اعتصاب و راهپیمایی کارگران مبارز گروه ملی فولاد اهواز بار دیگر نگاه همگان را به سمت مبارزات دلاورانه این کارگران که سابقه و جایگاه مهمی در کل مبارزات کارگری و جنبش طبقه کارگر ایران داشتهاند و دارند برگرداند.
روز شنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۲ مطابق فراخوان قبلی، کارگران گروه ملی فولاد بهطور یکپارچه دست از کار کشیدند. کارگران فولاد نخست در برابر “تالار اجتماعات” تجمع اعتراضی برپا کردند و سپس به سمت دفتر مدیریت دست به راهپیمایی زدند. اعتصاب و راهپیمایی کارگران فولاد که مدت سه روز ادامه داشت و باشعارهایی چون “کارگر میمیرد ذلت نمیپذیرد”،” ما کارگران فولاد علیه ظلم و بیداد میجنگیم میجنگیم” همراه بود، یادآور اعتصاب بزرگ و راهپیماییهای باشکوه کارگران فولاد در پاییز سال ۹۷ بود. این اعتصاب و راه پیمایی موجی از تأثیرات بیدارکنندهی شوق آمیز را در جنبش کارگری پراکند و امیدبخش دلها شد.
در این اعتصاب و تجمعات سهروزه کارگران فولاد اهواز، شماری از کارگران پیشرو در جمع کارگران سخنرانی کردند. کارگران فولاد خواهان همسانسازی حقوقها با کارگران شرکت فولاد اُکسین(*)، اجرای کامل طرح طبقهبندی مشاغل و بازگشت به کار تمامی کارگران اخراجی ازجمله کریم سیاحی شدند. ازآنجاکه از جانب مدیریت موضوع مسدود شدن کارت برخی از کارگران عنوانشده بود، کارگران فولاد در تجمع روز ۲۱ آبان بهروشنی هشدار دادند در برابر چنین اقدامی واکنش اعتراضی شدید نشان خواهند داد. یکی از کارگران سخنران در همین مورد گفت:” کارت یک نفر بسته شه، درهای شرکت بسته میشه”.
مدیریت شرکت که در برابر اعتصاب و اتحاد کارگران غافلگیر و بهشدت سراسیمه شده بود، فوراً چهار میلیون تومان بهحساب کارگران واریز نمود. سه میلیون بهعنوان علیالحساب ( بابت طرح طبقهبندی مشاغل) و یکمیلیون پاداش تولید. بدین ترتیب اگرچه اعتصاب بعد از سه روز و وعده اجرای طرح طبقهبندی مشاغل در ظرف دو ماه آینده، بهطور موقت پایان یافت اما میتوان ادعا کرد با این اعتصاب فصل تازهای در مبارزات کارگران فولاد آغازشده است.
مدیریت گروه ملی فولاد گرچه از ترس ادامه و گسترش اعتصاب و تظاهرات خیابانی فوراً دست به اقدام زد و مبالغی را بهحساب کارگران واریز نمود، اما دلایل و انگیزههای اعتصاب هنوز به قوت خود باقی است.کارگران مبارز فولاد نیز علیرغم اینکه در این اعتصاب امتیازاتی به دست آوردند اما خواستهایشان هنوز عملی نشده است. یکی از خواستهای مهم کارگران فولاد اهواز اجرای کامل طرح طبقهبندی مشاغل است. پرداخت موردی مبلغی تحت عنوان علیالحساب یا پاداش بهرهوری، هیچ تأثیری در پایه حقوق کارگران ندارد. آنچه مربوط به طبقهبندی مشاغل است باید بهصورت آیتم مشخص در فیش حقوقی منظور شود و بر آن مبنا، پایه حقوقی نیز تنظیم و تعیین گردد. افزون براین درحال حاضر دستمزد و دریافتی کارگران فولاد اهواز بسیار پایین است. در کانال تلگرام کارگران فولاد در مورد مزد کارگران چنین آمده است:”میزان حقوق دریافتی کارگران شرکت گروه ملی نسبت به تمام صنایع استان و حتی کارگران شهرداری باوجود سختیها و دشواریهای شغلی کمتر است و البته کارگران شفقی(**) ما پایینتر ! این میزان حقوق پایین با تورم و گرانیها همخوانی ندارد.” بهرغم اینکه کارگران فولاد اهواز سالهاست برای افزایش دستمزد و اجرای کامل طرح طبقهبندی مشاغل مبارزه نموده و بارها دست به اعتصاب و تجمع زدهاند اما این خواستها هنوز محقق نشدهاند و مدیریت در طول ۱۲ سال اخیر هر بار به بهانهای از پذیرش این خواستها سرباز زده و از اجرای طرح طبقهبندی مشاغل طفره رفته است.
از تیرماه سال ۸۹ که گروه ملی فولاد اهواز به بهای نازلی به بخش خصوصی واگذار شد، مشکلات بزرگ و عدیدهای برای کارگران به همراه آورد که ازجمله میتوان به عدم پرداخت چند ماه دستمزد، عدم تأمین مواد اولیه، ابهام و ناروشنی درزمینهٔ ادامه کاری شرکت، خطر اخراج و بیکاری گسترده کارگران ، آینده شغلی مبهم و ناروشن هزاران کارگر اشاره نمود. سیاست خصوصیسازی، گروه ملی فولاد اهواز را تا آستانه تعطیلی کامل پیش برد. دستبهدست شدن مالکیت و اداره گروه ملی فولاد نیز بهبودی در وضعیت شرکت بخصوص وضعیت کارگران ایجاد نکرد. اعتصابات و راهپیماییهای پرشور کارگران فولاد هر بار منجر به تعویض و جابجایی مدیران شرکت شد. اما مدیریت شرکت نیز جز چند اقدام جزئی و نمایشی گامی در راستای رسیدگی به خواستهای کارگران برنداشت. مدیران شر کت نیز بعد از دزدی و غارت و چپاول و پر کردن جیب خود، جایشان را به مدیران جدید سپردهاند. پروسه ای که تا همین امروز ادامه داشته است.
بعد از اعتصاب و تجمع بزرگ کارگران فولاد اهواز در اواخر بهمن ۱۴۰۰ مقابل استانداری خوزستان با پلاکارد ” کارگران بیدارند، از استثمار بیزارند” و راهپیمایی در خیابانهای اهواز و سردادن شعار” ما کارگران فولاد، علیه ظلم و بیداد، میجنگیم، میجنگیم”، مدیرعامل جدید( علی محمدی) و گروه مدیریتی وی وعدههایی به کارگران دادند اما بلافاصله سیاست سرکوب و ارعاب و تلاش برای ایجاد نفاق و چنددستگی درمیان کارگران را تشدید کردند. کریم سیاحی کارگر پیشرو فولاد نهفقط از جانب مدیریت و عمال آن بلکه مستقیماً از طرف نیروهای اطلاعاتی و امنیتی رژیم نیز مورد تهدید قرار گرفت. هماکنون نزدیک به دو سال از مدیریت علی محمدی و گروه مدیریتی همراه وی میگذرد و خواستهای کارگران ازجمله اجرای طرح طبقهبندی مشاغل همچنان بیپاسخماندهاند. بریزوبپاشها و دزدی و سوءاستفاده و غارت اموال شرکت در این دوره نیز مانند دورههای پیش ادامه داشته است. نمونهها بسیار زیاد است در اینجا فقط به چند مورد از این دزدیها و حیفومیل دسترنج کارگران اشاره میکنیم. در جریان خریدوفروشهای مدیرعامل، میلیونها تومان بهحساب شرکتی واریزشده که وجود خارجی ندارد. سود یکسالهای که از ۴۰ درصد سهام شرکت اُکسین ( سهام گروه ملی فولاد) به گروه ملی فولاد پرداخت شده ۱۸۰۰ میلیاد تومان بوده اما معلوم نیست چه بر سر این پول ها آمده است. علی محمدی به کمک یکی از همشهری های خود به نام حاجی پور ۷۰ نفر را به عنون کشتی گیر استخدام نموده و تیم کشتی در فولاد اهواز راه انداخته است که ازاین طریق مبالغ زیادی حیف و میل و غارت می شود. یکی دیگر از اقدامات علی محمدی این است که محصولات فولادی را به شرکت زیر مجموعه گروه ملی صنعتی فولادشفق راهیان اُکسین با قیمت پایین می فروشد و علی شعبانی مدیر عامل شرکت اخیر محصول فولادی را به برخی دلالان خود با قیمتی بالا تر به فروش می رساند و در انتها این سود ها را حضرات به آرامی و راحتی بالا می کشند.
استخدام فامیلی و آشنایان و وابستگان برای ضخیمتر کردن لایه جاسوسان و گوشبهفرمانهای مدیریت، اختصاص حقوقهای نجومی برای مدیران ازجمله مدیران پروازی و مدیرانی که حتی یک روز در ماه نیز در محل حضور ندارند از دیگر اقدامات مدیرعامل جدید بوده است. هر مدیرعامل و گروه مدیریتی وی که زمام امور گروه ملی فولاد اهواز را برعهدهگرفته است به دزدی و غارت ادامه داده و در همان حال بدهی جدیدی بر بدهیهای قبلی شرکت افزوده است. در دزدی و فساد، مدیرعامل و گروه مدیریت وی، از همراهی مقامات دولتی استان، نماینده مجلس و امثال آن نیز برخوردار بودهاند.
مدیریت جدید شرکت از همان آغاز در همدستی سیستماتیک با دستگاه امنیتی و اطلاعاتی، سرکوب و ارعاب را تشدید نمود و در همان حال از وعده به کارگران غافل نماند. در راستای تشدید ارعاب و سرکوب کارگران فولاد دادگاه انقلاب اسلامی اهواز اوایل مهرماه سال جاری، ۱۷ تن از کارگران مبارز گروه ملی فولاد را به نامهای؛ مهدی ولی پور، خالد شریفی، رعید عبیداوی، طارق خلفی، رسول حراگ، نادر حردانی، علی نادری، مهدی نگراوی، مسعود حیدری، عبدالحسین حمیدیپور، مصطفی عبیات، عبدالکریم سیاحی، کاظم حیدری، علی الهیفر، هادی وائلیزاده، حسن جاوید حمودی، و غریب حویزاری، به جرم شرکت در تجمعها و اعتصابهای سال ۱۴۰۱ در اعتراض به مدیریت و عدم اجرای طرح طبقهبندی مشاغل محاکمه و هریک را به ۷۴ ضربه شلاق و ۲ میلیون و ۵۰۰ هزارتومان جریمه نقدی محکوم نمود. مدیریت شرکت با حمایت همهجانبه دستگاه امنیتی و قضایی و سرکوب و تسویهحساب با منتقدین، پروندهسازی و محکمه و شلاق و اخراج برخی از کارگران آگاه و پیشرو توانست مقاصد خود را پیش بَرَد، در برابر کارگران بایستد و مانع اعتصاب شود. وعدهها چنان بود که بر خی حتی درمیان کارگران نیز چنین میپنداشتند باید به مدیریت فرصت داده شود و براین خیال بودند که حقوحقوق کارگران از این طریق برآورده شده و طرح طبقهبندی مشاغل نیز اجرا میشود. مجموعه این ترفندها و توهم پرکنیها، مبارزه علنی گسترده و یکپارچه کارگران را مدتی به تأخیر انداخت.
وعدهها اما خیلی زود چون حبابی ترکید. ارعاب و تهدید فزونی گرفت. مدیریت حرف از مسدود کردن کارت ۱۰ کارگر را به میان کشید حتی بحث اخراج نیز به میان آمد. دیگر جایی برای سکوت یا مدارا باقی نماند. ترفندهای مدیریت نمیتوانست در درازمدت کارساز باشد و نبود. فضای فولاد بار دیگر رنگ اعتراض به خود گرفت. روحیه اعتراضی که از قبل وجود داشت و بهمرور متراکمتر شده بود باید از یکجایی سرریز میکرد. از درون این فضا، اعتصاب و راهپیمایی کارگران فولاد شعله کشید. فولاد اهواز تمام موانع را کنار زد، بار دیگر چرخ تولید را متوقف کرد ، وارد خیابان شد و با فریاد”ما کارگران فولاد علیه ظلم و بیداد میجنگیم” بر پیکر مدیریت و حامیان آن لرزه افکند.
اعتصاب اخیر کارگران یکبار دیگر ارتقای آگاهی سیاسی کارگران گروه ملی فولاد اهواز را اثبات نمود و نمونه دیگری از همدلی و اتحاد در برابر مدیریت و دولت را به نمایش گذاشت. تمام آنچه در فولاد رخ داد حاکی از آن است که کارگران فولاد نیک میدانند که مهمترین سلاح کارگران در برابر مدیریت و کارفرما اتحاد و اعتصاب است. فولاد برای چندمین بار نشان داد که از حربه سرکوب و ارعاب و تهدید نمیهراسد و در برابر محکمه و زور و شلاق تسلیم نمیشود. بیش از یک دهه مبارزه در فولاد، این را اثبات نموده است. فولادی را که در کوره مبارزه طبقاتی آبدیده شده، علیه ظلم و ستم و نابرابری بپا خاسته و نفرت خود را از استثمار و بهرهکشی عیان ساخته است، نمیتوان با ارعاب و اخراج و تهدید خاموش و یا با چند وعدهی سرخرمن از میدان مبارزه خارج ساخت.
اما نمیتوان انکار نمود که خواستهای کارگران فولاد هنوز محقق نشدهاند. اگرچه کارفرما در برابر اتحاد و اعتصاب سهروزه کارگران فولاد عقب نشست ، امتیازاتی داد و وعدهی اجرای طرح طبقهبندی مشاغل در ظرف دو ماه را داده است، اما نباید غافل بود که در این بازه زمانی سعی خواهد کرد با انواع نیرنگها و اقدامات تهدیدآمیز و یا حتی توسل به محکمه و بازداشت و اخراج، کارگران فولاد را از پیگیری مطالبات خود منصرف سازد. بنابراین مقابله با این ترفندها، اتحادی محکمتر و هوشیاری بیشتری را طلب میکند. کارگران فولاد باید هوشیاری خود را بیشتر و صفوف خود را فشردهتر سازند. از رفقای خود که اخراج میشوند یا کارت آنها مسدود میشود فعالانه حمایت کنند. کارگرانی را که مستقیم و غیرمستقیم در نقش سرسپردگان مدیریت ظاهرشدهاند افشا کنند. راه دیگری پیش پای فولاد نیست. مبارزهای را که آغاز نموده باید ادامه دهد و قرین پیروزی سازد.
زیرنویس:
* – شرکت فولاد اُکسین تولیدکننده انواع ورقههای فولاد است. چهل درصد سهام این شرکت متعلق به گروه ملی فولاد و بقیه متعلق به شرکت سرمایهگذاری صندوق بازنشستگی کشوری و تأمین اجتماعی است.
** – در جریان اعتصاب فروردینماه ۱۴۰۱ کارگران گروه ملی فولاد، مدیریت شرکت تعدادی از کارگران پروژهای “شرکت شفق راهیان اُکسین” را در فولاد اهواز به کار گرفت با این هدف که از آنها بهعنوان اعتصابشکن استفاده کند و میان کارگران نفاق و چنددستگی ایجاد کند.اما کارگران آگاه و هوشیار فولاد اهواز، ضمن حمایت از حقوحقوق این گروه از کارگران، خواهان جذب این نیروها و انعقاد قرارداد با گروه ملی فولاد شدند و به بهترین شکلی این ترفند مدیریت را خنثی کردند.
نظرات شما