تعجبآور و فراتر از آن شرمآور است که در قرن بیست و یکم و علیرغم پیشرفتهای خیرهکننده علمی، تکنیکی و فنی، در گوشهای از این جهان پهناور که رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی چون بختک بر آن سایه گسترده و مردم را به اسارت گرفته است، صدها هزار انسان یافت میشود که حتی فاقد شناسنامه و کارت شناسایی هستند.چندین و چند سال است که انبوه عظیمی از کودکان، زنان و مردانی که در شهرها و استانهای مختلف بهویژه شهرها و استانهای مرزی شرق کشور زندگی میکنند، فاقد شناسنامهاند.بسیاری از کودکانی که هرساله در این مناطق متولد میشوند و حتی کودکانی که ۱۸ سال قبل متولدشده و اکنون دیگر کودک محسوب نمیشوند، همچنان فاقد شناسنامهاند. در برخی شهرستانها و روستاهای جنوب استان سیستان و بلوچستان، بهرغم آنکه شماری از اهالی ۴۰ سال و ۵۰ سال سن دارند، اما هنوز شناسنامه ندارند. موضوع سادهای به نام ثبتنام متولدین و ساکنین کشور و صدور شناسنامه و کارت شناسایی که در هر دولت بورژوایی حلوفصل شده ، به امری عادی تبدیلشده و در جایگاه یک معضل اجتماعی به تاریخ پیوسته ، در جمهوری اسلامی اما به معضلی بزرگ تبدیلشده است.انسانی درجایی متولد میشود، دوران کودکی را سپری میکند، وارد اجتماع میشود اما مشخص نیست او کیست؟ چه نام دارد؟ چه سالی و کجا متولدشده؟ نام پدر و مادرش چیست؟ ساکن کجاست و غیره. این از آن پدیدههای نادری است که شنیدن آن حیرت و ناباوری هر انسانی را برمیانگیزد.معضل بزرگی که سالبهسال بزرگتر و جدیتر نیز شده است.
آمار دقیقی در مورد بی شناسنامهها ارائه نمیشود.در رسانههای حکومتی اعداد و ارقام مختلفی عنوانشده که صحت آن شدیداً زیر سؤال است.منابع غیررسمی تعداد بی شناسنامهها را در کل کشور بیش از یکمیلیون ذکر نمودهاند که از این تعداد حدود ۵۰۰ هزار نفر مربوط به استان سیستان و بلوچستان است.همچنین گفتهشده است بیش از ۴۰۰ هزار نفر از بی شناسنامهها را کودکان تشکیل میدهند.”هاشم کارگر” رئیس سازمان ثبتاحوال کشور در گفتگو با خبرنگار مهر میگوید: ۵ استان، استان سیستان و بلوچستان، خراسان، گلستان، کرمان و آذربایجان غربی به ترتیب بیشترین آمار افراد بی شناسنامه را در سطح کشور دارند.
سیستان و بلوچستان بهعنوان یکی از فقیرترین استانهای کشور که اکثریت بزرگی از جمعیت ۳ میلیونی آن زیر خط فقر زنگی میکنند با متوسط نرخ بیکاری ۵۰ درصد، بهتنهایی نیمی از بی شناسنامهها را در خود جایداده است. درصد بی شناسنامههای استان سیستان و بلوچستان بیش از این تخمین زده میشود و برخی منابع آن رابین ۶۰ تا ۶۵ درصد کل رقم بی شناسنامهها ذکر نمودهاند. در مناطق جنوبی استان و مناطق روستایی و دورافتاده، شمار بی شناسنامهها بیشتر و متقاضی شناسنامه نیز بیشتر است. برای مثال ۶۵ درصد پروندههای ثبتشده برای رسیدگی، به زاهدان، چابهار،دشت یاری، سراوان و هیرمند اختصاص دارد.
نیازی به توضیح نیست که صدها هزار انسان بی شناسنامه، روزانه با مشکلات و محرومیتهای متعددی روبرو هستند. این فاقدان شناسنامه که در زمره بیچیزترین و فقیرترین اقشار جامعه هستند، از دریافت یارانه نقدی نیز محروماند.بی شناسنامهها فاقد “کد ملی” هستند و از هرگونه خدمات درمانی در هر حد و اندازهای محروماند.بی شناسنامهها در موضوع اشتغال، استخدام، کارهای معمول اداری با مشکلات عدیدهای دستبهگریباناند و برای مثال حتی از دریافت حق انشعاب آب، برق و تلفن و غیره نیز محروماند.وضعیت تحصیل کودکان و آینده آنها نیز کاملاً مبهم و تاریک است.بی شناسنامههای فقرزده که خوراک اصلیشان نان است، این روزها حتی از خرید و تهیه نان هم محروم شدهاند.چراکه نان یارانهای را فقط باکارت عابر بانکی میتوان تهیه کرد و بی شناسنامه خودبهخود فاقد کارتبانکی است و برای تهیه ۲ قرص نان باید به فروشگاه غیر یارانهای مراجعه کند پول بیشتری به پردازد و در همان حال بهجای دو قرص، به یک قرص نان اکتفا کند. بیماریهای ناشی از کم غذایی و سوءتغذیه که همواره گریبان گیر فقیرترین اقشار جامعه بوده است، اکنون درمیان بی شناسنامگان در حال گسترش است.
اغلب بی شناسنامگان استان سیستان و بلوچستان، سواد خواندن و نوشتن ندارند. “محمد شاهو زایی” بخشدار ” تلنگ ” در شهرستان قصر قند می گوید: اهالی روستای” گواجوییک” ۱۰۰ درصد بیسواد و فاقد شناسنامهاند. دربسیاری از روستا ها از هرخانواد یکی دونفر بی شناسنامه اند.در برخی روستاهای دیگر نیمی از ساکنین شناسنامه ندارند. کافی است پدر خانواده شناسنامه نداشته باشد تا همه فرزندان وی نیز بی شناسنامه بمانند. بی شناسنامگان از تمام فقرا، فقیر ترند. بخشدار “بنت شهرستان نیک شهر” می گوید در دهستان “توتان” و “مُهمدان” دست کم ۵۰ نفر فاقد شناسنامه اند و در پائین ترین سطح زندگی می کنند. این افراد از انواع خدمات عمومی مانند یارانه، بیمه درمانی،حساب بانکی، دریافت انشعاب آب، برق، تلفن و سایر موارد محروماند و حتی نمی توانند سفر کنند! ساکنین دهها روستای دورافتاده استان سیستان و بلوچستان از نمونه دهستان توتان و مُهمدان خصوصاً افراد بی شناسنامه دچار سوءتغذیه هستند و در اثر کمبود مواد غذایی و ویتامینها دچار “شبکوری” شدهاند. فرامرز دانش، بخشدار میگوید: شاید باورپذیر نباشد بی شناسنامهها به روش انسانهای اولیه در بیابان و دور از انواع امکانات و خدمات زندگی میکنند.
دولت جمهوری اسلامی و سازمان ثبت احوال آن، به رغم اعتراف به مشکلات عدیدهی انبوه عظیم بی شناسنامگان اما هیچگونه اقدام سریع مؤثر و جدی برای برطرف ساختن معضل صدها هزار بی شناسنامه انجام نداده است. دولت جمهوری اسلامی و سازمان ثبت احوال آن پیوسته این موضوع را پشت گوش انداخته و صدور شناسنامه برای این افراد را مشروط به شرایطی نموده اند که شناسنامه دار شدن همهی بی شناسنامگان تقریباً به امری محال بدل شده است. وزارت کشور و سازمان ثبت احوال مکرر عنوان کرده اند، شناسنامه دارشدن افراد بی شناسنامه به خود افراد بر می گردد و خود آن ها باید درخواست بدهند و برای تشکیل پرونده اقدام کنند.سازمان ثبت احوال قید کرده است که متقاضی باید مستندات مربوط به نسب از جانب پدر را ارائه دهد تا در مرحله بعدی مراجع انتظامی و اطلاعاتی و شورای تأمین، با تحقیقات میدانی هویت متقاضی را بر رسی کنند.
روشن است که ده ها هزار انسانی که در روستاها و مناطق دور افتاده زندگی می کنند، سواد خواندن و نوشتن ندارند، فاقد امکانات مالی و سفر برای مراجعه به مراکز و شهرهایی که شُعَب ثبت احوال در آن واقع شده هستند، مراجعه و درخواست شناسنامه و تشکیل پرونده نیز غیر ممکن است.حال آنکه این اساساً وظیفه دولت است که برای تازه متولدین شناسنامه صادر کند و مراقبت کند چه کسی و درکجا متولد می شود و چه کسی فوت می کند. بدون چنین مراقبتی و صدوربه موقع شناسنامه، شمار بی شناسنامگان از یک میلیون هم بیشتر خواهد شد. سازمان ثبت احوال اساساً به همین منظور تشکل شده است اما دولت جمهوری اسلامی آشکارا از مسئولیت خود شانه خالی می کند.
“هاشم کارگر” رئیس سازمان ثبت احوال کشور در گفتگو با خبر نگار مهر می گوید : هم اکنون ۸ هزار پرونده در باب افراد بی شناسنامه در سطح کشور در سازمان ثبت احوال تشکیل شده است.
این اظهار نظر رئیس سازمان ثبت احوال کشور به خوبی حد و حدود اقدامات دولت جمهوری اسلامی در قبال بیش از یک میلیون بی شناسنامه را نشان می دهد. رئیس سازمان ثبت احوال کشور شهریور سال گذشته مژده داد برای ۸ هزار نفر از یک میلیون نفر بی شناسنامگان، پرونده تشکیل شده است. البته اینکه بررسی این تعداد پرونده چه مدت به درازا خواهد کشید و در نهایت چه تعداد ازاین ۸ هزار نفر شناسنامه دریافت می کنند و چه تعداد رد صلاحیت می شوند، هنوز مشخص نیست. تجارب تاکنونی نشان داده است که پروسه بررسی پرونده و شناسایی افراد بی شناسنامه بسیار طولانی است خصوصاً که یکی از روش های مرسوم شناسایی هویت افراد آزمایش و تشخیص DNA است اما تجهیزات آزمایشگاهی برای تشخیص DNA در بسیاری از شهرها و مراکز تجمع بی شناسنامگان ازجمله در شهرهای استان سیستان و بلوچستان وجود ندارد.
آنچه در مورد حد و حدود اقدامات نیمبند سازمان ثبتاحوال کل کشور بیان شد، در مورد استانهای درگیر با این موضوع مانند کرمان و خراسان و سیستان و بلوچستان نیز صادق است. به این معنا که اقدامات نیمبند دولتی برای حل معضل بی شناسنامگان بسیار ابتر و محدود است. “دهمرده” مدیرکل ثبتاحوال استان سیستان و بلوچستان میگوید؛ ۲۵ هزار و ۱۵۰ پرونده در سطح استان وجود دارد و از مجموع ۲۲ هزار و ۷۳۷ پرونده رسیدگی شده، ۴ هزار و ۶۹ پرونده رد صلاحیت شدهاند.( بیش از ۱۸ درصد). وی همچنین کارنامه یازدهساله استانی از سال ۱۳۹۰ تا پایان شهریور سال ۱۴۰۰ را ارائه داد و گفت؛ از سال ۹۰ تا پایان شهریور سال۱۴۰۰ پرونده ۱۱ هزار و ۳۳۶ نفر از افراد بالای ۱۸ سال در سطح استان رسیدگی شد که از این تعداد تابعیت هشت هزار و ۹۵۷ پرونده تائید شده است. به عبارتی ۲ هزار و ۳۷۹ پرونده یعنی حدود ۲۱ درصد رد تابعیت شدهاند.
این یعنی اینکه در سطح کل استان سیستان و بلوچستان بهطور متوسط سالانه کمتر از هزار پرونده(۹۸۵ پرونده) موردبررسی قرارگرفته و از هر هزار نفر، ۲۰۹ نفر رد تابعیت شدهاند.تازه این مربوط به افراد بالای ۱۸ سال است اگر پرونده ۴۰۰ هزار کودک فاقد شناسنامه نیز با همین سرعت موردبررسی قرار گیرد، حداقل ۴۰۰ سالی به درازا خواهد کشید. مدیرکل ثبتاحوال استان سیستان و بلوچستان میگوید هرساله هزار مورد از پروندههای فاقدان شناسنامه در شورای تأمین استان “تعیین تکلیف” میشود.توجه داشته باشید که تعیین تکلیف میشود معنایش لزوماً این نیست که هرساله هزار نفر از بی شناسنامگان، شناسنامه دریافت میکنند. اما فرض کنیم که در استان سیستان و بلوچستان هرساله هزار نفر شناسنامه دریافت میکنند. با این حساب شناسنامهدار شدن ۵۰۰ هزار بی شناسنامه این استان تا ۵۰۰ سال دیگر به درازا خواهد کشید که دیگر نه اثری از بی شناسنامگان امروز خواهد بود و نه اثری از فرزندانِ فرزندان آنها.
این است کمال چابکی و احساس مسئولیت یک دولت تمام ارتجاعی از نوع اسلام شیعی. دولت ارتجاعی جمهوری اسلامی در پارهای از روستاها و شهرهایی چون زاهدان، میر جاوه، زابل، دشت یاری، سرباز و گرمین بیت به کسی شناسنامه نداده است بماند، تابعیت هزاران نفر را نیز لغو نموده است.آمار پروندههای رد صلاحیت و رد تابعیت شده طی سه دهه اخیر نیز پیوسته درحال افزایش بوده است. مطابق آمارهای رسمی، رد تابعیت در دهه هفتاد حدود ۷ / ۵ درصد، دهه هشتاد ۹ / ۱۱ درصد و در دهه نود به ۲۳ درصد رسیده است. استاندار سیستان و بلوچستان میگوید سال ۱۴۰۱ در زاهدان به ۶۸۴ پرونده رسیدگی شد که ۳۰۱ پرونده تأیید و ۳۸۳ پرونده یعنی حدود ۵۶ درصد رد تابعیت شدهاند.
هنر اصلی ارتجاع حاکم، نادیده انگاشتن خواستهای توده مردم و سرکوب و مقابله با آن است. هنر آن در طی چهار دهه، تولید انبوه عظیمی از بیچیزان، تهیدستان، بیکاران، بیخانمانها، بیثبات کاران، بی مسکنان، بی آیندگان و بی شناسنامگان و هزاران مشکلی است که بر سر آنها آوار شده است.این رژیم بیش از یکمیلیون انسان را از داشتن شناسنامه محروم نموده، محرومیتی که خود، وسیله و مقدمه انواع دیگر محرومیتهاست.جمهوری اسلامی فقط آزادیهای سیاسی و آزادیهای فردی را از مردم سلب نکرده است بلکه بیش از یکمیلیون انسان را سلب هویت نموده است. این رژیم هیچ دردی از مردم را در هیچ حد و اندازهای دوا نکرده و جز سرکوب، جز نقض حقوق اولیه مردم و سلب آزادی و حقوق انسانی و بیتفاوتی در قبال مشکلات و معضلات توده مردم هیچ دستاورد دیگری نداشته است. حقیقتاً حتی با قویترین ذرهبینها هم هیچ نقطه و هیچ جایی برای امید بستن به بهبود ولو نسبی شرایط در چارچوب نظم موجود دیده نمیشود. بنابراین بودن چنین رژیمی از اساس مورد سؤال است و بیش از این نباید پابرجا بماند. رژیم ارتجاعی حاکم را باید به همت کارگران و همه بیچیزان، تهیدستان، بیکاران، بیخانمانها، بیثبات کاران، بی مسکنان، بی آیندگان و بی شناسنامگان از اریکه قدرت به زیر کشید و برای همیشه آن را به گور سپرد و دولت کارگران و تهیدستان را مستقرساخت.
نظرات شما