افزایش دهشتناک حوادثی که محصول شرایط ناایمن کار هستند

یکشنبه ۲۴ دی‌ماه، در اثر انفجار و آتش‌سوزی در کارخانه تولید چسب در شهرک صنعتی ایوانکی شهرستان گرمسار دو کارگر متاسفانه جان باختند و سه کارگر دیگر مصدوم شدند. در همین روز در واحد تصفیه خانه کارخانه نساجی کویر سمنان نیز متاسفانه دو کارگر در اثر گازگرفتگی جان باختند و یک آتش‌نشان مصدوم شد که در کما بسر می‌برد. باز در همین روز در مشهد سه کارگر ساختمانی حین تخریب یک ساختمان قدیمی در اثر ریزش ساختمان در زیر خرواری از خاک و نخاله مدفون شدند که با حضور نیروهای آتش‌نشانی از زیر آوار خارج شده و به بیمارستان منتقل گردیدند. این‌ها تنها ۳ نمونه از حوادثی‌ست که در روز ۲۴ دی‌ماه در اثر شرایط ناایمن کار رخ داد و در رسانه‌های جمهوری اسلامی انعکاس یافتند.

سه‌شنبه ۱۹ دی‌ماه نیز در پی آتش‌سوزی وحشتناک در کارخانه “ژاله‌نور” واقع در شهرک صنعتی سیمین‌دشت در ده کیلومتری شهر کرج، متاسفانه ۵۳ کارگر کارخانه دچار سوختگی شده بودند. براساس گزارشات منتشره در رسانه‌های جمهوری اسلامی وضعیت جسمی ۳ تن از آن‌ها (۲ زن و یک مرد) وخیم و به علت بالا بودن سطح سوختگی به بیمارستان سوانح سوختگی (مطهری) تهران منتقل گرشدند. علت بروز آتش‌سوزی نیز از سوی این رسانه‌ها نشتی گاز و مواد تزریقی به مخزن مواد در خط تولید گزارش شده است.

اکثر کارگران این کارخانه که تولیدکننده لوازم آرایشی و بهداشتی است، زن هستند و در این حادثه نیز اکثر مصدومان کارگران زن بودند . از میان سایر مصدومان ۱۲ نفر به بیمارستان مدنی کرج، ۹ نفر به تامین اجتماعی و “امام سجاد” شهریار و مابقی به بیمارستان سلیمانی فردیس منتقل شدند. از سرنوشت مصدومان هنوز هیچ خبری منتشر نشده است.

در سایه‌ی بی‌حقوقی کارگران و همدستی دولت و سرمایه‌داران، سالانه شاهد افزایش حوادثی هستیم که در اثر شرایط ناایمن کار جان و سلامت کارگران را هدف گرفته‌اند. محیط کار در ایران به قتلگاه کارگران تبدیل شده است و تنها با نگاهی به شرایط و علل بروز این حوادث به‌ روشنی نقش جمهوری اسلامی به‌عنوان پاسدار نظم ستم‌گرانه‌ی سرمایه‌داری را در این حوادث می‌توان دید.

براساس گزارش اخیر پزشکی قانونی تنها در شش‌ماه نخست سال‌جاری متاسفانه ۱۰۷۷ کارگر (تقریبا ۶ کارگر در شبانه‌روز) در اثر شرایط ناایمن کار جان خود را از دست داده‌اند که نسبت به شش ماه نخست سال گذشته یعنی تنها در یک سال ۷/ ۱۵ درصد افزایش داشته است، به عبارت دیگر روزانه حداقل ۶ خانواده عزیزان‌شان قربانی طمع و آز سرمایه‌داران شدند. در شش ماه نخست سال گذشته ۹۳۱ کارگر جان خود را از دست داده بودند.

در شش ماه نخست سال‌جاری سقوط از ارتفاع با ۴۹۸ مورد بیشترین علت جان باختن کارگران بود. اصابت جسم سخت با ۲۴۶، برق گرفتگی با ۱۵۵، سوختگی با ۶۵ و کمبود اکسیژن با ۳۵ مورد از دیگر علل جان باختن کارگران بود و علت مرگ ۷۸ کارگر نیز در این گزارش مشخص نشده است. استان تهران با ۲۱۷، اصفهان با ۸۱ و مازندران با ۷۹ بیشترین تعداد کارگران جان باخته در اثر شرایط ناایمن کار را در شش ماه اول سال‌جاری داشتند.

براساس آمارهای رسمی، رتبه ایران در رابطه با شرایط ناایمن کار ۱۰۲ از میان ۱۸۹ کشور جهان است که به اعتراف مقامات حکومتی رتبه بسیار پایینی است. در واقعیت اما رتبه ایران از این هم بسیار پایین‌تر است و علت آن نیز این می‌باشد که رتبه‌بندی سازمان‌های بین‌المللی براساس آمارهایی‌ست که از سوی دولت‌ها ارائه می‌شود. در ایران نیز آمار ارائه شده از سوی وزارت کار بسیار پایین‌تر از حتا آمارهای پزشکی قانونی است. برای نمونه رعیتی‌فرد معاون روابط کار وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی تعداد کل کارگران جان باخته در طول سال ۱۴۰۱ را ۷۱۱ مورد اعلام کرده بود و این در حالی‌ست که براساس آمارهای سازمان پزشکی قانونی ۱۹۰۰ کارگر (بیش از ۵ کارگر در شبانه‌روز) در اثر شرایط ناایمن کار در سال ۱۴۰۱ جان باختند. به عبارت دیگر آمارهای وزارت کار برای سال ۱۴۰۱ تنها ۳۷ درصد از تعداد کارگران جان باخته را شامل شده است. یکی از علت‌های آن کارگرانی هستند که هنگام بروز حادثه فاقد بیمه تامین اجتماعی بودند، برای نمونه کارگران ساختمانی که بسیاری از آن‌ها اساسا فاقد بیمه هستند. در نظر داشته باشیم که بیشترین علت جان باختن کارگران در شرایط ناایمن کار سقوط از ارتفاع است.

اما جدا از این، مرگ‌های خاموش نیز در کمین کارگران است. کارگرانی که در اثر شرایط ناایمن کار به بیماری‌های صعب‌العلاج دچار شده و جان خود را از دست می‌دهند، اما در هیچ کدام از آمارهای جان‌باختگان حوادث ناشی از شرایط ناایمن کار به حساب نمی‌آیند.

برای نمونه، اکبر شوکت رئیس تشکل دولتی “کانون انجمن‌های صنفی کارگران ساختمانی” و دبیر اجرایی تشکل دولتی “خانه کارگر” قم، در گفت‌وگو با خبرگزاری دولتی ایلنا گفت: “مرگ خاموش ناشی از نبود بهداشت شغلی در کار ساختمانی از حوادث کار، بیشتر جان کارگر ساختمانی را در سنین بالا می‌گیرد”. وی گفت: “عمر مفید اشتغال در بخش ساختمانی ایران برای کارگر ۱۵ سال است و بعد از این مدت کوتاه معمولا فرد از کار می‌افتد… علاوه بر پرحادثه‌ترین شغل، زیان‌آورترین شغل نیز متعلق به کارگران ساختمانی است، زیرا علاوه بر مشکلاتی مثل دیسک شدید و آرتروز و فشار بر اندام و استخوان‌ها که خارج از وصف است و عملا کارگر ساختمانی را در سن ۵۰ سالگی زمین‌گیر می‌کند، کارگر ساختمانی همچنین گرد و غبار موادی را استنشاق و وارد ریه خود می‌کند که همگی سمی هستند. بسیاری از کارگران نقاش ما به خاطر استنشاق قیر بی‌کیفیتی که بدون ماسک حتا با کیفیت آن را نباید استنشاق کرد، در بخش ایزوگام دچار سرطان در پیری می‌شوند”. سوختگی الکتریکی نیز در بین کارگران ساختمانی شایع است و سالانه حدود ۲ هزار کارگر دچار این نوع سوختگی می‌شوند. براساس آمارهای رسمی در سال ۱۴۰۱ بیش از ۲۸ هزار حادثه در اثر شرایط ناایمن کار برای کارگران رخ داده است که به‌اعتراف احسان سهرابی عضو “کارگری” پیشین “شورای عالی حفاظت فنی” تعداد واقعی این حوادث غیرقابل مقایسه با آمارهای رسمی است.

به‌گفته‌ی زالی رئیس دانشگاه علوم پزشکی “بهشتی”، “براساس آخرین اطلاعات منتشره بیش از ۴۷ درصد ایرانی‌ها به مرگ زودرس (بین ۵۰ تا ۷۰ سال) و بیش از ۲۲ درصد در بازه مرگ خیلی زودرس (زیر ۵۰ سال) جان خود را از دست می‌هند”. بدون تردید بخش قابل توجهی از مرگ‌های زودرس و خیلی زودرس شامل حال کارگران می‌شود که شرایط ناایمن کار یکی از دلایل آن است که در مورد کارگران ساختمانی توضیح داده شد.

اما چرا و چگونه محیط کار در ایران به قتل‌گاه کارگران تبدیل شده است؟! علل گوناگونی را می‌توان برشمرد که در ایجاد شرایط ناایمن کار تاثیر گذارند. از رعایت نکردن استانداردهای ایمنی توسط سرمایه‌داران تا خساست در تهیه ابزار کار و تجهیزات لازم مانند کلاه، لباس، کفش و مانند آن برای کارگران و بالاخره کهنگی و فرسودگی ماشین‌آلات. برای نمونه عمده ماشین‌آلاتی که در معادن از آن‌ها استفاده می‌شود، مستهلک هستند. استانداردهای ایمنی محیط کار در معادن رعایت نمی‌شود. در ساختمان‌سازی نیز هنوز عموما از روش‌ها و ابزارهای بسیار قدیمی که برای سلامتی کارگران مضر است استفاده می شود. ۱۸ آذرماه در شرکت نفت برداسپی کوهدشت در استان لرستان دو کارگر بدون داشتن تجهیزات ضروری برای لایروبی داخل مخزن تلمبه خانه ایستگاه پمپاژ نفت می‌شوند که در اثر استشمام گاز سمی داخل مخزن دچار خفگی شده و جان می‌بازند. وقتی این دو کارگر دچار مشکل می‌شوند، سه کارگر دیگر برای کمک به رفقای خود وارد مخزن می‌شوند که آن‌ها نیز متاسفانه به همان دلیل جان خود را از دست می‌دهند.

ساعات کار زیاد یکی دیگر از علل بروز این حوادث است. کارگرانی که در اثر خستگی جسمی و روحی و ناتوانی از بازتولید نیروی کارشان، هوشیاری و قدرت تمرکز خود را از دست می‌دهند. این موضوع از جمله در مورد کارگرانی که در ارتفاع کار می‌کنند شایع است.

مشکلات مالی و پایین بودن دستمزدها و فشار روانی که از این بابت به کارگر وارد می‌آید یکی دیگر از عوامل بروز این حوادث ناگوار است که در اینجا نیز به‌روشنی ردپای حکومت و همدستی آن با سرمایه‌داران در پایین نگاه داشتن دستمزد کارگران قابل مشاهده است. عدم امنیت شغلی یکی دیگر از علل بروز این حوادث است که در این مورد نیز مانند دستمزدها نقش دولت کاملا آشکار است.

اما مهم‌ترین دلیلی که می‌توان برای افزایش حوادث ناشی از ناایمنی شرایط کار ذکرکرد، نبود تشکل کارگری است. در شرایطی که دولت در دست سرمایه‌داران است و سرمایه‌داران دارای هرگونه تشکلی هستند، کارگران ایران فاقد تشکل‌های رسمی مستقل هستند و نمی‌توانند اتحادیه‌های سراسری خود را برای مقابله با تجاوزات دولت و سرمایه‌داران به حقوق خود ایجاد کنند. برای نمونه کارگران در شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه برای ایجاد سندیکا در همان محدوده اتوبوسرانی تهران و حومه تاکنون هزینه‌های بسیاری داده و همچنان چند تن از اعضای برجسته سندیکا در زندان هستند. جمهوری اسلامی هم‌چنین مانع عضویت کارگران در سندیکا و برگزاری مجمع عمومی آن‌ها می‌شود و صد البته این محدودیت‌ها برای ایجاد اتحادیه‌های  و تشکل های مستقل سراسری بسیار بیشتر است، به‌خصوص که قراردادهای موقت ابزاری برای اخراج نمایندگان کارگران در محل کار توسط سرمایه‌داران و دولت است. تاثیر نداشتن تشکل را از چانه‌زنی بر سر افزایش دستمزد تا ساعات کار، شرایط کار، پیگیری بازرسی محیط کار، نوع قراردادها و خلاصه در تمامی عرصه‌های روابط کار و سرمایه می‌‌توان دید. در سایه‌ی همین بی‌حقوقی و نداشتن تشکل است که شرایط ناایمن کار هر روز تعداد بیشتری از کارگران را قربانی می‌کند و سرمایه‌داران بدون نگرانی از عواقب آن هم‌چنان به کشتن کارگران مشغولند.

چهارشنبه ۲۰ دی‌ماه، کارگران معدن زغال‌سنگ طزره دامغان در اعتراض به عدم تحقق خواست‌های‌شان دست به اعتصاب و تجمع در برابر شرکت زغال‌سنگ البرز شرقی در شاهرود زدند. پایین‌بودن دستمزد، بازنگری در طرح طبقه‌بندی مشاغل، حذف پیمانکاران و امنیت شغلی از جمله خواست‌های کارگران معدن است. یکی دیگر از خواست‌های کارگران در این اعتراض تامین امنیت جانی و برخورد با مقصران انفجار معدن در روز ۱۲ شهریور است که منجر به کشته شدن ۶ کارگر معدن شد.

بعد از گذشت ۴ ماه هنوز هیچ مقامی در برابر کشته شدن ۶ کارگر پاسخگو نشده است. جالب آن‌که در جمهوری اسلامی اگر فردی مطلبی در شبکه‌های اجتماعی بنویسد یا حجاب از سر بردارد، بلافاصه دستگیر و با شلاق و زندان مجازات می‌شود.

وزارت کار مدعی‌ست که برای مقابله با شرایط ناایمن کار بازرس ندارد و یا بازرس کم دارد. این پاسخ مضحک وزارت کار به معضل بزرگی که جان و سلامت ده‌ها هزار کارگر را تهدید می‌کند در حالی‌ست که برای مقابله با زنان تنها در متروها در مدتی کوتاه نزدیک ۳۰۰۰ نفر تحت‌عنوان حجاب‌بان توسط دولت استخدام شده‌اند. این یعنی آن‌که در جمهوری اسلامی جان کارگر ارزشی ندارد تا برای آن هزینه شود و بازرس استخدام شود چرا که ایجاد شرایط امن کاری برای سرمایه‌داران هزینه دارد. اما استخدام حجاب‌بان که هزینه‌های آن‌ها به‌طور مستقیم و غیرمستقیم بر دوش همان مردم است نه تنها اشکالی ندارد بلکه از “واجبات” حکومت است. چرا که اعمال حجاب اجباری و سرکوب زنان بخشی از سیاست حکومت دینی برای ادامه‌ی بقا است.

یا هزینه‌های نظامی و هزینه‌های مفتخوران مذهبی که همگی از دسترنج کارگران ارتزاق می‌کنند، اما جان کارگران برای دولت سرمایه‌داران ارزشی ندارد که برای آن بازرس بگمارند.

تجربه به همه ما نشان داده است تا زمانی که جمهوری اسلامی بر سریر قدرت است نباید انتظار بهتر شدن شرایط را داشت. واقعیت‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه نیز ثابت می‌کنند که در ایران سرنوشت کارگران در هر شکلی از دولت سرمایه‌داری جز این نخواهد بود. تنها راه رهایی، تنها راه گرداندن چرخ دوران به نفع کارگران و زحمتکشان سرنگونی جمهوری اسلامی و برقراری حکومت شورایی کارگران و زحمتکشان است، حکومتی برای آن‌ها، حکومتی متعلق به آن‌ها. در این نبرد بزرگ کارگران چیزی جز زنجیرهای پای‌شان برای از دست دادن ندارند.

متن کامل نشریه کار شماره ۱۰۵۳  در فرمت پی دی اف:

POST A COMMENT.