تجمعات و تظاهرات اعتراضی بازنشستگان حداقل سه روز در هفته همچنان ادامه دارد. جنبش اعتراضی مستقل بازنشستگان که با برگزاری تجمعات سراسری بویژه از سال ۹۹ وارد فاز جدیدی شد، در طول بیش از یک دههی اخیر با فراز و نشیبهایی حتا در سالهایی که اپیدمی کرونا بر زندگی تودههای مردم سایه افکنده بود، همواره ادامه داشته است. گرچه تجمعات و تظاهرات اعتراضی بازنشستگان حول خواستهای معیشتی از جمله خواست اجرای کامل قانون خدمات کشوری و همسانسازی حقوق با شاغلین پا گرفت، اما عدم پاسخگویی رژیم و وخیمتر شدن وضعیت معیشتی بازنشستگان – بویژه در سه سال اخیر – باعث گردید تا مبارزات و شعارهای بازنشستگان رادیکالتر شده و رنگ سیاسی بهخود بگیرد. بدون تردید شرایط انقلابی حاکم بر جامعه نیز در رادیکالتر شدن و سیاسیتر شدن شعارها و مبارزات بازنشستگان نقش داشته است.
جنبش اعتراضی بازنشستگان در طول این سالها با تداوم خود که بیش از هر چیز نتیجهی فداکاری بخش پیشروتر بازنشستگان است، به یک چالش مهم سیاسی برای رژیم تبدیل شد و موجب واکنشهای متعدد و حتا متضادی از سوی رژیم گردید. از حمله به تجمعات و ضرب و شتم آنها تا دستگیری و به زندان انداختن بازنشستگان، از تلاش تشکل دولتی خانه کارگر برای مهار مبارزات بازنشستگان تا وعده وعیدهای رژیم در مورد همسانسازی که با فریبکاری رژیم همراه شد، و بازنشستگان خواستار اجرای “همسانسازی، بدون حقهبازی” شدند.
در هفتهای که گذشت جدا از دوشنبههای اعتراضی بازنشستگان مخابرات، و یکشنبههای اعتراضی بازنشستگان تامین اجتماعی، در روز سهشنبه در برخی از شهرها از جمله اهواز، کرمانشاه و یزد، بازنشستگان تامین اجتماعی با بازنشستگان کشوری همراه شده و دست به تجمع اعتراضی زدند. بازنشستگان تامین اجتماعی و کشوری در تجمعات اعتراضی خود شعارهایی همچون: “وعده میدین، عمل کو؟ زالوهای دروغگو”، “فقط کف خیابون، به دست میاد حقمون”، “نه تهدید، نه زندان، نه اعدام، نیست جلودارمان”، “حاصل کار دولت، غارت جیب ملت”، “حقتو فریاد بزن، افتاده دست راهزن”، “دولت انتصابی، دروغ میگه حسابی”، اتحاد اتحاد، علیه فقر و فساد” و “لشگری، کشوری، تامین اجتماعی، اتحاد اتحاد”، سردادند. در کرمانشاه نیز بازنشستگان مخابرات ضمن راهپیمایی شعار سر دادند: “تا حق خود نگیریم، طوفان بپا می کنیم”.
در ماههای اخیر بازنشستگان نفت نیز بارها دست به تجمع اعتراضی زدهاند. موضوعی که در این رابطه باید بر آن انگشت گذاشت، تجمعات اعتراضی مشترک شاغلان و بازنشستگان نفت بود که در پی تلاش دولت برای دستاندازی به صندوق بازنشستگی نفت شکل گرفت.
با تشدید بحران اقتصادی رکود – تورمی و برنامههای اقتصادی رژیم که همگی علیه کارگران و زحمتکشان هستند، سال به سال بر مردم زحمتکشی که به اعماق فقر فرو رفتهاند افزوده میگردد، تا جایی که امروز اکثریت بسیار بزرگی از جامعه از بدیهیترین حقوق انسانی خود محروم گشتهاند. اعتراض به وضع موجود نه تنها مدام در حال افزایش است، بلکه شعارها نیز مدام رادیکالتر و سیاسیتر میشوند. در میان گروههای مختلف جامعه بویژه بازنشستگان در وضعیت معیشتی بسیار وخیمی قرار دارند.
هم اکنون ۷۰ درصد بازنشستگان تامین اجتماعی حداقلبگیر هستند و ۵ میلیون و ۳۰۰ هزار تومان دریافت میکنند که قرار است حداقل مستمری بازنشستگان در سال آینده به حدود ۹ میلیون تومان برسد (البته در صورتی که ۳۰ سال سابقه کار داشته باشند). میانگین دریافتی بازنشستگان کشوری نیز در سالجاری برابر با ۱۱ میلیون و ۲۹۱ هزار تومان میباشد. قرار است در سال آینده نیز حداقل حقوق بازنشستگان کشوری و لشگری به ۱۰ میلیون تومان برسد.
در مجموع هم اکنون بیش از ۱۱ میلیون نفر بازنشسته و مستمری بگیر در کشور هستند که از این میان نزدیک به ۷ میلیون وابسته به سازمان تامین اجتماعی و حدود ۴ میلیون و ۳۰۰ هزار نفر وابسته به سایر صندوقهای بازنشستگی میباشند. صندوق بازنشستگی کشوری با بیش از یک میلیون و ۶۰۰ هزار نفر، صندوق بازنشستگی لشگری با ۷۰۰ هزار نفر و صندوق بازنشستگی نفت با حدود ۲۵۰ هزار نفر از جمله صندوقهای بزرگ بازنشستگی کشور در میان ۱۸ صندوق بازنشستگی کشور هستند.
در حالی ۷۰ درصد بازنشستگان تامین اجتماعی و بخش بزرگی از دیگر صندوقهای بازنشستگی حداقلبگیر هستند که خط فقر فاصلهی بسیار فاحشی با دریافتی حداقلبگیران و همچنین با متوسط دریافتی بازنشستگان دارد. به نحوی که مستمری حداقلبگیران حتا هزینههای خوردوخوراک حداقلی آنها را نیز پوشش نمیدهد تا چه رسد به هزینههای درمانی، سلامت، مسکن و غیره. براساس آخرین آمارهای اعلام شده از سوی نهادهای دولتی، نیمی از بازنشستگان تامین اجتماعی اجارهنشین هستند. در اثر سیاستهای دولت، همچنین هزینه درمان بازنشستگان به شکل وحشتناکی افزایش یافته و به اعتراف رئیس تشکل دولتی “کانون کارگران بازنشسته تامین اجتماعی تهران”، ۵۰۰ قلم دارو که عموما پر مصرف هستند از لیست بیمه تامین اجتماعی حذف شده و بازنشستگان مجبورند هزینهی آن داروها را شخصا بپردازند یا اساسا قید دارو و درمان را بزنند.
برای سال آینده نیز اگرچه حداقل حقوق بازنشستگان افزایش یافته است، اما از آنجایی که متوسط حقوق بازنشستگان ۲۰ درصد افزایش مییابد، یکی از نتایج این سیاست افزایش تعداد بازنشستگانی است که حداقلبگیر هستند یا کمی بیش از حداقل حقوق دریافت میکنند. جمهوری اسلامی در حالی حداقل مستمری بازنشستگان را حدود ۹ تا ۱۰ میلیون تومان اعلام کرده است که هم اکنون خط فقر مطلق براساس معیارهای حداقلی بانک جهانی برای یک خانواده ۴ نفره بیش از ۱۵ میلیون تومان و خط فقر باز براساس معیارهای حداقلی بانک جهانی به ۵۰ میلیون تومان رسیده است. حتا رسانهها و برخی از وابستگان به حکومت نیز خط فقر را بین ۲۵ تا ۳۵ میلیون تومان اعلام کردهاند، و البته این را هم فراموش نکنیم که با توجه به تورم سال آینده که احتمالا از سالجاری نیز بیشتر خواهد بود، خط فقر در صورتی که نرخ تورم حدود ۵۰ درصد باشد، حتا براساس آمارها و ارقام مزدوران “خانه کارگر” که سبد معیشت را برای سال جاری ۲۸ میلیون تومان اعلام کردهاند، به ۴۲ میلیون تومان در پایان سال آینده خواهد رسید!
این آمار و ارقام بهخوبی نشان میدهند که تا چه حد وضعیت معیشتی بازنشستگان بحرانی است و تا چه حد سیاستهای جمهوری اسلامی از بودجه سالانه گرفته تا “برنامه ۵ ساله هفتم توسعه” در بحرانی شدن وضعیت معیشت بازنشستگان نقش داشته و یا خواهند داشت. بنابراین تنها یک نتیجه میتوان از این موضوع گرفت و آن این است که جمهوری اسلامی بهعنوان دشمن بازنشستگان، دشمن کارگران و دیگر زحمتکشان جامعه باید سرنگون گردد و تا زمانی که بر سریر قدرت است نمیتوان انتظار داشت وضعیت زندگی بازنشستگان و سایر زحمتکشان جامعه بهبود یابد.
در سالهای گذشته بازنشستگان با مبارزات خود رژیم را حداقل در حرف مجبور به تن دادن به برخی از خواستهای خود کردند و مقدار ناچیزی بهنام “همسانسازی” به حقوق آنها اضافه شد. سال ۹۹ (یکسال پس از قیام آبان ۹۸) یکی از سالهاییست که جنبش اعتراضی بازنشستگان از فراز خوبی برخوردار شد، آنهم در شرایطی که اپیدمی کرونا در ایران اوج گرفته بود. در آن شرایط بحرانی، بازنشستگان هر هفته در حداقل ۱۵ شهر و در سطحی گسترده وارد میدان مبارزه میشدند. بهنحوی که تشکل دولتی “خانهکارگر” برای مهار جنبش بازنشستگان وارد میدان شد و از سوی دیگر حمله به تجمعات بازنشستگان در دستور کار قرار گرفت. در تجمعات سراسری ۱۷ اسفند آن سال که در حدود ۲۰ شهر صورت گرفت، در تهران نیروهای گارد ویژه به بازنشستگان حمله و تعدادی را دستگیر کردند. همزمان “خانه کارگر” نیز با برگزاری تجمعی سعی کرده بود با مصادره برخی از شعارهای بازنشستگان در صفوف آنها تفرقه ایجاد کند. حسن صادقی مزدور “خانه کارگر” همان زمان گفته بود: “امروز شرایط به گونهای است که کارگران به خیابان میآیند و رسانههای معاند با موج سواری بر احساسات آنها بازنشستگان را مخالف نظام نشان میدهند”. او همچنین هشدار داده بود که اعتراضات بازنشستگان تامین اجتماعی به دست “غیرخودی”ها و “نااهلان” افتاده است.
امروز شرایط زندگی بازنشستگان حتا بسیار بدتر از سال ۹۹ است. بازنشستگان راهی جز این ندارند که مبارزاتشان از سال ۹۹ نیز بسیار فراتر رود. تجربهی مبارزات سالهای اخیر بویژه سال ۹۹ اتفاقا تجربهی بسیار مهمی است. این تجربه نشان میدهد که هر قدر بازنشستگان وسیعتر و متحدتر پا به میدان گذاشتند، هراس رژیم و مزدوران آن بیشتر شد و رژیم برای مقابله با گسترش بیشتر مبازرات بازنشستگان به تکاپو افتاد. هم اکنون ۱۱ میلیون بازنشسته و مستمری بگیر در کشور هستند. تصور کنید تنها نیمی از آنها وارد میدان شده و دست به اعتراض بزنند، آنگاه چه اتفاقی خواهد افتاد؟ کل بازنشستگان مخابرات حدود ۵۰ هزار نفر هستند، اما حضور موثر آنها در اعتراضات دوشنبه شهرهای مختلف، اگرچه باز با رسیدن به حضور نیمی از بازنشستگان مخابرات فاصله زیادی دارد، اما چشمگیر است. اگر حتا همین درصد از مشارکت را در مورد بازنشستگان تامین اجتماعی و کشوری داشته باشیم، طبیعیست که مبارزات و اعتراضات بازنشستگان مثمر ثمرتر خواهد بود.
یک موضوع مهم دیگر اتحاد بازنشستگان از صندوقهای مختلف است. تجمعات اعتراضی مشترک بازنشستگان تامین اجتماعی و کشوری در چندین شهر یک نکته بسیار مثبت است که باید تقویت شود. بازنشستگان در این اعتراضات شعار اتحاد بازنشستگان صندوقهای مختلف را نیز سر دادند. باز یک نکته مهم دیگر اتحاد و مبارزه مشترک بازنشستگان و شاغلین است که بهنوعی در نفت دیدیم. این مواردیست که باید وسیعتر و همگانیتر شوند و این بویژه بر عهدهی پیشروترین بخش بازنشستگان است. واقعیت این است که بازنشستگان یک نیروی بسیار مهم هم از نظر کمی و هم از نظر کیفی هستند که چگونگی مبارزاتشان میتواند تاثیرات مهمی از جمله بر مبارزات سایر زحمتکشان جامعه برجای بگذارد.
وقتی هم که از وظیفهی پیشروترین بخش بازنشستگان گفته میشود، باید بویژه بر اتحاد بازنشستگان و لزوم ایجاد تشکل و یا تشکلاتی که بتوانند در کنار هم فعالیت کرده و بازنشستگان را متحد و به خیابان بکشانند بسیار مهم و حیاتی است. شاید در شرایط کنونی ایجاد یک تشکل سراسری علنی امکانپذیر نباشد، اما با کار در میان بازنشستگان و نزدیکی تشکلهای موجود و تلفیق کار مخفی و علنی میتوان بهنوعی جای خالی یک تشکل سراسری را تا حدی پر کرد تا در شرایطی مناسب (برای نمونه زمانی که اعتصابات سراسری شکل گرفت) بتوان یک تشکل سراسری علنی ایجاد کرد.
هیچکدام از ما سخنان مخبر معاون اول رئیسی را فراموش نکردهایم که گفته بود: “بازنشستگان فقط مصرف کننده هستند و هیچگونه سود یا مزایایی برای دولت ندارند، افزایش حقوق آنها فقط بار مالی دولت را بالا میبرد و از طرف دیگر سایر صنوف هم برای افزایش حقوق خود به خیابان ها میآیند و این نباید به یک روش برای زیادهخواهی تبدیل شود”. اگرچه بعد از انعکاس وسیع سخنان وی، جمهوری اسلامی سعی کرد آن را تکذیب کند، اما سیاستهای جمهوری اسلامی بویژه در سه سال اخیر نشان داد که سخنان وی تایید همان چیزی است که جمهوری اسلامی در عمل به اجرا درآورده است.
بازنشستگان بهخوبی میدانند که جمهوری اسلامی دشمن انسانیت، دشمن بازنشستگان و دیگر زحمتکشان جامعه است. برای رهایی از زیر این ستم تنها راه سرنگونی جمهوری اسلامی، نابودی نظم حاکم و برقراری حکومت شورایی است. مبارزات بازنشستگان، فراگیرتر شدن آن و گسترش آن با رزم مشترک بازنشستگان و شاغلان، میتواند در فراهم ساختن زمینههای سرنگونی رژیم نقش ایفا کند.
نظرات شما