روز سهشنبه ۱۶ اسفند ۱۴۰۱ معلمان زحمتکش ایران در سراسر کشور تجمعات اعتراضی برپا کردند.اعتراضات و مبارزات علنی فرهنگیان بعد از وقفهای چندماهه که با آغاز نبردهای خیابانی و خیزشهای شهری و گسترده تودهای، به پشتصحنه راندهشده بود، باکم و کیف نوین و متفاوتی به جلوی صحنه میآیند. بعد از اعتصابات و اعتراضات سراسری و بزرگ فرهنگیان در سال ۱۴۰۰ این نخستین بار بود که معلمان در این ابعاد از فراخوان شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران استقبال نمودند و دردهها شهر کشور تجمع اعتراضی برپا کردند.
در فراخوان شورای هماهنگی که چند روز قبل از تجمع روز ۱۶ اسفند صادر شد، روی نکات مهمی انگشت گذاشتهشده بود که در کم و کیف اعتراض سراسری تأثیرات مهم و مثبتی برجای گذاشت. در این فراخوان علاوه بر اشاره به فقر و فشارهای اقتصادی که بر سر معلمان شاغل و بازنشسته و عموم تودههای مردم آوار شده و مدام تشدید میشود، “مسمومیتهای سریالی” و ایجاد ناامنی در مدارس، یکی از محورهای مهم مطرحشده در فراخوان بود که نگرانی شدید و اضطراب اولیا و خانواده دانش آموزان را در پی داشته است. شورای هماهنگی در فراخوان خود اعلام کرد:” آمران و عاملان این وقایع باید بدانند که دانش آموزان خط قرمز معلمان هستند و ما معلمان شاغل و بازنشسته در چنین شرایط دردناکی فرزندانمان را تنها نخواهیم گذاشت”. شورای هماهنگی خواهان پایان دادن به جو ناامنی موجود در مدارس شد و با طرح خواستهایی چون اجرای کامل رتبهبندی و همسانسازی حقوق بازنشستگان و ۶ خواست سیاسی و صنفی دیگر ازجمله آزادی همه معلمان زندانی، رفع ممنوعیت تحصیل دانشآموزانی که در ماههای گذشته بازداشتشدهاند، افزایش حقوق و مستمری در سال ۱۴۰۲ مبتنی بر نرخ تورم، چنین هشدار داد ” چنانچه به خواستههای فرهنگیان پاسخ مناسبی داده نشود، در سال آینده تجمعات ما بهصورت پیدرپی ادامه خواهد یافت. ”
بسیاری از تشکلها و کانونهای صنفی معلمان در شهرها و استانهای مختلف نیز با صدور اطلاعیههای مجزایی از این فراخوان حمایت کردند. افزون براین، سندیکای کارگران شرکت واحد، گروه اتحاد بازنشستگان و برخی تشکلها و محافل دیگر نیز از فراخوان و خواستهای معلمان حمایت کردند.
ارتجاع حاکم مطابق معمول به ارعاب و تهدید و سرکوب متوسل شد.بازداشتها و تهدیدها که قبل از ۱۶ اسفند آغازشده بود روز شانزده اسفند بسیار تشدید شد و در ابعاد گسترده ادامه یافت.حمله وحشیانه به تجمعکنندگان، استفاده از اسپری گاز فلفل و گاز اشکآور، استفاده از باتوم و ضرب و شتم و هتاکی و حتی تیراندازی با گلولههای ساچمهای و بازداشت و زندان، به یک شهر و دو شهر محدود نشد.
در اصفهان، مزدوران سرکوبگر حکومتی با اشغال محل تجمع و ضرب و شتم اعتراضکنندگان مانع تجمع شدند. نیروهای سرکوبگر که تعدادشان خیلی زیاد بود، وحشیانه به مردم حمله کردند، فحشهای رکیک دادند، به یک مرد مسن سیلی زدند و با اعمال خشونت و وحشیگری شماری را نیز بازداشت کردند. در تهران نیز که ارتجاع حاکم از تجمع معلمان و اولیای دانش آموزان بهشدت وحشت کرده بود، نیروهای گارد و لشگری از مزدوران اطلاعاتی موسوم به لباس شخصی را وارد میدان کرد و محل تجمع به اشغال سرکوبگران درآمد.این مزدوران که بهشدت ترسیده بودند، اجتماع بیش از دو نفر را نیز سریعاً و با خشونت برهم میزدند. در رشت علیرغم جلوگیری از ورود معلمان به محوطه اداره آموزشوپرورش، جمع زیادی از معلمان و اولیاء دانش آموزان تجمع بزرگی را برگزار نمودند و با سردادن شعار “امنیت مدارس، حق مسلم ماست”،”مدرسه و خیابان، امنیت حق زنان” نسبت به مسمومیتهای زنجیرهای دانش آموزان دختر اعتراض کردند. نیروهای سرکوب برای پراکنده ساختن اعتراضکنندگان به گاز اشکآور و اسپری فلفل و شوکر متوسل شدند.اگرچه تنی چند از معترضان در اثر گاز اشکآور و اسپری فلفل بدحال شدند، ولی تجمع ادامه یافت. در واپسین لحظات و هنگام قرائت قطعنامه پایانی شورای هماهنگی، مزدوران اطلاعاتی موسوم به لباس شخصی، با فحاشی بهصف اعتراضکنندگان حمله کردند و با ربودن دستگاه صوتی، مانع قرائت قطعنامه شدند. تعدادی از معترضان را بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل کردند. در سنندج نیز سرکوبگران به صفوف معترضان حمله کردند و به ضرب و شتم معلمان و اولیای دانش آموزان پرداختند.علاوه بر شلیک گاز اشکآور، با گلولههای ساچمهای نیز به روی مردم شلیک کردند. دستکم دو معلم در اثر اصابت گلوله ساچمهای زخمی شدند. تعدادی از معلمان ازجمله ۶ تن از اعضای هیئتمدیره انجمن صنفی معلمان سنندج بازداشت شدند. در شیراز نیز بهصف تجمعکنندگان حمله شد.دوازده معلم و هفت تن از دانش آموزان و اولیاء آنها بازداشت شدند. در مشهد نیز پس از شلیک گاز اشکآور و اسپری فلفل، با یورش وحشیانه به اجتماع مسالمتآمیز معلمان و اولیای دانش آموزان و فحاشی و زور و تهدید، جمعیت را پراکنده ساختند.
علیرغم جو شدید پلیسی و امنیتی در اغلب شهرها و بهرغم تمام ددمنشیهای مزدوران و جیرهخواران سرکوبگر حکومتی که به اقدامات ضد انسانی و اعمال خشونت و وحشیگری علیه معلمان و اولیای دانش آموزان متوسل شدند، اما تجمع سراسری فرهنگیان با موفقیت نسبی دستکم در ۳۶ شهر برگزار شد. تأکید درست و بجای شورای هماهنگی بر دفاع از دانش آموزان و خانوادهها،اعتراض به مسمومیتهای سریالی که جان و سلامتی دانش آموزان و معلمان را مورد تهدید قرار داده و باعث گسترش نگرانی و اضطراب والدین شده است و ضرورت پایان دادن به جو ناامنی و تأمین فوری امنیت دانش آموزان، توانست شمار نسبتاً زیادی از اولیاء را به تجمع و همراهی بافرهنگیان بکشاند. با تجمع سراسری ۱۶ اسفند، نطفههای اولیه اتحادی میان معلمان، دانش آموزان و خانوادههایشان بسته شد که شورای هماهنگی سالهاست برای آن تلاش میکند.اگر درگذشته پیوند عملی مبارزات معلمان و خانواده دانش آموزان بهسادگی میسر نبود و محدودیتهای معینی در این زمینه وجود داشت، امروز شرایط جامعه به سود همراهیها و اتحادها دچار تغییر شده است. دانش آموزان و خانوادهها بهویژه دختران دانشآموز، پنج ماه مبارزه مرگ وزندگی و مبارزه تودهای در کف خیابان را پشت سر گذاشتهاند. دختران شجاع دانشآموز، دانشجویان، زنان و جوانان و عموم زحمتکشان برای براندازی رژیم به پا خاستهاند و مستقیم و بیواسطه به رودررویی با رژیم دیکتاتوری و نظم حاکم برخاستهاند. ارتجاع حاکم بیآنکه بخواهد، همه اقشار زحمتکش و ستمکشیده را کنار هم و رو درروی خود قرار داده است.
مسمومیتهای زنجیرهای و هدفمند مدارس دخترانه در یک چنین شرایطی، زمینه اعتراض و مبارزه خیابانی مشترک دانش آموزان و خانوادهها و معلمان را فراهم نموده است.این پیوند عملی برخاسته از شرایط مشخص مبارزه جاری را باید سرآغاز موقعیت جدیدی در مبارزات معلمان بهحساب آورد. چنین پیوند مبارکی را بایستی تحکیم بخشید و آن را گسترش داد. جنبش اعتراضی معلمان میتواند و از این پتانسیل برخورداراست که رابطه و پیوند خود را بادانش آموزان و خانوادهها گسترش دهد. ازآنجاکه اولیای دانش آموزان فاقد تشکل هستند، لذا مبارزات و اعتراضات گاهبهگاه آنها نمیتواند چندان مثمر ثمر باشد و ارتجاع حاکم را عقب براند. شورای هماهنگی اما میتواند پیوند خود بادانش آموزان و خانوادهها را محکمتر کند و با سازماندهی و کانالیزه کردن مبارزات آنها، اعتراضات پرشور و متحد خیابانی مشترکی را سازمان دهد.خصوصاً اینکه بهرغم همه و هرگونه ادعای مقامات دولتی، حملات شیمیایی به مدارس دخترانه و مسمومیتهای زنجیرهای ادامه دارد. در همان روز ۱۶ اسفند، روز اعتراض مشترک معلمان و دانش آموزان و اولیای آنها، در تعداد زیادی از مدارس دخترانه در اثر حملات شیمیایی ازجمله در شهرهای زاهدان، سنندج، دالاهو، کرج، کرمانشاه ، چهارمحال بختیاری و برخی شهرها و مناطق دیگر، دهها دانشآموز مسموم و روانه بیمارستان شدند. علیرغم سخنان خامنهای البته بعد از سه ماه تأخیر و آنهم بهگونهای که گویا آمران و عاملان این حملات شیمیایی ناشناختهاند و علیرغم سخنان برخی مقامات دولتی در مورد شناسایی و دستگیری بهاصطلاح افراد دخیل در مسمومیتها، اما حملات شیمیایی به مدارس دخترانه همچنان ادامه دارد.اگرچه نهادهای امنیتی و کل دستگاه حکومتی محدودیتهای جدیدی در مورد انتشار و انعکاس مسمومیت مدارس ایجاد کردهاند، اما تمامی شواهد حاکی از ادامه مسمومیتهای زنجیرهای در مدارس دخترانه است و هرروز شمار دیگری از دانش آموزان و بعضاً معلمان دچار مسمومیت میشوند. برای نمونه تنها در روز شنبه ۲۰ اسفند، دانش آموزان مدرسه دخترانه دکتر معین در آبادان، مدارس دخترانه “عفت” و “فروغ” در باغملک خوزستان، مدارس دخترانه “بعثت” و “پویش” در سنندج، مدارس دخترانه “کوثر” و ” ستایش” در اهواز موردحمله شیمیایی قرارگرفته و دهها تن از دانش آموزان راهی بیمارستان شدهاند.هرچند آمار رسمی دقیقی از مدارسی که موردحمله شیمیایی قرارگرفتهاند و شمار دانشآموزانی که دچار مسمومیت شدهاند اعلامنشده است، اما برمبنای آمارهای انتشاریافته در شبکههای مجازی، تخمین زده میشود که در بیش از ۲۸ استان و بیش از ۱۰۰ شهر، به صدها مدرسه دخترانه حمله شیمیایی صورت گرفته و متجاوز از ۷ هزار نفر دچار مسمومیت شدهاند.
ابعاد فاجعه بسیار هولناک است و فقط میتواند در یک رژیم فاشیستی چنین جنایات دهشتناکی رخ دهد. این جنایات آشکار و سیستماتیک، ترور شیمیایی و مسموم سازی هزاران دختر دانشآموز، بدون شک آسیبهای جدی به این دانش آموزان و خانواده آنها وارد ساخته است. در برابر این تهاجم برنامهریزیشده و سرکوب بیولوژیک و شیمیایی هزاران دانشآموز که یادآور حملات شیمیایی در حلبچه است، باید با تمام توان ایستاد. پیگیری برای شناسایی دقیق آمرین و عاملین این جنایت بزرگ، پایان هراس افکنی در مدارس و اضطراب آفرینی درمیان خانوادهها، تأمین امنیت کامل مدارس بهویژه مدارس دخترانه، میتواند از موضوعات محوری و مهم جنبش اعتراضی معلمان باشد. افزون بر خواستهای اخص معلمان، خواستهای دانش آموزان و اولیاء آنها نیز میتواند و باید- چنانکه در فراخوان تجمع سراسری ۱۶ اسفند نیز بر آن تأکید شده بود- توسط شورای هماهنگی پیگیری شود. حملات شیمیایی خسارتهای زیاد و بعضاً جبرانناپذیری بردانش آموزان دختر و خانوادهها وارد ساخته است. دولت موظف است به دانش آموزان و خانوادهها و معلمانی که خسارتدیدهاند غرامت بپردازد و خسارتهای مالی را جبران کند.
در بحبوحه مسمومیتهای پایانناپذیر مدارس دخترانه، ارتجاع حاکم و دستگاه اطلاعاتی و امنیتی آن سیاست سرکوب فرهنگیان آگاه، اعضا و فعالان تشکلهای مستقل معلمان را تشدید نموده است.صدها تن از معلمان و فعالان تشکلهای صنفی معلمان در معرض پیگردهای امنیتی و قضایی قرار دارند.مدام احضار و بازداشت و بازجویی میشوند. دهها تن از آنها حکم انفصال گرفتهاند، از شمول رتبهبندی خارجشدهاند، با قرار کفالت آزادشده و هرلحظه ممکن است احضار و بازداشت شوند. بر طبق برخی خبرهای انتشاریافته، نهادهای امنیتی درصدد پروندهسازیهای جدیدی در رابطه با مسمومیتهای اخیر، برای اعضا و فعالان تشکلهای مستقل معلمان برآمدهاند. معلمان آگاه و مبارز اما با بسیج همکاران و حمایت از رفقای خود میتوانند جلوی این تعرضات را بگیرند. با برپایی اعتراضات و اعتصابات بزرگ و یکپارچه و سازماندهی اعتراضات و تجمعات وسیع و مشترک بادانش آموزان و اولیاء آنها میتوان در برابر این تهاجمات ایستاد و آن را خنثی کرد.
تجمع سراسری ۱۶ اسفند ۱۴۰۱ گرچه تجمع نسبتاً بزرگی بود و ۳۶ شهر را دربرگرفت و با موفقیت نسبی برگزار شد، بااینهمه باید اذعان کرد که شمار معلمانی که به صحنه مبارزه ورود کردند، نسبت به تعداد کل معلمان هنوز بسیار اندک و ناکافی است. در شهرستانها این وضعیت حادتر است. شورای هماهنگی بهعنوان یک تشکل سراسری معلمان و همچنین کانونها و تشکلهای مستقل معلمان در شهرستانها و استانها ، باید این نقیصه و ضعف بزرگ را جدی بگیرند و برای برطرف کردن آن بیش از این تلاش کنند تا تعداد هرچه بیشتری از معلمان را به صحنه مبارزه علنی و خیابانی بکشانند.از هماکنون میتوان پیشبینی کرد که سال آینده، سال گسترش و شکوفایی بیشتر مبارزات و اعتصابات سراسری معلمان خواهد بود. شورای هماهنگی در فراخوان تجمع ۱۶ اسفند نوشت:” چنانچه به خواستههای فرهنگیان پاسخ مناسبی داده نشود، در سال آینده تجمعات ما بهصورت پیدرپی ادامه خواهد یافت. ” باشد تا سال ۱۴۰۲ سال بازتولید اعتراضات گسترده و اعتصابات سراسری و باشکوه معلمان در سال ۱۴۰۰ باشد.
نظرات شما