در شرایطی که بحران سیاسی جامعه ایران، سرنگونی نظم حاکم و ازجمله تمام نهادهای قانونی موجود را به امری تأخیرناپذیر برای حل تضادها و بحرانهای جامعه ایران تبدیل کرده است، جمهوری اسلامی در چند روز اخیر جنجال تبلیغاتی گستردهای را حول برگزاری انتخابات مجلس ارتجاع اسلامی به راه انداخته است. از خامنهای سردسته جنایتکاران حاکم گرفته تا تمام مزدوران ریزودرشت دستگاه استبداد، به همراه ابزارهای تبلیغاتیشان تلاش عبثی را سازمان دادهاند تا گویا در عزم و اراده مردم در پشت کردن به نهادهای ارتجاعی نظم موجود، خللی وارد آورند. هر یک به زبان خود از مردم میخواهد که در خیمهشببازی رژیم دیکتاتوری و آدمکش حاکم شرکت کنند. تودههای مردم ایران اما پاسخ خود را نه در حرف بلکه از مدتها پیش در عمل به مرتجعین حاکم بر ایران، دادهاند.
مردم ایران لااقل از سال ۹۶، تمام نهادهای قانونی نظم موجود و جناحهای آن را بهکلی نفی کرده و برای برچیدن آنها به عمل انقلابی روی آوردهاند. کسی تظاهرات و شورشهای سال ۹۶ ، تظاهرات و اعتراضات کارگری سال ۹۷، قیام آبان ماه ۹۸ ، تظاهرات گسترده مردم خوزستان و تمام استانهای غربی کشور در اوایل سال گذشته، جنبش بزرگ نیمه دوم سال گذشته برای سرنگونی رژیم را که چهار ماه سراسر ایران عرصه درگیری میان مردم مبارز ایران و مزدوران رژیم بود، ازیاد نبرده است. این مبارزات واقعیتهای غیرقابلانکاری هستند که نشان میدهند، تودههای مردم ایران از مدتها پیش مبارزه عملی را برای برچیدن نهادهای ارتجاعی بهاصطلاح قانونی نظم موجود در دستور کار قرار دادهاند. مردم ایران تکلیف خود را نه صرفاً با این یا آن نهاد دولتی، این یا آن جناح حکومتی، بلکه باکلیت جمهوری اسلامی و نظم حاکم روشن کردهاند. آیا طبقه حاکم آنقدر کودن است که از این واقعیتهای اوضاع سیاسی جامعه بیاطلاع باشد؟ آیا نمیداند که اکثریت بسیار بزرگ مردم ایران دشمنی آشتیناپذیری با دولت دینی دارند و خواهان سرنگونی آن هستند؟ البته خوب میداند و نهتنها به آنچه مردم در عمل برای سرنگونی نظم موجود انجام دادهاند، آگاه است، بلکه مراکز اطلاعاتی و امنیتیاش گزارشهای روزمره و دست اولی از روحیه انقلابی مردم ایران و دشمنی آنها بانظم حاکم، در اختیاردارند. همین چند روز پیش بود که بیبیسی فارسی یکی از نظرسنجیهای محرمانه نهادهای امنیتی رژیم را که گویا در آبان و اوایل آذر ۱۴۰۲ تهیهشده است، انتشار داد.
گرچه این نظرسنجیها در یک رژیم استبدادی که مردم نمیتوانند آزادانه نظر خود را ابراز کنند، حتی برای خود رژیم دیکتاتوری نیز بازتاب دقیق واقعیت نیست، اما ببینید نفرت مردم از دولت دینی تا چه حد است که ۷۳ درصد از پرسششوندگان نفرت و انزجار خود را از دولت دینی حاکم ابراز داشته یا به زبان این نظرسنجی، موافق جدایی دین از دولت شدهاند. در پاسخ به این سؤال که تا چه حد موافق یا مخالفید که”دین باید از سیاست جدا باشد” ” ۹ / ۷۲ درصد پاسخگویان گفتهاند موافق یا کاملاً موافق جدایی دین از سیاست هستند و در مقابل، ۵ / ۲۲ درصد مخالف یا کاملاً مخالف جدایی دین از سیاست بودهاند.” همین آمار بهوضوح نفرت بیکران اکثریت بزرگ مردم ایران را از دولت دینی اسلامگرا نشان میدهد.
مردم ایران در عمل تجربه کردند و دیدند که دولت دینی اسلامگرا مظهر تام و تمام استبداد، آدمکشی، وحشیگری و ویرانگری است. دیدند که دولت دینی مظهر تبعیض و نابرابری است. دیدند که دولت دینی دشمن آشتیناپذیر آزادی، برابری حقوقی مردم ایران، برابری زن و مرد است. دیدند که دولت دینی بهعنوان حاکمیت خدا بر روی زمین، چیزی نیست، جز ظالمانهترین و ستمکارترین حاکمیت سرمایهداران برای استثمار وحشیانه کارگران. مردم ایران دریافتند که آنهمه جنایتی که دولت دینی جمهوری اسلامی در ایران کرد، تنها گوشهای از تاریخچه سراسر جنایت، وحشیگری و کشتار هرگونه دولت دینی اسلامی از همان آغاز پیدایش آن در عربستان تا به امروز است.
در سراسر جهان کنونی هیچ دولتی را نمیتوان یافت که در سرکوب و کشتار، به پایه رسوایی دولت دینی اسلامگرای شیعه حاکم بر ایران رسیده باشد. کدام رژیم ولو استبدادی را در جهان میتوان یافت که تنها در طول سه، چهار سال اخیر، ۴ تا ۵ هزار تن از مردم کشور خودش را به دلائل و اشکال مختلف به قتل رسانده باشد؟ کدام کشور را میتوان سراغ گرفت که در طول یک سال متجاوز از ۲۰ هزار تن از جوانان را به اتهام سیاسی به بند کشیده باشد؟ کدام دولت را میتوان یافت که دهها کودک را در خیابانها به جرم تظاهرات به گلوله بسته باشد و نیروی مسلح مزدور آن بیپروا به زنان و دختران تجاوز کرده باشد؟
رژیم استبدادی جمهوری اسلامی در جنایات بیانتهایش علیه مردم ایران منحصربهفرد است. نمیتوان نمونه آن را در جهان کنونی، جایی سراغ گرفت. بنابراین اگر صرفاً همین نمونه از فجایع بیشمار وحشیانهترین رژیم دیکتاتوری عریان را مدنظر قرار دهیم ، جمهوری اسلامی نهفقط در میان مردم ایران، بلکه در تمام جهان یک رژیم رسواست. اما برای مردم ایران، فجایعی که این رژیم ستمگر پاسدار نظام سرمایهداری به بار آورده، فقط به استبداد وحشیانه منحصر و محدود نشده است. جمهوری اسلامی میلیونها تن از مردم ایران را به فقر و گرسنگی محکوم کرده است. میلیونها تن از مردم ایران بیکار و گرسنهاند . روزبهروز هم وضع بدتر شده است. البته تصور نشود که همه مردم ایران فقیر شدهاند. اگر در یکسوی جامعه سرمایهداری ایران تحت حاکمیت دولت دینی، فقر و بدبختی انباشت شده، در سوی دیگر یک مشت سرمایهدار انگل و دارو دستههای وابسته به رژیم، ثروتهای افسانهای انباشت کردهاند. دستمزد ماهانه بخش بزرگی از کارگران و بازنشستگان در ایران حتی به ده میلیون تومان هم نمیرسد، اما حقوق ماهانه بوروکراتهای رأس دستگاه دولتی آنگونه که اخیراً هکرها اسناد آن را برملا کردند، حتی بالاتر از ۲۰۰ میلیون تومان در ماه است. رشوهخواری، دزدی و زدوبندهای آنها نیز خود داستان دیگری است. فراتر از آن، درآمد ماهانه سرمایهداران از قبل استثمار وحشیانه کارگران در کشوری که دیکتاتوری عریان، کارگر را حتی از حقوق انسانی محروم کرده است، سر به دهها و صدها میلیارد تومان میزند.
دولت دینی اسلامگرا نمونه کمنظیری از فساد دولتی را در سراسر جهان به نمایش گذاشته است. تمام ارگانها و نهادهای جمهوری اسلامی و تمام مقامات دستگاه دولتی غرق در دزدی، غارت و فسادند. اکنون این دزدی و فساد که گاه نمونههایی از آن برملا میگردد، ابعاد چند هزار میلیارد تومانی به خود گرفته است. با این اوصاف و بااینهمه بحرانهایی که رژیم در عرصههای مختلف حیات اجتماعی به بار آورده، برکسی پوشیده نیست که مردم ایران نهتنها هیچگونه توهمی به بهبود اوضاع در چهارچوب نظم موجود و نهادهای مستقر ندارند، بلکه از مدتها پیش برای سرنگونی این نظم ارتجاعی ستمگر و پوسیده به پا خاستهاند.
گرچه عمل تودهای مبارزات مردم در سالهای اخیر بر این نظرسنجیها سبقتگرفته و نشان داده شد که مردم خواهان سرنگونی دولت کنونی در کلیت آن هستند و نه صرفاً جدائی دین از دولت، مسئله مهمتر اما بر طبق همین نظرسنجی، روی گردانی روزافزون تعداد هرچه بیشتری از مردم ایران از مذهب و خرافات دینی است. در همین رابطه، نظرسنجی میگوید: سهم کسانی که گفتهاند همیشه یا اکثر اوقات نماز میخوانند در مقایسه با ۱۳۹۴ به ۸ / ۵۴درصد در ۱۴۰۲ کاهشیافته است. در مقابل، سهم افرادی که اعلام کردهاند بهندرت نماز میخوانند یا هیچوقت نماز نمیخوانند در ۱۴۰۲به ۹ / ۳۱درصد افزایشیافته است. همین نسبتها در انجام دیگر مراسم مذهبی نیز دیده میشود. این واقعیتها نشان میدهند که هماکنون بخش قابلملاحظهای از مردم ایران پی بردهاند که مذهب چیزی جز یکمشت خرافات عصر جاهلیت برای تحمیق معنوی مردم و در اسارت نگهداشتن آنها در خدمت طبقه یا طبقات ستمگر و استثمارگر نیست. نکته مهم دیگری که در این نظرسنجی، دشمنی آشتیناپذیر مردم ایران را با دولت دینی و خرافات مذهبی نشان میدهد، مورد حجاب است. دولت دینی زنستیز بهصراحت حجاب زن را خط قرمز خود اعلام کرده و خامنهای هم علنی گفته بیحجابی شرعاً و عرفاً حرام است. داروغههای حکومت دینی نیز با تمام قوا به جنگ زنان برخاسته تا حکم ارتجاعی اسلام را اجرا کنند. اما نظرسنجی خودشان میگوید:
۳۸ درصد از سؤال شوندگان عنوان کردهاند از اساس مشکلی با بیحجابی زنها ندارند و ۴۶ درصد گفتهاند هرچند مخالف بیحجابی هستند، کاری با بیحجابی دیگران ندارند. تنها ۵ / ۱۲ درصد گفتهاند که در صورت مشاهده بیحجابی تذکر میدهند. این آمار را بگذارید در کنار مبارزات و دلاوری زنانی که در خیابانها سنگر به پا کردند، با نیروی مسلح ارتجاع جنگیدند و در خاورمیانه این کانون ارتجاع مذهبی، حجاب اسلامی را که یکی از مقدسات اسلام است، به آتش کشیدند.
اگر همین چند فاکت علیه دولت دینی و طرد مذهب را مدنظر قرار دهیم، بهجرئت میتوان گفت که انقلاب آتی مردم ایران فقط در سرنگونی دولت دینی خلاصه نمیشود، بلکه با همان شیوههایی با مذهب و دستگاه روحانیت تسویهحساب خواهد کرد که انقلابهای بزرگ جهان نظیر انقلاب فرانسه و انقلاب روسیه برخورد کردند. یعنی تمام مراکز مذهبی را بر سر دستگاه روحانیت خراب خواهند کرد. این واقعیت را خود ارتجاع حاکم نیز فهمیده است. از همین روست که تمام شیوههای ممکن سرکوب، از کشتار و اعدام و شکنجه برای مرعوب کردن جامعه، تا بازداشت صدها و هزاران تن از فعالان جنبشهای اجتماعی، اخراج و بازداشت معلمان و کارگران آگاه، تهدید و تحتفشار قراردادن خانوادههای بازداشت و اعدامشدگان را به کار گرفته است تا شاید بتوانند مبارزات انقلابی را مهار و در مقابل توفان سیاسی که تمام هستی ارتجاع را به مخاطره انداخته، دوام آورد. اما هیچیک از این وحشیگریها نتوانسته و نمیتواند مانع از تداوم مبارزه قهرمانانه مردم ایران برای سرنگونی جمهوری اسلامی و تمام نظم ستمگرانه حاکم گردد. پس روشن است که نهتنها مردم ایران، بلکه طبقه حاکم تصمیمشان را گرفته و در یک صفآرائی جنگی رو درروی یکدیگر قرارگرفتهاند و نه بر سر صندوقهای رأیگیری.
با این اوصاف به تمام معنی مضحک است که این رژیم ارتجاعی، مضحکه انتخاباتی برپا کند و از مردمی که به چیزی کمتر از سرنگونی جمهوری اسلامی رضایت نمیدهند، بخواهد که در بهاصطلاح انتخابات شرکت کنند. گذشته از اینکه هرگز در ایران چیزی به نام انتخابات وجود نداشته و آنچه بوده خیمهشببازی برای انتصابات بوده است، مردم ایران مدتهاست از تحریم نیز گذشتهاند و مبارزه برای سرنگونی نظم موجود را عملاً در دستور کار خود قرار دادهاند. برای این مردم دیگر به کلی بی اهمیت است که رژیم بساط شیادی انتخاباتی را پهن بکند یا نکند. مهم نیست که حتی اعلام کند ۹۰ درصد در انتخابات شرکت کردهاند یا کمتر. مدتهاست که مردم ایران همه نهادهای بهاصطلاح قانونی رژیم را پشت سر گذاشتهاند و به مبارزهای علنی، مستقیم و رو در رو، برای سرنگونی تمام نظم ستمگر حاکم برخاستهان
نظرات شما