رویدادها و رخدادهای جاری در مجتمع کشت و صنعت نیشکر هفتتپه، اقدامات جدید و هوشیاری بیشازپیش کارگران این مجتمع را طلب میکند. این واقعیت را همهی کارگران هفتتپه از نزدیک تجربه کردهاند که پس از کنار گذاشته شدن مالک خصوصی شرکت نیشکر هفتتپه و خلعید از اسد بیگی، جز پرداخت تقریباً بهموقع دستمزدها که پیش از آن همواره با چند ماه تأخیر همراه بود، هیچ تغییر محسوس مثبت دیگری به سود کارگران رخ نداده است.
شرکت توسعه نیشکر و صنایع جانبی که از مهرماه سال ۱۴۰۰ اداره مجتمع کشت و صنعت نیشکر هفتتپه را برعهدهگرفته، نهتنها از پذیرش خواستهای کارگران این شرکت خودداری نموده، بلکه به یاری نهادهای دولتی – امنیتی و همچنین عوامل و جیرهخواران محلی خود، سیاستهای ضد کارگری مخربی را نیز در این مجتمع به مرحله اجرا گذاشته است.یکی از خواستهای مهم کارگران کشت و صنعت نیشکر هفتتپه، همسانسازی دستمزد با کارگران سایر کشت و صنعتهای هفتگانه زیرپوشش “شرکت توسعه نیشکر و صنایع جانبی” بوده است. مدیریت جدید به ریاست عبد علی ناصری که در همان آغاز وعده داد ظرف ۳ ماه همسانسازی دستمزد و حقوق عملی خواهد شد، تا به امروز که بیش از ۲۰ ماه از این وعده سپریشده از پذیرش این خواست طفره رفته است. سایر خواستهای کارگران هفتتپه مانند، بازگشت به کار اسماعیل بخشی، تعیین تکلیف و استخدام کارگران فصلی و یکسانسازی قراردادها نیز همچنان بدون پاسخ ماندهاند.
موضوع اما صرفاً به عدم پاسخگویی و پذیرش خواستهای کارگری خلاصه نمیشود. تمام شواهد حاکی از آن است که دولت و مدیریت هفتتپه و کارگزاران و جیرهخوارانشان در محل، طرحها و نقشههای شومی را برای کارگران شرکت نیشکر هفتتپه در سردادند و یا درحال اجرای آن هستند.ازآنجاکه کشت و صنعت هفتتپه زادگاه شعارهایی چون نان، کار، آزادی- اداره شورایی است که به جزئی جداییناپذیر از شعارها و خواستهای جنبش طبقه کارگر تبدیل شد، ازآنجاکه پرچم آلترناتیو شورایی و کارگری برای نخستین بار به دست کارگران مبارز این شرکت به اهتزاز درآمد، ازآنجاکه کارگران هفتتپه طی چندین سال نمونههای درخشانی از اتحاد و مبارزه متشکل را عرضه کردند، ازآنجاکه کارگران هفتتپه بهعنوان بخش پیشرو و متشکل طبقه کارگر همواره نقش پیشتازانه ای در جنبش طبقه کارگر ایفا نموده و گاه کل طبقه کارگر را نمایندگی کردهاند و سرانجام ازآنجاکه هفتتپه الگوی موفقی در مبارزهای مستمر و پیگیر علیه خصوصیسازی بوده است، مدیریت جدید هفتتپه و دولت حامی آن، تعرض جدیدی را علیه کارگران و فعالان کارگری و تشکل مستقل آنها آغاز نموده و برنامهها و نقشههای شوم و سرکوب گرانه ای را در هفتتپه تدارک دیدهاند.
صرفنظر از معوق ماندن خواستهای کارگران هفتتپه، مدیریت جدید در شکلی وسیع و برنامهریزیشده، تلاشهای مذبوحانهای را برای ایجاد اختلاف و چنددستگی درمیان کارگران سازمان داده است. مدیریت شرکت و شخص ناصری که از پشتیبانی دستگاه امنیتی برخوردار است، از مشوقان اصلی ایجاد اختلاف درمیان کارگران است.برخی عناصر وابسته به مدیریت تمام هموغم خود را صرف این موضوع کردهاند که تحت عناوینی چون لر،عرب یا بختیاری، اتحاد کارگری استحکام یافته در هفتتپه را درهم بشکنند. مدیریت و عناصر سرسپرده و اجیر آن درمیان کارگران، این نفاقافکنی را در پوشش دفاع از “خلق عرب” و امثال آن و درعینحال با بسیج برخی عناصر ناآگاه علیه فعالان و نمایندگان کارگری و تشکل مستقل و محبوب کارگران در محل کار، هدایت نموده و این اقدام رذیلانه و ضد کارگری را تا حد درگیری فیزیکی با برخی نمایندگان کارگران نیز هدایت کردهاند.
از تلاشهای دیگر مدیریت و عمال آن در این دوره، راهاندازی شورای اسلامی است.شورای اسلامی که همواره مورد نفرت کارگران هفتتپه بوده و کار گران بارها در اشکال گوناگونی انزجار خود را از این تشکل ابراز داشته و حتی درب دفتر این تشکل دولتی را گل گرفتهاند، در همین دوره دوباره راهاندازی شده است. این طرح البته زیرپوشش شعار همسانسازی یا درواقع با طرح فریبکارانه همسانسازی، اجرایی شده است.
اقدامات مدیریت و عمال و پشتیبانان امنیتی آن به اینها محدود نشده است. ترکیبی از تلاشها و اقدامات مختلف و پیچیده مدیریت توأم با تطمیع و امثال آن، در درون کارگران و فعالان کارگری نیز متأسفانه بیتأثیر نبوده است. برخی، منافع جمع را قربانی منافع فردی خودکردهاند. برخی کمپ کارگران را رها کرده و به اردوی کارفرما پیوستهاند و در دسیسههای مدیریت علیه فعالان کارگری و تشکل مستقل کارگران هفتتپه مشارکت داشته و به قولی خنجر از پشت زدهاند.
درست زمانی که ابراهیم عباسی و یوسف بهمنی همراه چند تن دیگر خواهان عذرخواهی ناصری شده و در اعتراض به هتاکی وی دست به اعتصاب غذا زده بودند، عوامل مدیریت با سازماندهی یک برخورد فیزیکی و یورش قلدر ما بانه، به روی یوسف بهمنی دستدرازی کردند. در بحبوحه این اقدامات و تلاشهای نفاقافکنانه و ضد کارگری مدیریت و اهانت ناصری به کارگران هفتتپه و ضرب و شتم یوسف بهمنی، مصاحبه ناصری و سخنان وی در مورد هفتتپه انتشار یافت.
ناصری در یک مصاحبه مفصل، درهمان حال که بهدروغ ادعا کرد موضوع همسانسازی در نیشکر هفتتپه به اجرا درآمده است، از یک نقشه شوم جدید پرده برداشت. او فاش ساخت که قرار است بهزودی طناب خصوصیسازی دوباره بر گردن هفتتپه آویزان شود.عبد علی ناصری در یک نشست خبری در مورد شرکت توسعه نیشکر و صنایع جانبی آن بهطور مشروح سخن گفت. وی توضیحاتی در مورد مالکیت سهام این شرکت، زمینهای زیر کشت، میزان تولید شکر و صنایع جانبی ارائه داد. موضوع مهم و مرتبط با کارگران هفتتپه در این صحبتها، به مالکیت نیشکر هفتتپه و نقش فعلی شرکت توسعه نیشکر و صنایع جانبی مربوط میشد.وی در این مورد گفت: هفتتپه ارتباطی با شرکت توسعه نیشکر ندارد و این شرکت تنها پیمانکاری هفتتپه را برعهدهگرفته است.او گفت مالک هفتتپه درحال حاضر وزارت صمت و ایدرو(سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران) است. افزون براین ناصری ادعا کرد مجتمع کشت و صنعت نیشکر هفتتپه سود ده نیست بلکه بدهکار است و اگر بدهی این شرکت پرداخت و زیان انباشته آن تعیین تکلیف شود، آن را بهعنوان شرکت مستقل یا شرکت زیرمجموعه شرکت توسعه نیشکر میپذیرد. نکته بسیار مهم دیگری که ناصری در این نشست خبری عنوان کرد، عرضه شدن سهام این مجتمع در بورس و واگذاری آن به بخش خصوصی بود. وی البته گفت احتمالاً اولویت واگذاری هفتتپه، شرکت توسعه نیشکر خواهد بود.
این سخنان ناصری مدیرعامل شرکت توسعه نیشکر و مدیرعامل نیشکر هفتتپه، بر ابهامات موجود نسبت به مالکیت کنونی این مجتمع، بهویژه آینده آن افزود و آن را تشدید کرد. شواهد موجود حاکی از این تصمیم است که هفتتپه ی تازه از چاله درآمده را دوباره به چاه بیندازند.
واقعیت این است که پروسه ورود شرکت توسعه نیشکر و صنایع جانبی به ماجرای کشت و صنعت نیشکر هفتتپه از همان آغاز با ابهام و ناروشنی همراه بود. کارگران مبارز هفتتپه در همان لحظاتی که به سلطه اسد بیگی بر مجتمع کشت و صنعت نیشکر هفتتپه پایان میدادند، بر واگذاری این مجتمع به شرکت توسعه نیشکر و صنایع جانبی و همسانسازی حقوقها تأکید داشتند. میدانیم که روند کوتاه شدن دست اسد بیگی از هفتتپه، روند سادهای نبود. از دوره ریاست اسد بیگی تا خلعید از وی مسیر طولانی و پرپیچوخمی طی شد و یگانه عامل نهایی شدن این پروسه، اتحاد و مبارزه پیگیر کارگران هفتتپه بود.
از بهمن ۹۹ که رأی ابطال واگذاری کشت و صنعت نیشکر هفتتپه و خلعید از مالک خصوصی آن(اسد بیگی) صادر شد، بیش از ۶ ماه طول کشید تا این حکم در مرداد ۱۴۰۰ به اسد بیگی ابلاغ شد. با ادامه مبارزه و پیگیری کارگران هفتتپه، مهرماه ۱۴۰۰ مدیریت نیشکر هفتتپه به شرکت توسعه نیشکر و صنایع جانبی واگذار شد و درعینحال قرار شد در ظرف ۳ ماه مالکیت قطعی این مجتمع تعیین تکلیف و معین شود که نشد.با ادامه اعتراضات کارگران هفتتپه، اعلام شد وزارت اقتصاد مشغول ارزیابی از مدیریت جدید و وضعیت شرکت نیشکر هفتتپه است. بنابراین تصمیم قطعی برای واگذاری مالکیت هفتتپه به شرکت توسعه نیشکر و صنایع جانبی که مدیریت هفتتپه را برعهدهگرفته بود، به بهانه ارزیابی وزارت اقتصاد از مدیریت و وضعیت هفتتپه بازهم به تأخیر افتاد. دوره ارزیابی وزارت اقتصاد خرداد ۱۴۰۱ به پایان رسید. کارگران هفتتپه آمادگی خود را برای اعتصاب و تظاهرات خیابانی اعلام نمودند. پنج تیر ۱۴۰۱، نامه مخبر معاون اول رئیسی به خان دوزی وزیر اقتصاد در خصوص” درخواست صدور مجوز واگذاری و انتقال مالکیت شرکت کشت و صنعت نیشکر هفتتپه و ثبت تغییرات سهام به نام شرکت توسعه نیشکر و صنایع جانبی” ارسال شد اما بازهم گرهی از مشکل اصلی باز نشد.هشدارها و اعتراضات کارگران هفتتپه ادامه یافت وجدیتر شد. وزیر اقتصاد ضمن اعلام رضایت کامل از مدیریت جدید، در نشستی با نمایندگان کارگران اعلام کرد انتقال مالکیت هفتتپه بهزودی اتفاق خواهد افتاد. اما این اتفاق، نیفتاد. بعداً اعلام شد واگذاری مالکیت هفتتپه مستلزم مصوبه سران سه قوه است. خبرگزاری جمهوری اسلامی ۲۶ تیر ۱۴۰۱ از قول نماینده شوش در مجلس اعلام کرد” کشت و صنعت نیشکر هفتتپه با مصوبه سران سه قوا به شرکت توسعه نیشکر و صنایع جانبی واگذار شد” اما سیر حوادث دروغ بودن این ادعا را نیز اثبات کرد و موضوع قطعیت مالکیت مجتمع کشت و صنعت نیشکر هفتتپه نیز همچنان در پرده ابهام باقی ماند.
اقدامات و سخنان کنونی عبد علی ناصری نشان میدهد که از همان لحظه کوتاه شدن دست اسد بیگی از هفتتپه، دولت در فکر واگذاری آن به مالک خصوصی دیگری بوده اما اتحاد و مبارزات یکپارچه کارگران هفتتپه تاکنون چنین اجازهای به دولت نداده است. واقعیتهای موجود اما همگی حاکی از آن است که ارتجاع حاکم خوابهای جدیدی برای شرکت نیشکر هفتتپه و کارگران آن دیدهاند.تشدید اقدامات سرکوب گرانه، یورش به فعالان کارگری و تشکل مستقل کارگران، ادعای زیان دهی هفتتپه و تدارک برای واگذاری مجدد آن به بخش خصوصی، وضعیت جدیدی را در هفتتپه رقمزده است. اوضاع جدید درعینحال ضرورتهای جدیدی را در دستور کار کارگران آگاه و پیشرو هفتتپه قرار میدهد.
کارگران هفتتپه مانند همیشه و بیشتر از همیشه باید هوشیاری خود را حفظ کنند و ترفندهای مدیریت و عوامل آن برای ایجاد نفاق و چنددستگی را خنثی سازند. این وظیفه کارگران آگاه و پیشرو است که باکار و تلاش بیشتر، توده کارگران را با توطئههای مدیریت و اهداف ضد کارگری و نفاقافکنانه عمال آن آشنا کنند و ضرورت اتحاد و یکپارچگی کارگران را توضیح دهند. عوامل ریزودرشت و نفاقافکن مدیریت را باید افشا و طرد نمود.
کارگران هفتتپه که هرگز نسبت به نمایندگان خود خنثی و بیتفاوت نبودهاند، باید مجدانه مدافع و پشتیبان رفقا و نمایندگان خویش باشند و اجازه ندهند مدیریت و عوامل آن بیش از این یکهتازی کنند. در برابر تهاجم و تعرض کارفرما و عوامل آن باید متحداً ایستاد و با آن مقابله کرد.
عناصر خائن و نیمهراه و کسانی که به تشکل مستقل کارگران هفتتپه آسیب رسانده و با آن بیگانهاند و یا آنان که خود را به کارفرما فروخته و “خنجر از پشت میزنند” جملگی بایستی افشا و رسوا و طرد شوند.تشکل مستقل و منتخب کارگران هفتتپه میتواند خود را بازسازی کند و باخرد جمعی چنانکه رسم و مرام کارگران هفتتپه بوده است، جای گریختگان و نیمهراهان را پر، اعضای رهبری این تشکل را افزون و آن را تقویت کند.
تردیدی در این موضوع وجود ندارد که در هفتتپه مبارزه سختی در پیش است.هفتتپه آبستن حوادث جدید است.برای پیشبرد این مبارزه و رویارویی با هرگونه حادثهای باید خود را آماده و تجهیز کنیم.به تمام خواستهای کارگران هفتتپه که تاکنون به تعویق افتاده ،بایستی پاسخ مناسبی داده شود.همسانسازی مزد و حقوق، بازگشت به کار اسماعیل بخشی، یکسانسازی قراردادها و استخدام کارگران فصلی،برچیدن شورای اسلامی و خواستهایی نظیر آن، زمینه واقعی برای حفظ و تقویت اتحاد و همبستگی کارگران هفتتپه است. وقت آن است که هفتتپه یکبار دیگر قدرت اتحاد و مبارزه متشکل خود را به مدیریت و رأس آن عبد علی ناصری نشان دهد، در برابر انواع تعرضات بایستد و مطالبات خود را عملی سازد.
نظرات شما