در آستانه ۲۵ شهریور ایستادهایم. یک سال از قتل مهسا( ژینا) امینی به دست مزدوران رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی و آغاز یک موجبلند مبارزه تودهای علیه نظم حاکم گذشت.ارتجاع حاکم هرگز تصور نمیکرد با ارتکاب این جنایت، برانگیزنده جنبش اعتراضی تودهای چنان وسیع و گستردهای شود که پیش از آن سابقه نداشت. تراکم خشم و نارضایتی عمیق تودهای چون انبار باروتی آماده انفجار بود و قتل مهسا کبریتی شد براین انبار باروت . انفجار بزرگ و هلاکت باری که پدیدارشد،ارتجاع حاکم را وحشتزده و مستأصل ساخت. نبردهای دلاورانه خیابانی و تظاهرات تودهای شهرهای کشور را فراگرفت . جنبش انقلابی عظیمی به راه افتاد. زنان، جوانان، بیکاران، زحمتکشان، کارگران و تهیدستان در ابعاد وسیعی وارد خیابان شدند و برای سرنگونی جمهوری اسلامی و کسب آزادی دستکم به مدت چهار ماه خیابانها را تحت کنترل خود درآوردند. ترس و وحشت، خواب از چشم سران حکومت ربود. گرد مرگ بر چهره جمهوری اسلامی نشست. خیزشهای تودهای و پیکار خیابانی پایههای ارتجاع حاکم را بهشدت لرزاند. جسارت دختران وزنان جوان که نقش برجسته و درجه اولی در این جنبش داشتند، شجاعت و ازخودگذشتگی جوانان و زحمتکشان به تنگ آمده از نابرابری، جور و ستم و بیداد نظم موجود و مقابلهی بیباکانه با رژیم ارتجاعی تا به دندان مسلح جمهوری اسلامی، تحسین جهانیان را برانگیخت.
جنبش انقلابی و مبارزات توده مردم که بعد از ۲۵ شهریور ۱۴۰۱ آغاز شد، تا اواخر دیماه بیوقفه ادامه داشت. خصوصیت و شکل اصلی این مبارزه، پیکار و تظاهرات خیابانی بود. این شکل از مبارزه اگرچه از اوایل بهمنماه اندکاندک سیر نزولی پیمود اما اولاً مبارزه در اشکال دیگری ادامه یافت و ثانیاً تمامی شواهد حاکی از این واقعیت است که این موج ازآنرو فرومینشیند که در بعدی گستردهتر و با ارتفاعی بلندتر برخیزد. چراکه جامعه کماکان در تلاطم است و مجموعه شرایط آفریننده امواج بلند اعتراضات و برآمدهای تودهای نیز پابرجاست.
جنبش انقلابی نیمه دوم سال گذشته غرش رعد در آسمان بی ابر نبود. زمینههای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی آن از قبل فراهمشده بود. قیام آبان سال ۹۸ ، اعتصابات و تظاهرات باشکوه تودهای کارگران هفتتپه و فولاد در پاییز سال ۹۷، خیزش تودهای دیماه سال ۹۶ ، همگی بر بستر همین شرایط شکلگرفته بودند.علاوه بر اینها، در تمام طول این سالها و افزون بر اعتصابات پرشمار کارگری شاهد اعتراضات پراکنده شهری در برخی شهرها ازجمله در شهرهای خوزستان نیز بودهایم. از دیماه ۹۶ که جامعه دوران رکود سیاسی را پشت سر گذاشت و وارد یک دوران انقلابی شد، امواج بلند مبارزات تودهای و اعتراضات گسترده خیابانی، پیدرپی، تمام جامعه را به تکان واداشته و هر بار از یک جرقه، حریقی بزرگ برپاشده است. این رویدادها حاکی از نیاز جامعه به تغییر و دگر گونی و گویای این واقعیت است که مردم دیگر حاضر به تحمل رژیم حاکم و وضعیت موجود نیستند و خواهان تغییر و دگرگونیاند. این انفجارات اجتماعی نشان میدهند که بحرانهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی راهحلی در چارچوب نظم موجود پیدا نکردهاند و جامعه در تکاپوی یکراه حل انقلابی است.
بنابراین نیازی به توضیح این موضوع نیست که جامعه همچنان آبستن حوادث است. تا انفجار بزرگ و تکان بزرگ اجتماعی رخ نداده است، انفجارهایی از نوع ۹۶،۹۸ و ۱۴۰۱ از اعماق جامعه سرباز خواهند کرد. چهبسا این انفجارات، مقدمه آن انفجار بزرگ اجتماعی نهایی است. افت نسبی جنبش انقلابی نیمه دوم سال گذشته نیز پایان ماجرا نیست. امواج جدید مبارزه درراه است. علیرغم افت نسبی جنبش انقلابی سال ۱۴۰۱ و بهرغم اینکه این جنبش به پیروزی نرسید و نمیتوانست برسد، اما این جنبش نقاط قوت و دستاوردهای بزرگی به همراه داشت و طبیعتاً از نقطهضعفهای گوناگونی نیز در رنج بود. شناخت این نقاط قوت و دستاوردها و نیز نقاط ضعف و درسآموزی از آن، میتواند راهنمای امواج بلند مبارزات بعدی باشد. ببینیم جنبش انقلابی سال گذشته چه دستاوردها و نقاط مثبتی داشت.
جنبش انقلابی سال گذشته قبل از هر چیز یک جنبش وسیع سیاسی بود که بخش بزرگی از جامعه را به صحنه مبارزه با رژیم حاکم کشاند. جنبش سیاسی در این ابعاد با خواست محوری سرنگونی جمهوری اسلامی کمسابقه بود. این جنبش همچنین توانست اتحاد گستردهای را میان برخی اقشار زحمتکش جامعه ایجاد کند. بهجرئت میتوان گفت در این هردو زمینه یعنی هم کشاندن تودههای نسبتاً وسیع به صحنه و مبارزه سیاسی و هم ایجاد نوعی اتحاد و هماهنگی میان زنان و اقشار زحمتکش موفق بود.
جنبش انقلابی سال ۱۴۰۱ درعینحال ضربات مهلکی بر معیارها و باورهای رایج حکومتی در مورد زنان بهویژه موضوع حجاب وارد ساخت. این ضربهها چنان بزرگ و کاری بودهاند که تمام ترفندهای حکومتی برای ترمیم آن بیاثر مانده است. یک ظرف کهنه و عتیقه چینی که جنبش انقلابی و در رأس آن زنان مبارز کشور چنان محکم بر زمین کوبیدندش که دیگر هیچ بندزن ماهر یا بندبازی نه بازور و نه با هیچ چسب و سریشی نمیتواند به هم وصلش کند.
جنبش انقلابی سال گذشته در همین رابطه ضربه مهمی بر روحانیت شیعه و دستگاه فکری آخوندهای مرتجع و ضد زن نیز وارد ساخت. روحانیت شیعه تاکنون چنین تعرض گسترده و جانانهای را به یاد نداشت.دختران وزنان جوان و مبارز، تمام پایههای فکری دستگاه روحانیت شیعه در مورد زن و حجاب را داغان کردند. آخوندهای مرتجع نیز از ترس عمامه پرانی یا در مراکز و اماکن پرجمعیت ظاهر نمیشدند یا بی عبا و عمامه بالباس مبدل در این مراکز ظاهر میشدند.
جنبش انقلابی ۱۴۰۱ در معرفی و افشای یک رژیم ددمنش مذهبی سرکوبگر و سرتاپا ارتجاعی و ضد زن به جهانیان و همچنین در معرفی زنان ایران بهمثابه انسانهایی که حقوق انسانی و اولیهشان توسط رژیم جمهوری اسلامی پایمالشده، توفیق بزرگی به دست آوردند. این جنبش در شناساندن زنان مبارز و قهرمان ایران بهعنوان پیشگامان مبارزه علیه ارتجاع اسلامی که خواهان براندازی نظم حاکم بودند، کاملاً موفق عمل نمود و در همین رابطه نیز تحسین و توجه گسترده جهانیان و افکار عمومی را برانگیخت.
تأثیرات مثبت جنبش انقلابی سال ۱۴۰۱ بسیار بیشتر و بسی عمقتر از اینهاست. این تأثیرات تا اعماق جامعه نفوذ کرد و حتی زمینههای فرهنگی و هنری نیز از تأثیرات آن برکنار نماند. تهیه و اجرای دهها ترانه سرودی که در همین دوره آفریده و اجرا شد، تنها یک نمونه از تأثیرات شگرف این جنبش بوده است.
جنبش انقلابی سال گذشته اما در کنار این دستاوردها و نقاط قوت که بخشاً به آن اشاره شد، نقاط ضعف مهمی نیز داشت که در اینجا اختصاراً به مهمترین آنها اشاره میکنیم.
از مهمترین نقاط ضعف این جنبش، محدود بودن شکل مبارزه بود. تظاهرات تودهای و نبردهای خیابانی که از اواخر شهریور آغاز شد، با حدت و شدت تمام، توأم با درگیری و جنگوگریز روزانه مدت چهار ماه ادامه داشت. رژیم تا به دندان مسلح جمهوری اسلامی روزانه کشتار میکرد، صدها نفر را مجروح و بازداشت میکرد اما جنبش انقلابی سرباز ایستادن نداشت. باوجوداین روشن بود که این شکل از مبارزه بهتنهایی نمیتواند تا بینهایت و در یک خط مستقیم بالارونده ادامه داشته باشد . تظاهرات تودهای و نبردهای خیابانی افتخارآمیز زنان، جوانان و مردم مبارز کشور در چنین ابعادی اگر نگوییم در هیچ کشوری سابقه نداشت، دستکم اینکه بسیار کمسابقه بود. در کشور فرانسه که مرکز اعتراضات و تظاهرات خیابانی اروپاست، تظاهرات و درگیریهای خیابانی عموماً ۴ تا ۳ روز تا یک هفته ده روز بیشتر دوام نمیآورد. در ایران اما این شکل از مبارزه البته بسیار رادیکالتر آنهم در مقابل گلولههای جنگی بیش از ۱۲۰ روز ادامه داشت. ارتجاع هار حاکم بیش از ۶۰۰ نفر را به قتل رساند، متجاوز از ۲۰ هزار تن را بازداشت و زندانی کرد و شمار زیادی را زخمی و مجروح ساخت که کماکان از عواقب آن رنج میبرند. پایداری و مبارزهجویی زنان و جوانان جسور و شجاع در مقابل یک رژیم ددمنش و درندهخو، مایه مباهات تودههای مردم ایران بوده و هست، بااینهمه خیلی روشن بود که با دستخالی نمیتوان با ماشین جنگی و دستگاه سرکوب ارتجاع مقابله کرد.جای اعتصابات سیاسی که میتوانست به مدد خیابان برخیزد و قوای سرکوب را پراکنده و منقسم و بیاثر سازد بسیار خالی بود.
نقطهضعف دیگر جنبش، محدودیت شعارهای آن بود. شعار “زن، زندگی، آزادی” در آغاز شعاری مناسب و بسیج کننده بود و توانست میلیونها تن را گردآورد. بهویژه اینکه اینیک شعار، کلی بود و فاقد مرزبندیهای روشن و هرکس میتوانست با درک و برداشت خود جذب آن شود. در روزهای آغازین جنبش انقلابی البته شعارهای دیگری نیز عنوان شد اما این شعارها کمرنگ بود و خیلی زود شعار “زن، زندگی، آزادی” که آزادی و درعینحال پوشش اختیاری را تداعی میکرد، به شعار مسلط جنبش بدل شد. بسیاری از دیگر مخالفان رژیم و ناراضیان از وضع موجود، تهیدستان و زحمتکشان و جویندگان کار و نظیر آن، حرفها و خواستهای دیگری نیز داشتند که در این جنبش و شعارهای آن غایب بود و نمایندگی نمیشد. شعارهای مرتبط با وضعیت معیشتی و اقتصادی توده مردم از قبیل کار و نان و مسائل رفاهی که میتوانست بخش دیگری از مردم را جذب جنبش انقلابی نماید متأسفانه وجود نداشت.
نقطهضعف و کمبود دیگر در رابطه با شعارها این بود که علاوه برکلی بودن و غیرصریح بودن شعار “زن، زندگی، آزادی”، در مورد وضعیت آینده جامعه چیزی نمیگفت. حتی زمانی که شعار مرگ بر دیکتاتور و مرگ بر جمهوری اسلامی مطرح شد، در بهترین حالت تنها نیمه اول راه را ترسیم میکرد و نه بیشتر. البته این موضوع از روز هم روشنتر بود که مردم برای سرنگونی جمهوری اسلامی وارد خیابان شدهاند. اما پرسش بسیاری از مردم این بود که ” سرنگونی، بعد چه؟”. بعد از سرنگونی چه خواهد شد؟ چه کسی خواهد آمد و چگونه نظامی مستقر خواهد شد؟ بهعبارتدیگر شعارها در بهترین حالت در حد شعارهای سلبی محدود ماند و به شعارهای ایجابی گذر نکرد. این ضعف و کمبود و ابهام نیز توانست بر کمیت آنان که به جنبش نپیوستند بیفزاید.
از نقاط ضعف مهم دیگر جنبش انقلابی سال ۱۴۰۱ فقدان رهبری بود. این جنبش رهبری نداشت و در نبود رهبری، از اتخاذ تاکتیکها و روشهای مناسب در قبال ارتجاع حاکم و برای مثال تعیین زمان حمله یا عقبنشینی و جز آن ناتوان بود. روشن بود که جنبشی که رهبری نداشته باشد نمیتواند پیروز شود.
حال بپردازیم به عدم حضور متشکل طبقه کارگر بهعنوان یکی از ضعفهای بزرگ جنبش انقلابی سال گذشته . اگرچه نشریه کار تاکنون مقالات متعددی در ارتباط باکم و کیف حضور کارگران و طبقه کارگر به چاپ رسانده است، باوجوداین لازم به توضیح است که عدم حضور طبقه کارگر بهعنوان یک نیرو و یک طبقه متشکل، به معنای عدم حضور کارگران در این جنبش و بهطورکلی سکوت و بیتفاوتی کارگران نیست . اولاً جمعیت بزرگی از شرکتکنندگان در جنبش انقلابی سال گذشته فرزندان کارگران بودهاند، ثانیاً کارگران به شکل انفرادی در اعتراضات تودهای حضور داشتند و دهها تن از آنها بازداشت و زندانی شدند. تعدادی از آنها با گلوله مزدوران جان باختند. شمار دیگری مجروح شدند و تعدادی نیز بعد از بازداشت، محاکمه و اعدام شدند.
موضوع مهم دیگر این هست که کارگران نه قبل از آغاز جنبش انقلابی، نه در جریان این جنبش و نه بعدازآن، هرگز ساکت و بیتفاوت نبودهاند. تا جایی که به کارگران و اعتصابات کارگری برمیگردد، قبل از آنکه هنوز بحثی از ” زن، زندگی، آزادی” و اعتراضات خیابانی درمیان باشد، کارگران درگیر اعتصاب و مبارزه بودند. صدها اعتصاب بزرگ و کوچک در نیمه اول سال گذشته در رشتههای مختلف صنعتی و خدماتی مانند پتروشیمی، نفت و گاز و حفاری، معدن، فولاد، حملونقل و غیره شاهد این مدعا است و لازم نیست وارد جزئیات آن شویم. با شروع اعتراضات و نبردهای خیابانی از اواخر شهریور و جو سیاسی حاصل از آنکه در تمام پهنه کشور گسترانده شد، اعتراضات تودهای و مبارزه سیاسی علیه رژیم حاکم به شکل عمده مبارزه بدل شد و در رأس آن قرار گرفت. مادام که اعتراضات و نبردهای خیابانی حرف اول را میزند، اعتصابات کارگری را نیز تحتالشعاع خود قرار میدهد. برخلاف تصور و یا ادعای برخی طلبکاران طبقه کارگر، اعتراضات و اعتصابات کارگری ولو با خواستهای صنفی و اقتصادی حتی زمانی که نبردهای خیابانی در اوج بود متوقف نشد. برای مثال میتوان به اعتصاب یکپارچه کارگران ذوبآهن اصفهان در ۲۴ و ۲۵ آبان، اعتصاب کارگران شرکت تولیدی مرتب در ۲۸ آبان، پارس آمپول ۲۹، شرکت برونز و شکلاتسازی آیدین در ۳۰ آبان اشاره نمود.آذرماه نیز چنین وضعیتی داشت. در اول آذر کارگران پتروشیمی مسجدسلیمان، پالایشگاه یازده مجتمع گاز پارس جنوبی و بهمن موتور دست به اعتصاب زدند.آلومینیم سالکو، بهمن دیزل قزوین، دوم آذر و ماشینسازی نیرومحرکه قزوین، شرکت کروز، زر نام هشتگرد سوم آذر و کارگران ذوبآهن اصفهان پنجم آذر دست به اعتصاب زدند. رانندگان کامیون نیز در ۱۳ آذر دست به اعتصاب سراسری زدند. شایانذکر است که این اعتصابات فقط بخشی از اعتصابات کارگری در این دو ماه است.
این واقعیتی است که خواست اغلب این اعتصابات صنفی و اقتصادی بود. اما برخی اعتصابات با خواستها و شعارهای سیاسی متأثر از اعتراضات خیابانی نیز همراه بودند. برای مثال در پارس آمپول شعار مرگ بر دیکتاتور و ” زن ، زندگی، آزادی” سر داده شد. در شرکت برونز و ذوبآهن شعار ” برونزی داد بزن” و ” ذوب آهنی داد بزن”، “حق تو فریاد بزن” سر داده شد که متأثر از خیابان بود. در سیمان شمال هشت تن از کارگران به خاطر حمایت از اعتراضات تودهای به مراکز امنیتی احضار شدند. در شکلاتسازی آیدین شعار” از کردستان تا تبریز، فقر و فساد و تبعیض” سر داده شد. کارگران حفار داخل مینیبوس در مسیر خوابگاه شعار “زن، زندگی، آزادی” سر دادند که جملگی احضار و مورد تهدید قرار گرفتند. از همه اینها مهمتر کار گران پروژهای و پیمانی نفت در ۱۸ و ۱۹ مهر با شعار ” مرگ بر دیکتاتور” دست به یک اعتصاب و تجمع سیاسی زدند که ارتجاع حاکم بهشدت آن را سرکوب و نزدیک به ۲۵۰ تن را بازداشت کرد.
بنابراین کارگران حتی زمانی که تظاهرات تودهای در اوج خود بود نیز دست از اعتراض و اعتصاب برنداشتند. گرچه این اعتصابات تحتالشعاع اعتراضات خیابانی قرار گرفت و در پس پشت آتش و گلوله و شلیک به روی معترضان، نمود علنی درخوری پیدا نکرد. از اواخر دیماه و توأم با افت نسبی اعتراضات و نبردهای خیابانی، علاوه بر تجمعات اعتراضی بازنشستگان، بازهم این اعتصابات کارگری است که از پشت دود و آتش خیابان پدیدار میشود. بهمن و اسفند سال گذشته نیز با صدها اعتراض و اعتصاب بزرگ و کوچک کارگری در پتروشیمیها، معادن، برق، فولاد، نفت و گاز، ذوبآهن و فولاد آذینبندی شد که برای جلوگیری از طولانیتر شدن مطلب از ذکر جزئیات آن صرفنظر میشود.
حجم بالای اعتصابات کارگری در سال ۱۴۰۱ بهخودیخود پاسخ مستند و محکم به کسانی است که کارگران و طبقه کارگر را به بیعملی متهم میکنند. این موضوع بههیچوجه صحت ندارد که طبقه کارگر بیتفاوت بوده یا سکوت نموده است. موضوع این است که میان اعتصابات کارگری و اعتراضات تودهای و خیابانی پیوندی برقرار نشد. این پیوند میتوانست هر دو جانب و کل جنبش انقلابی را تقویت کند. موضوع اساسی اما این است که طبقه کارگر هنوز نتوانسته است خود را بهعنوان یک طبقه متشکل سازد و در رأس یک جنبش سیاسی قرار گیرد.
پوشیده نیست که با آغاز اعتراضات و نبردهای خیابانی طبقه کار نمیتوانست کارخانه و تولید را رها کند ، وارد خیابان شود و از این طریق وارد یک مبارزه سیاسی تمامعیار شود. طبقه کارگر به روش خود، با ابزار و مصالح خود و با مبارزه مشخص در شرایط مشخص، مسیر ورود یا پیوستن به جنبش سیاسی را طی میکند. طبقه کارگر مبارزهاش را از محیط کار و از جایی شروع میکند که ابزار و امکانات این مبارزه در دسترسش هست. از مطالبات ملموس و اقتصادی خود شروع میکند و در مسیر همین مبارزه است که رنگ و بوی سیاسی در مبارزه و جنبش طبقه کارگر تقویت میشود. تردیدی در این موضوع وجود ندارد که بهویژه در فقدان یک حزب مستقل و اخص کارگری، جنبش طبقه کارگر هنوز به یک جنبش سیاسی برای کسب قدرت سیاسی تبدیل نشده است و با آن فاصله دارد. بااینهمه نمیتوان این واقعیت را انکار کرد که اعتصابات اقتصادی و گسترش آن بهویژه در موقعیت انقلابی بهسرعت میتوانند به اعتصابات سیاسی تبدیل شوند و جنبش سیاسی طبقه کارگر را رقم زنند. همهجا جنبش سیاسی از درون جنبش اقتصادی کارگران سر برمیآورد.
بااینهمه این نکته را باید متذکر شد که برآ مدها و خیزشهای تودهای منتظر نمیمانند. جامعه همچنان در تبوتاب تغییر است. شهریور دیگری درراه است. مهم نیست کِی، کجا و چگونه؟ مهم نیست چه روز و چه ماهی، اما امواج بلند دیگری حتماً فرا خواهند رسید. اوضاع کماکان بحرانی و متلاطم است و کسی جلودار امواج بلند مبارزه نیست. میتوان و باید از مجموعه دستاوردها و ضعف و کمبودهای جنبش انقلابی نیمه دوم سال گذشته آموخت و خود را تجهیز و آماده کرد. مقدم بر هر کاری باید جنبش طبقه کارگر را تقویت کرد. بایستی ایجاد کمیتههای اعتصاب و کمیتههای هماهنگی اعتصاب را در مقیاس تمام کشور و تمامی رشتههای صنعتی و خدماتی در دستور کار گذاشت. این وظیفه کمونیستها و کارگران آگاه و پیشرو است که جدیتر از گذشته در این راه گام نهند. هیچ راهی جز اعتصابات سراسری وجود ندارد. در شرایط متحول کنونی اعتصابات اقتصادی سراسری نیز بهسرعت میتوانند به اعتصابات سراسری سیاسی فرارویند. فراموش نکنیم که رژیم جمهوری اسلامی را باید با اعتصاب عمومی سیاسی و قیام مسلحانه برانداخت.
نظرات شما