دیپلماسی سری جزئی جدائیناپذیر از سیاست خارجی دولتهای سرمایهداری است که از طریق آن میکوشند زد و بندها و جنایات خود را از چشم تودههای مردم پنهان دارند.
مناسبات جمهوری اسلامی با قدرتهای امپریالیست جهان نیز مملو از توافقها و زد و بندهای پنهانی رسمی و غیررسمی است که نه مردم ایران هرگز از آن آگاه شدهاند و نه حتی مردم تحت حاکمیت این قدرتها.
بهرغم ظاهرسازیهای اروپا و آمریکا که در بحبوحه مبارزات مردم ایران در نیمه دوم سال گذشته چنین وانمود میکردند که گویا از جنبش زن، زندگی، آزادی علیه جمهوری اسلامی حمایت میکنند و اپوزیسیونهای بورژوائی خارج از کشور نیز میکوشیدند با توسل به این یا آن نهاد و مقام دولتی این کشورها به این توهم پراکنی دامن بزنند، اکنون دیگر برملا شده است که درواقع دقیقاً در همان ایام، این دولتها مشغول مذاکره و بندوبستهای پنهانی با رژیم ارتجاعی حاکم بر ایران بودند و از اهرم مبارزات مردم صرفاً بهعنوان وسیلهای برای اعمال فشار به جمهوری اسلامی و گرفتن امتیازات و حل اختلافات خود بهره میگرفتند.
آنچه تا این لحظه از این بندوبستهای پشت پرده علنی شده است، توافقاتی است بر سر پرونده هستهای، آزادسازی پولهای بلوکهشده در کشورهای دیگر ازجمله ۱۱ میلیارد دلار در عراق، آزادسازی ۶ میلیارد دلار از سرمایههای مسدود شده در کره جنوبی، توافق پنهانی بر نادیده گرفتن فروش نفت توسط جمهوری اسلامی، ظاهراً بهرغم ادامه تحریمها، مبادله تعدادی از زندانیان دو طرف، از نمونه آزادی دیپلمات تروریست جمهوری اسلامی که در بلژیک به ۲۰ سال زندان محکومشده بود درازای آزادی امدادگر بلژیک و دو تابعیتیهای آمریکائی که قرار است آزاد شوند، نمونههایی از این توافقهاست.
بنابراین روشن است، آنچه درهرحال برای قدرتهای بزرگ جهان حائز اهمیت بوده و هست، فقط منافع آنهاست و همین منافع ایجاب کرده است که با وجود برخی اختلافات همواره از برجای ماندن رژیم استبدادی جمهوری اسلامی در ایران دفاع و حمایت کنند. چراکه این رژیم بهخوبی از بقای نظم سرمایهداری ایران پاسداری و حراست کرده است. از دیدگاه قدرتهای موردبحث، توافق با جمهوری اسلامی برای حفظ ثبات منطقه و شاهراه انتقال نفت بسیار مهم است. جلوگیری از تبدیلشدن جمهوری اسلامی به یک قدرت هستهای که میتواند موازنه قدرت نظامی را در منطقه بر هم بزند، نکته دیگر موردعلاقه این دو قدرت جهانی است. علاوه بر همه موارد ذکرشده، برای آنها مهم است که در جریان رقابت با دیگر قدرتهای امپریالیست، مانع از آن شوند که بازار ایران بهکلی از دست برود و ازنظر سیاسی نیز جمهوری اسلامی کاملاً در بلوک دولتهای رقیب ازجمله روسیه و چین قرار گیرد.
آنها برای حصول به این منافع ، به تروریسم و حتی گروگانگیری شهروندان کشور خودشان برای باجخواهی گردن نهاده، یا آن را نادیده گرفتهاند. در این راه تا آنجا پیش رفتهاند که گروگانگیری دیپلماتهای خود را توسط جمهوری اسلامی نیز از دید مردم کشورهای خودشان پوشیده داشتند و مخفی کردند. نمونه جدید آنهم گروگانگیری دیپلمات اتحادیه اروپا توسط جمهوری اسلامی و مخفی ماندن آن به مدت ۵۰۰ روز است.
روز دوشنبه هفته گذشته ۱۳ شهریور ۱۴۰۲روزنامه نیویورکتایمز در گزارشی نوشت: یوهان فلودروس، کارمند اتحادیه اروپا و شهروند سوئد، ۵۰۰ روز است که در ایران در بازداشت به سر میبرد. بر طبق این گزارش، او بهار سال گذشته به ایران سفرکرده بود و در ۲۸ فروردین ۱۴۰۱ زمانی که قصد خروج از ایران را داشته در فرودگاه بازداشتشده است. اتحادیه اروپا زندانی شدن یوهان فلودروس را مخفی نگهداشته بود.
این روزنامه افزود: “تهران بهطور فرصتطلبانه ایرانیهای دو تابعیتی و خارجیها را با اتهامات ساختگی بازداشت میکند و به دنبال معامله آنها با ایرانیانی است که در اروپا یا ایالاتمتحده زندانی هستند یا از آنها بهعنوان اهرمی برای رسیدن به منابع مالی و امتیازات دیگر استفاده میکند.”
با انتشار این گزارش، وزارت امور خارجه سوئد اعلام کرد: موضوع به مقامات ایرانی ابلاغشده است اما برای جلوگیری از پیچیده شدن تلاشها برای آزادی او و به دلایل محرمانه، در حال حاضر نمیتواند وارد جزئیات بیشتر شود. بنابراین گرچه وزارت خارجه سوئد ناگزیر شد بپذیرد که یک شهروند این کشور در زندانهای جمهوری اسلامی است، اما از افشای نام و مقام وی در اتحادیه اروپا وی خودداری کرد.
پس از انتشار این گزارش، پیتر استانو سخنگوی سرویس اقدام خارجی اتحادیه اروپا که زیر نظر جوزپ بورل مسئول سیاست خارجی و امنیت اتحادیه اروپا فعالیت میکند نیز گفت: “ما اظهارنظری دراینباره نداریم. فقط میتوانم بگویم که از یک مورد خاص مطلعیم و از خیلی نزدیک موضوع یک شهروند سوئد را که در ایران بازداشتشده دنبال میکنیم. این مورد را باید درزمینهٔ روند نگرانکننده بازداشتهای خودسرانه ایران دانست که شهروندان اتحادیه اروپا یا ایرانیانی که شهروندی این اتحادیه را دارند به دلایل سیاسی بازداشت میکند.” وی نیز از تائید هویت یوهان فلودروس و اینکه کارمند این اتحادیه بوده، خودداری کرد.
بالاخره روز سهشنبه ۱۴ شهریور جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، تائید کرد که یوهان فلودروس، دیپلمات سوئدی که برای اتحادیه اروپا کار میکرده در ایران زندانی است.
جالب اینجاست درحالیکه وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در ۸ مرداد سال گذشته طی اطلاعیهای اعلام کرده بود، “سربازان گمنام امام زمان، یک تبعۀ کشور پادشاهی سوئد را به اتهام جاسوسی، شناسایی و بازداشت کردند.”سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی هم در کنفرانس خبری خود، اظهار بی اطلاعی کرد و در پاسخ به این سؤال که آیا چنین فردی در بازداشت جمهوری اسلامی است؟ گفت “تا این لحظه اطلاعی ندارم”.
بازداشت این دیپلمات اتحادیه اروپا همزمان با محاکمه یکی از جلادان جمهوری اسلامی به نام حمید نوری و تقاضای حبس ابد برای وی به اتهام «جنایت جنگی» و «قتل عمد» توسط دادستانها در سوئد، صورت گرفت. البته همزمان با این دیپلمات، جمهوری اسلامی از بازداشت دو سوئدی دیگر به اتهام قاچاق مواد مخدر نیز خبر داد. جمهوری اسلامی همچنین برای زیر فشار قراردادن دولت سوئد اعلام کرد احمدرضا جلالی پژوهشگر ایرانی- سوئدی را به اتهام «جاسوسی» اعدام خواهد کرد.
این اقدامات رژیم برای گروگانگیری، تهدید و باجخواهی البته تازگی نداشت. جمهوری اسلامی که از همان بدو موجودیت خود با گروگانگیری دیپلماتهای آمریکائی کار خود را آغاز کرد، در سالهای بعد، از گروگانگیری برای آزادی مزدوران تروریست خود در خارج یا به قول محسن رضایی کسب درآمدهای میلیاردی استفاده کرد. این کاسبی کثیف را با بازداشت دهها تن از ایرانیان دو تابعیتی و شهروندان کشورهای دیگر و زدن اتهام جاسوسی به آنها، برای مبادله با تروریستهای وابسته به خود در کشورهای دیگر یا گرفتن پول ادامه داد. ماجرای گروگانهای سوئدی هم در همین چهارچوب قرار دارد و با همین دیپلماسی گروگانگیری و مذاکرات سری، احتمالاً از طریق مبادله با حمید نوری پایان خواهد یافت. آنچه باقی خواهد ماند، ادامه بهاصطلاح دیپلماسی گروگانگیری ، باج گرفتن و باج دادن در پشت درهای بسته میان آمریکا و اتحادیه اروپا با جمهوری اسلامی و در بنیاد آن اصل دیپلماسی سری است.
در پشت این دیپلماسی سری میان جمهوری اسلامی و قدرتهای امپریالیست، خواه اروپا و آمریکا باشد یا روسیه و چین، موارد بسیاری از زد و بندها و توافقات پنهانی خلاف منافع مردم ایران وجود دارد که هیچگاه علنی نشده و نخواهد شد، مگر با سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی و استقرار یک حکومت شوریی که به دیپلماسی سری پایان خواهد داد و تمام توافقات و قراردادهای مخفی خلاف منافع مردم را علنی خواهد کرد .
اما آنچه را که تودههای مردم ایران بهویژه از زدوبندهای پشت پرده اخیر میان جمهوری اسلامی و قدرتهای امپریالیست اروپائی و آمریکائی، نباید فراموش کنند این است که برای قدرتهای امپریالیست، منافع اقتصادی و سیاسی آنها که منافع انحصارات امپریالیستی است، اولویت تام و تمام دارد. برای آنها بهکلی فاقد اهمیت است که تودههای مردم ایران در معرض وحشیانهترین ستمگری ارتجاع اسلامی حاکم بر ایران قرار دارند. مهم برای آنها این است که بقای دولت استبدادی جمهوری اسلامی تأمینکننده منافع آنهاست. مردم ایران همواره باید این درس بزرگ را به یاد داشته باشند و بدانند که تمام قدرتهای امپریالیست همچون جمهوری اسلامی، دشمن آنها هستند.
نظرات شما