – حکومت شورایی
۲۲ بهمن ۱۴۰۱
کنشیار
نظرات شما