“شرمنده‌ام که بچه خوبی برای شما نبودم”

روز چهارشنبه ششم دی‌ماه ۱۴۰۲ یک دختر ۱۵ ساله که مأموران حکومتی به خاطر حجاب مانع ورود وی به داخل مجتمع نگین شدند، از دست مأموران به داخل مجتمع گریخت و از طبقه سوم خودش را به پایین پرت کرد و درجا جان داد. شش روز بعد (۱۲ دی ) مینا صادقی ۱۹ ساله از اهالی چرام در قبرستان ده دشت مرکز شهرستان کهگیلویه خود را کشت. همان روز یک کارگر شاغل در آب‌شیرین‌کن چابهار به خاطر معوقات مزدی اقدام به خودکشی کرد. دو روز بعد (۱۴ دی) یک استاد دانشگاه پس از اخراج، دست به خودکشی زد که مراسم خاک‌سپاری وی در سنندج برگزار شد.

روز و هفته‌ای نیست که خبر خودکشی در رسانه‌ها منتشر نشود. تمامی شواهد حاکی از آن است که توأم با تشدید بیش‌ازپیش فشارهای اقتصادی و معیشتی، گسترش ابعاد نابسامانی‌های اجتماعی و رشد روزافزون بیکاری، استرس و بی چشم‌اندازی و  ناامیدی درمیان اقشار مختلف رسوخ بیشتری یافته و میزان خودکشی‌ها نیز فزونی یافته است. دامنه فجایعی که نظام سرمایه‌داری و رژیم سیاسی و ارتجاعی حاکم ببار آورده چنان وسیع و همه‌جانبه است که خودکشی‌ها به افراد و گروه‌های گوناگون اجتماعی و سنین مختلف  از دانش‌آموز کم سن و سال گرفته تا کارگران میان‌سال، از جوانان بیکار گرفته تا تحصیل‌کرده‌ها و حتی اساتید دانشگاهی نیز تعمیم‌یافته است.

۳۰ آذر سال جاری دو کارگر پیمانکاری پتروشیمی چوار ایلام، جواد نوروزی و مصطفی عباسی پس‌ازآنکه کارفرما اعلام کرد دیگر نیازی به آن‌ها ندارد و اخراج هستند، هردو در داخل کارخانه خود را به دار آویختند و به زندگی خود پایان دادند. این دو کارگر که ۸ تا ۱۸ سال سابقه کار داشتند به جمع ۴ رفیق کارگر خود محمد منصوری، علی‌محمد کریمی، آرش تبرک و حیدر محسنی پیوستند که آن‌ها نیز سال گذشته و بعد از اخراج، به زندگی خود پایان داده بودند. پتروشیمی چوار ایلام که در اخراج و تشدید فشار بر کارگران و سوق دادن آن‌ها به‌سوی مرگ و خودکشی ید طولانی دارد، اخیراً ۱۳ کارگر را اخراج نمود که دو تن دست به خودکشی زدند اما از سرنوشت ۱۱ کارگر دیگر خبری در دست نیست.

نیازی به توضیح نیست در روزگاری که حتی کارگران شاغل نیز قادر به تأمین نیازهای زندگی نیستند و برای امرارمعاش و ادامه یک زندگیِ نه حتی معمولی و متوسط که در پایین‌ترین سطوح آن با هزار و یک مشکل و کمبود و گرفتاری دست‌وپنجه نرم می‌کنند، زندگی یک کارگر اخراجی یا بیکار که هیچ‌گونه ممر درآمدی ندارد و از جانب هیچ نهاد و مؤسسه‌ای حمایت مالی نمی‌شود، تا چه حد غیرقابل‌تصوری با مشکلات و تنگناهای گوناگون غیرقابل‌تحمل عجین است. فقر، نداری، بیکاری و تبعات آن از مهم‌ترین عوامل خودکشی به‌ویژه درمیان کارگران است. بیهوده نیست که میزان خودکشی‌ها در استان‌های فقیر و محروم بیشتر است.

در سال ۱۴۰۱ تنها در ظرف کمتر از ۱۰ ماه (۲۸۳ روز) ۲۳ کارگر به دلیل، فقر، معوقات مزدی یا اخراج دست به خودکشی زده و جان باختند(هر ۱۲ روز یک کارگر).

۱۱ مورد به دلیل اخراج و ممنوع‌الورود شدن به محل کار، ۵ مورد به دلیل فقر و بیکاری، ۴ مورد به خاطر مشکلات معیشتی ناشی از معوقات مزدی ، یک مورد پس از درگیری با کارفرما و ۲ مورد نامشخص. این کارگران در ۱۰ مورد از طریق خودسوزی، ۶ مورد حلق‌آویز، ۳ مورد مصرف قرص و ۲ مورد با شلیک اسلحه به زندگی خود پایان دادند. ۵ مورد از این تعداد مربوط به ایلام بوده است، ۳ مورد کهگیلویه و بویر احمد،۳ مورد خوزستان، ۳ مورد کرمانشاه، ۲ مورد فارس . استان‌های آذربایجان غربی، قزوین، گیلان، گلستان، کرمان، خراسان رضوی و سمنان نیز هرکدام یک مورد.

علاوه بر دلایل اقتصادی، عوامل گوناگون دیگری مانند فشارها و دلایل اجتماعی، فرهنگی و خانوادگی نیز در میزان خودکشی‌ها مؤثر بوده است. سه استان در غرب کشور بیشترین میزان خودکشی را داشته‌اند. استان کرمانشاه ۵ /۱۰ نفر به ازای هر صد هزار نفر، ایلام ۵ / ۱۱ نفر و کهگیلویه و بویر احمد ۸ /۱۱ نفر. متوسط این  سه رقم ۲۶ /  ۱۱ نفر به ازای هر صد هزار نفر، بیش از دو برابر متوسط کشوری است. بعدازاین استان‌ها، استان لرستان، همدان و چهارمحال بختیاری بالاترین آمار خودکشی را به نسبت جمعیت دارند.

مطابق آمار مرکز آمار طی ۱۰ سال از ۱۳۹۹ تا ۱۴۰۰ تعداد خودکشی‌هایی که منجر به مرگ شده‌اند از ۳۵۵۹ مورد به ۵۰۸۵ مورد رسیده و بیش از ۴۰ درصد افزایش‌یافته است. اگرچه آمار دقیقی در مور شمار خودکشی در سال ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ انتشار نیافته، اما روند فزاینده خودکشی ادامه داشته، بیش‌ازپیش تشدید شده و گسترش بیشتری یافته است. در سال ۱۴۰۱ بیش از  ۶۰۰۰ نفر در اثر خودکشی جان‌باخته‌اند. میزان کل اقدام به خودکشی بیش از ۱۲۰ هزار مورد یعنی دست‌کم بیست برابر خودکشی‌هایی است که منجر به مرگ شده‌اند.(تجارت نیوز). این‌ها البته موارد ثبت‌شده است. موارد زیادی از این حوادث در هیچ جا ثبت نمی‌شوند و بنابراین ارقام واقعی از این هم هولناک‌ترند.

فقر و فلاکت و بدبختی خانواده‌ها گاه چنان شدید و فشارهای اجتماعی چنان سنگین و ناامیدی چنان عمیق است که خودکشی دسته‌جمعی در جایگاه نجات از چنین وضعیتی جلوه‌گر می‌شود. دی‌ماه سال گذشته ( ۱۴۰۱ ) یک کارگر ۳۸ ساله ساکن خلیل‌آباد در اثر فقر و نداری و درماندگی، نخست دو فرزندش را کشت آنگاه خود را حلق‌آویز کرد. در شهرستان دو رود استان لرستان، مادری به دلیل مشکلات اقتصادی و خانوادگی، نخست سه فرزند خود، یک دختر ۳ ساله و دو پسر دوقلوی ۵ ساله و سپس خود را کشت. مادر، خوشبختانه یا شوربختانه زنده ماند، کودکان اما شوربختانه هر سه جان باختند.

جمهوری اسلامی دارای بالاترین نرخ خودکشی در خاورمیانه است وزنان و دختران سهم بیشتری در خودکشی دارند. در خودکشی زنان و دختران صرف‌نظر از عوامل اقتصادی، تبعیضات شدید جنسیتی، ازدواج‌های اجباری، زن‌ستیزی نهادینه‌شده در قوانین، فرهنگ مردسالار، اختلافات خانوادگی نقش مهمی ایفا می‌کنند.آمار خودکشی زنان و دختران در مناطق غربی کشور و استان‌هایی مانند ایلام، کرمانشاه و کردستان بسیار بالاست. بنا به گفته رئیس مرکز مشاوره دانشگاه علوم پزشکی ایران، سال ۱۴۰۰  حدود ۶۳ درصد از کسانی که اقدام به خودکشی نموده زن بوده‌اند.

خودکشی گرچه در نفس خود نوعی اعتراض به وضع موجود است ولی برخاسته از یأس و نومیدی و در بهترین حالت “نجات” فردی و تسلیم به وضع موجود است و راه‌حل نیست. خودکشی در جامعه‌ی فقرزده‌ی بیمار و پراسترسی که جمهوری اسلامی معمار آن است نه‌فقط به یک پدیده روزمره تبدیل‌شده و نه‌فقط شمار آن به طرز دهشتناکی فزونی یافته است بلکه در حین فزونی، مرزهای سنی سال‌های گذشته را نیز  درهم‌شکسته است. اگر پیش‌ازاین اکثر خودکشی‌های در سنین ۱۵ تا ۳۵ سالگی بود، اکنون این حدومرز درهم‌ریخته و به سنین دانش‌آموزان زیر ۱۵ سال نیز تسری یافته است. افزایش شمار خودکشی و همزمان کاهش سن خودکشی، پدیده‌ی به‌غایت غمبار و دردناک و از نتایج نظامی است که از جمیع جهات با توده مردم دشمنی آشکار داشته و جز فقر، بیکاری، بی آیندگی، تباهی، فلاکت و بدبختی و ناامیدی ارمغان دیگری برای دانش‌آموزان، دانشجویان، جوانان، زنان ، کارگران و آحاد مردم زحمتکش جامعه نداشته است. به‌جرئت می‌توان ادعا کرد گسترش خودکشی در این ابعاد و شیوع آن درمیان دانش‌آموزان و کودکان زیر ۱۵ سال در هیچ کجای جهان  سابقه نداشته است.

در روزهای منتهی به هفته نخست آذرماه سال جاری ۵ دانش‌آموز، یک پسر و ۴ دختر در آبدانان که در یک محله زندگی می‌کردند و هم‌مدرسه‌ای بودند دست به خودکشی زدند و هر  پنج نفر جان باختند. از فروردین تا شهریور سال جاری ۱۱ دانش‌آموز دیگر در همین شهر خودکشی کرده بودند. سال گذشته نیز در آبدانان که شهر کوچکی  در ایلام است، ۱۲۰ نفر خودکشی کردند. آبدانان با رویداد بسیار تلخ و ناگوار مرگ ۵ دانش‌آموز، بار دیگر سیاه‌پوش شد. باران قمبری ۱۳ ساله که پدرش گوشی او را گرفته و مدتی وی را محدود کرده بود، پس از یک مشاجره به طبقه بالای خانه رفت و خودش را با شال حلق‌آویز کرد. به فاصله یک هفته دوستش افروز عبداللهی به دلایل مشابهی در کمد لباس خود را به دار آویخت. ساناز قمبری دخترعموی باران در روز چهلم باران وقتی‌که خانواده برای مراسم از خانه بیرون رفته بودند، درست به شیوه دو هم‌مدرسه‌ای خود به زندگی‌اش پایان داد. آنیتا نوری با ۱۷ سال سن و سال آخر دبیرستان که خود را برای کنکور دندانپزشکی آماده می‌کرد نیز به همان شیوه خود را کشت.

خودکشی نونهالان و غنچه‌هایی که هنوز فرصت شکفتن نیافته‌اند، دانش‌آموزان و کودکانی که ۱۳ بهار بیشتر ندیده‌اند، چنان غیرقابل‌باور و چنان دردناک و تکان‌دهنده است که مو بر تن انسان راست می‌کند، تا عمق جانش را می‌سوزاند و هر انسانی را به فکر وامی‌دارد. الهام قاسمی نژاد “کارشناس واحد سلامت روانی اجتماعی و اعتیاد شبکه بهداشت آبدانان” از ازدیاد خودکشی، خودکشی به روش‌های مشابه، خودکشی چند هم‌کلاسی و هم‌مدرسه‌ای و هم‌محلی و همه در سنین پایین اظهار نگرانی می‌کند. نگرانی این‌ها تنها در این محدوده است که خودکشی‌ها قبلاً بیشتر با ” قرص و سم مورچه” بوده اما اکنون به‌صورت حلق‌آویز است. آش چنان شورشده که نماینده ایلام در مجلس ارتجاع نیز اعتراف می کند عمده دلیل خودکشی جوانان،  بیکاری است و علی‌رغم پروژه‌های نفت و گاز در منطقه، جوانان استان بیکارند.

این اظهارات اما به‌اندازه سرسوزنی در اوضاع جاری و روند فزاینده خودکشی‌ها تغییر ایجاد نمی‌کند. فقر، بیکاری، بی آیندگی همچنان تشدید می‌شود. آسیب‌های گوناگون اجتماعی مدام گسترش می‌یابند. تمام عوامل و شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، افزاش شمار خودکشی و کاهش سن خودکشی همچنان برجای خود باقی است. عوامل و شرایطی که زاینده و آفریننده انواع و اقسام خودکشی در تمام سطوح به‌ویژه در سنین پایین است.

باران‌ها، سانازها، آنیتاها و افروزهایی که از گزند گلوله گزمگان در خیابان و محکمه و حبس دستگاه آدمکش قضایی و طناب دار خون‌خواران جَسته و رسته‌اند، بدین گونه در چنبره نظام ضد انسانی حاکم پرپر می‌شوند. این کودکان و نونهالان از اینکه بدین گونه خویشان خود را ترک می‌کنند، در کمال سادگی و به شیوه کودکان پاک وبی آلایش اظهار تأسف و” شرمندگی” می‌کنند، یک سطر کوتاه می‌نویسند و برای همیشه خاموش می‌شوند.

چنانکه آنیتا در یادداشت یک سطری کوتاهی که از خود باقی گذاشت نوشته بود:” شرمنده‌ام که بچه خوبی برای شما نبودم” و یک قلب هم کنار آن کشیده بود!

متن کامل نشریه کار شماره ۱۰۵۲  در فرمت پی دی اف:

POST A COMMENT.