جنبش کارگری نهادها و سازمانهای کارگری متعلق به این جنبش، هنوز و تا رسیدن به نهادها سازمانهای کارگری رزمنده باقابلیتهای موردنظر و مورد اعتماد طبقه کارگر، راه طولانی در پیش دارند. سازمانها و احزاب رهبری هم مشمول کمیت، و این ضعف میشوند. آنچه بهعنوان نهادهای کارگری داریم، حتی دو تشکل مطرح کارگری جنوب سندیکای کارآمد نیشکر هفتتپه و سندیکای مستقل کارگری فولاد، یا صدای مستقل کارگران گروه ملی، هنوز در قامت یک تشکل کارگری انسجام تشکیلاتی و مبارزاتی خود را ارتقاء ندادهاند. هرکدام از این دو سندیکای کارگری ظاهراً به دو جناح رقیب تقسیمشده، بخشی از نیروی خود را که میبایستی صرف تشکیلات سازی و رهایی کارگران کنند، صرف خنثیسازی تلاش همدیگر به نفع بورژوازی انجام میدهند. البته از تلاشهای رژیم مستقیم یا غیرمستقیم در جلوگیری از اتحاد و در پیشگیری از تشکل یابی کارگران آگاه هستیم. سازمانهای سیاسی و احزاب جنبش کارگری که سالها سابقه مبارزه سیاسی تشکیلاتی دارند، نهتنها خود بری از ضعف نیستند، بلکه پاسخگو و مسئول دراینارتباط هستند. در ارزیابی از جنبش کارگری کمونیستی مگر غیرازاین است که توان این جریانات را در کلیت جنبش باید بررسی کنیم، ضعفها و کموکاستیهای جنبش کارگری را در عملکرد و کیفیت احزاب سازمانهای مدعی جنبش کارگری باید جستجو کنیم. مثلاً وقتی در سالهای منتهی به جنگ اول جهانی در ارزیابی از جنبش بینالملل کمونیستی به این نتیجه میرسیم که جنبش کمونیستی کارگری المان نسبت به کلیه جنبشهای کارگری اروپا دریک وضعیت قویتر و گسترده تراست غیرازاین است که یک مجموعه کلان از احزاب، سازمانها نهادهای سندیکا و اتحادیههای کارگری را در نظر داریم؟ و با اتکا به همین فاکتور با اطمینان میگوییم جنبش کارگری و کمونیستی المان قویترین جنبش کارگری و کمونیستی جهان و اروپا در این مقطع است. چرا در مورد ضعفهای نهادهای صنفی طبقاتی جنبش کارگری و کمونیستی ایران، احزاب سازمانهای جنبش کمونیستی و کارگری را مشمول این قاعده ندانیم و موردانتقاد قرار ندهیم. جریانات مدعی باید بهطور مشخص پاسخگوی نقاط ضعف جنبش کارگری باشند. اخیراً دو نهاد کارگری که ظاهراً آنچه بهعنوان سند منشور حقوق مطالبات مردم بوده که در چند روز اخیر توسط بیست نهاد و جریان سیاسی اجتماعی و کارگری بهعنوان مطالبات پایه منتشر و امضاشده بود، هنوز دو سه روز از انتشار این منشور نگذشته که دو نهاد کارگری منتقد منشور میشوند و ناراضی از امضا خود پای منشور به واکنش در مقابل آن پرداختند. چرا باید اینگونه باشد؟ چرا چنین اتفاقاتی مرتب در مسیر نهادهای صنفی سیاسی و طبقاتی کارگری پیش میآید و باید در انتظار چنین موضوعاتی در آینده میان نیروهای متعلق به جنبش کارگری باشیم.؟
ایرادات و انتقادات سندیکای هفتتپه بسیار روشن است، بیشتر متوجه جریان نایاک است، که به نظر جمعی از کارگران هفتتپه، حمایت این جریان از منشور موردنظر یک دروغ و یک فریبکاری است. اساساً نایاک از روی فرصتطلبی از منشور حمایت میکند. نه از روی موضعی که دارد. موضعی که در همسوئی و در لابی با رژیم جمهوری اسلامی است و منشور رو به رژیم انتشار دادهشده و رژیم قطعاً پاسخ مثبت به آن نمیدهد. آنچه جمعی از کارگران هفتتپه روبهداخل مطرح میکنند این است که چرا و چطور امضای سندیکای کارگران هفتتپه پای این منشور است، درحالیکه از سال ۹۷ چنین تشکلی وجود نداشته و مربوط به مبارزات گذشته است؟ روی این جمله جمعی از کارگران هفتتپه و محتوای مورد مناقشه آن باید مکث کرد. پایه نهادهای سندیکائی و صنفی سیاسی تشکلهای داخل کشور زمانی بر یک بنیان ضعیفی پایهگذاری شد، که جنبش کارگری و کمونیستی ایران خود، دارای ضعفهای جدی بود. ازجمله عدم دسترسی به داخل، این جنبش تازه بعد از بیست سی سال باحالت بیماری میخواست حضور پیدا کند. ازیکطرف حضور خود را جدی و حتمی میدانست، از طرف دیگر نیرو و قوت این را نداشت که جدی با عزم پرولتاریایی در مسیر مبارزه صنفی سیاسی و سیاسی طبقاتی برخیزد و ارتباط خود را در داخل برای تشکل یابی کارگران مهیا کند. تحت تأثیر فضای نسبی آن دوره، فعالان کارگری و کمونیستی با سازمانها و احزاب سیاسی در همراهی باهم و به کمک همدیگر نطفههای مبارزه سندیکائی و سیاسی طبقاتی کارگران در داخل کشور بسته شد. این در حالی بود که بخشی از جریانات سیاسی خارج حامی جنبش کارگری بشدت از ضعفهای عمیقی مانند فرصتطلبی رنج میبرد. برای جبران گذشته که از ارتباط با داخل و طبقه کارگر محروم بود، میخواست به هر شکلی شده هم خودش اعلام هویت کند، هم برای اینکه بگوید به ایجاد و ارتباط تشکلهای کارگری داخل کشور دستیافته، بیجهت میکوشید به تشکلهای نارس و کال تصویری کامل به دست بدهد. هیچگاه به انتقاد جدی از تشکلهای کارگری نپرداخت، بلکه همیشه سعی میکرد با رشوه دادن و تشویق بیجا از تشکلها برای در ارتباط قرارگرفته با آنان استفاده ابزاری کند. نوعی بدآموزی که گاهی ارزشهای مارکسیستی مبارزه و پیکار جدی طبقاتی که میبایستی در مسیر تشکل یابی انجام میگرفت زیر پا گذاشته میشد. اتحاد و همبستگی رفیقانه مبارزاتی جدی، جای خود را به یارگیری، رفیقبازی، اتحادهای شکلی بیمحتوا و کمارزش اپورتونیستی میداد. جنبش کمونیستی اعم از سازمانهای سیاسی این جنبش تشکلهای صنفی سیاسی و طبقاتی داخل کشور، کماکان از این ضعف، عدم جدیت در مبارزه طبقاتی و پیکار پیگیر در مبارزه جدی رنج میبرد. علت اینکه نهادهای صنفی سیاسی طبقاتی کارگران همواره مشکلات درونیشان بر مبارزه متشکل و فعالیت همبسته آنان تأثیر بازدارنده و منفی دارد، برخلاف دید رایج که میگوید، دیکتاتوری و سرکوب موجب عدم فراروی و پیش روی طبقه کارگر در همه زمینهها و وضعیت کنونی است. ما علتهای دیگر ازجمله در مبارزه یکنواخت بدون سوختوساز بخش رهبری جنبش کارگری میدانیم که از تشدید مبارزه طبقاتی عاجز و ناتوان است. تنها تشدید مبارزه طبقاتی است که میتواند تشکلهای کارگری را جدی و ورزیده کند، زمینه فرصتطلبی، پراکندگی و بیتفاوتی را درمیان آنان کنار بزند، در انتقاد و انتقاد از خود و در بررسی و نتیجهگیری دقیق از پراتیک است که میتوان جلو رفت و بر تردید و ناتوانایی غلبه کرد. یکی از راههای غلبه برعدم انسجام کار تشکیلاتی که جواب گوی شرایط کنونی است، ایجاد هستههای مخفی و کمیتههای کارگری است که میتواند در شرایط کنونی طبقه کارگر را بهطور فشرده انقلابی وارد مبارزه کند. بخصوص وقتی ایده و توانائی این را داشته باشند که وظایف مبارزاتی کمیتهها را تا سطح کمیتههای کنترل و شوراهای کارگری ارتقا بدهند. کارگران انقلابی و پیشروان جنبش کارگری موظف به تشدید مبارزه در محیطهای کارگری هستند، جلسات، نشستها وبر خودهای سیاسی را درمیان جمعهای کارگری و محیط کار و تولید جدی بگیرند. نه با بغض و حسد بلکه از روی وظیفه مارکسیستی و بهعنوان فعال کارگری انقلابی بیرحمانه ضعفهای خود و دیگران را موردنقد قرار بدهند. فقط در یک مبارزه جدی بر بستر عینی و رودررو با مشکلات است که میتوانیم بر موانع بازدارنده غلبه کنیم. مبارزه تشکیلاتی پیگیر انقلابی را در دستور کار و فعالیت خود قرار بدهیم، کارگران آموزش دهیم نشستهای جمعی را درمیان خود گسترش بدهند، اخبار و تحلیلهای سیاسی مربوط به طبقه کارگر را درمیان خودشان جمع خوانی و پیگیری کنند در برخورد با همکاران کارگر خود به نقل از اخبار کارگری و جنبش کارگری و جنبش سراسری بپردازند. سعی کنیم کارگران همکار خود را باکار سیاسی تشکیلاتی آموزش بدهیم و آشنا کنیم. به شکل هدفمند امر مبارزه را با روش انقلابی و راهکار مناسب برگرفته از شرایط عینی، تلفیق مبارزه مخفی و علنی که هم موجب تداوم مبارزه است وهم از ضربه پلیس جلوگیری میکند، بشدت رعایت کنیم و درمیان خود رواج دهیم. ما همزمان راداریم هم از یک حمایت سراسری برخورداریم و در دل یک جنبش عمومی در تلاش هستیم این دو فاکتور در مبارزه متشکل ما تعیینکننده و بسیار مؤثر هستند. طبقه کارگر و حامیان این جنبش میتوانند دریک خیز بزرگ، مهر خود را بر جنبش جاری بزنند و کلیه اضداد خود و دشمنان مردم وتو دههای ستمدیده را دریک مبارزه طبقاتی و انقلابی مغلوب کنند.
هسته کارگری حمید اشرف- فعالان کارگری جنوب
۲۹ بهمن ۱۴۰۱
نظرات شما