قطعنامه شورای امنیت نیز کارساز نشد

فشار بین‌المللی به رژیم نژادپرست اسرائیل برای توقف وحشی‌گری و کشتار مردم ستمدیده غزه،  وارد مرحله جدیدی شده است. برای نخستین بار از آغاز تجاوز اسرائیل به غزه، شورای امنیت سازمان ملل قطعنامه‌ای را در مورد آتش‌بس فوری در غزه تصویب کرد. چند روز بعد، دیوان بین‌المللی لاهه، اسرائیل را موظف ساخت تا فوراً اجازه ارسال کمک‌های بشردوستانه بیشتری را به نوار غزه بدهد و گذرگاه‌های مرزی دیگری برای انتقال مواد غذایی و کمک‌های پزشکی ، شامل غذا، آب، برق، سوخت، سرپناه، لباس به‌علاوه محصولات بهداشتی و تدارکات پزشکی، گشوده شوند. دولت فرانسه نیز پیش‌نویس قطعنامه‌ای را به سازمان ملل ارائه داد که در آن کشور فلسطین به رسمیت شناخته‌شده است. این پیش‌نویس نیز چنان برای رژیم صهیونیستی اسرائیل هراسناک بود که نماینده این کشور در سازمان ملل آن را وحشتناک خواند. اما مهم‌ترین رویداد مربوط به جنگ در غزه، همان قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل است که لااقل در ظاهر یک اجماع بین‌المللی را برای توقف جنگ  نشان می‌دهد.

در طول چندین ماه گذشته تلاش‌های متعدد برای تصویب قطعنامه‌ای که به آتش‌بس در غزه بینجامد، با شکست روبه‌رو شد و دولت آمریکا با وتوی سه قطعنامه، مانع از تصویب آن‌ها شده بود. دلیل آن‌هم پوشیده نبود. دولت آمریکا با وتوی قطعنامه‌ها این امکان را برای رژیم اسرائیل فراهم می‌ساخت که بتواند بی‌مانع اهداف نظامی و سیاسی خود را در غزه عملی سازد. اما سرانجام به‌دلایلی‌چند ناگزیر شد، از وتوی قطعنامه جدید دست بردارد. نخست، باید به گستردگی مخالفت افکار عمومی مردم جهان، به‌ویژه در خود آمریکا باسیاست‌های دولت آمریکا اشاره کرد. نظرسنجی‌ها نشان می‌دهند که اکثریت مردم آمریکا مخالف ادامه اقدامات نظامی اسرائیل و حمایت دولت آمریکا از نتانیاهو هستند و این مخالفت در شرایطی که انتخابات ریاست جمهوری این کشور چند ماه دیگر برگزار می‌شود، خبر خوبی برای بایدن نبود که در رقابتی سخت با ترامپ درگیر است. تازه‌ترین نظرسنجی گالوپ نیز که هفته پیش منتشر شد، حاکی است که  ۵۵  درصد آمریکایی‌ها با ادامه اقدامات نظامی رژیم اسرائیل مخالف‌اند و تنها ۳۶ درصد از اقدامات نظامی اسرائیل در غزه حمایت می‌کنند. دوم این‌که اختلافات در درون برخی نهادها و مؤسسات دستگاه اجرائی دولت آمریکا به‌ویژه تشکیلات سیاست خارجی بر سرموضع بایدن در حمایت از اقدامات نظامی و وحشی‌گری اسرائیل در غزه تشدید شده است. تازه‌ترین نمونه آن نیز استعفای یکی دیگر از مقامات وزارت خارجه است که اعلام کرد نمی‌خواهد در خدمت دولتی باشد که از جنایات اسرائیل در غزه حمایت می‌کند. قبلاً نیز دو عضو دیگر وزارت خارجه آمریکا استعفا داده بودند. سوم این‌که دولت آمریکا از مدت‌ها پیش زیر فشار متحدان منطقه‌ای و بین‌المللی خود قرارگرفته بود که خواهان افسار زدن دولت آمریکا بر یاغیگری و جنایات بی‌انتهای نتانیاهو شده بودند. چهارم تشدید اختلاف با نتانیاهو بر سر حمله نظامی به رفح بود که بایدن  آن را خط قرمز دولت آمریکا اعلام کرد، نتانیاهو اما پاسخ داد که به‌رغم مخالفت دولت آمریکا حمله به رفح را به مرحله اجرا درخواهد آورد. به این دلایل بود که دولت آمریکا برای این‌که نتانیاهو را سر جای خود بنشاند، با اصلاحاتی در پیش‌نویس قطعنامه جدیدی که برای تصویب به شورای امنیت ارائه‌شده بود، از وتوی آن خودداری کرد و رأی ممتنع داد.

بنابراین در اجلاس ۶ فروردین ۱۴۰۳ برابر با ۲۵ مارس ۲۰۲۴ ، شورای امنیت، برای نخستین بار پیش‌نویس قطعنامه‌ای را که ۱۰ عضو غیر دائم شورای امنیت آن را تنظیم کرده بودند، با ۱۴ رأی مثبت و یک رأی ممتنع آمریکا، تصویب کرد.

در این قطعنامه ازجمله آمده است:

شورای امنیت سازمان ملل متحد “…از تمامی حملات علیه غیرنظامیان و اهداف غیرنظامی و همچنین هرگونه خشونت و خصومت علیه غیرنظامیان ابراز تأسف می‌کند و یادآور می‌شود که تمامی اقدامات تروریستی و گروگان‌گیری بر اساس قوانین بین‌المللی ممنوع است.

خواستار آتش‌بس فوری برای ماه رمضان است که مورداحترام همه طرف‌ها باشد و منجر به آتش‌بس پایدار شود. همچنین خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط همه گروگان‌ها، تضمین دسترسی بشردوستانه برای رفع نیازهای پزشکی و سایر نیازهای بشردوستانه است. علاوه بر این از طرفین درخواست می‌کند که به تعهدات خود تحت قوانین بین‌المللی در رابطه با تمام افرادی که بازداشت هستند؛ عمل کنند.

شورا بر نیاز فوری به گسترش جریان کمک‌های بشردوستانه و به تقویت حفاظت از غیرنظامیان در کل نوار غزه و بر رفع همه موانع ارائه کمک‌های بشردوستانه در مقیاس و مطابق با حقوق بین‌المللی بشردوستانه تأکید می‌کند.”

تصویب این قطعنامه پس از گذشت نزدیک به ۶ ماه از جنگ غزه، با استقبال عموم دولت‌های جهان روبه‌رو گردید. ‌ نماینده فلسطین در سازمان ملل نیز از تصویب قطعنامه استقبال کرد، رأی به آن را رأی برای پیروز شدن بشریت، برای پیروز شدن زندگی خواند و با اشاره به رنج و مصیبت‌های بی‌شمار فلسطینی‌ها افزود: مصیبت آن‌ها باید به پایان برسد،‌ از همین حالا و فوراً.

اما سؤال این است که این قطعنامه تا چه حد تأثیرگذار است و می‌تواند لااقل آلام مردم آواره غزه را تسکین دهد؟ اصولاً آیا قطعنامه‌های شورای امنیت الزام‌آورند و این قطعنامه اجرا خواهد شد یا نه؟

تصویب این قطعنامه البته همچون دیگر اقدامات بین‌المللی که به آن‌ها اشاره شد، می‌تواند ازنظر سیاسی برای اعمال فشار بر رژیم اسرائیل، کاسته شدن از دامنه وحشی‌گری‌ نظامیان صهیونیست و حتی برداشته شدن برخی موانع از سر راه کمک‌های بشردوستانه  تا حدودی مؤثر باشد، اما نمی‌توان انتظار معجزه از آن را داشت. قطعنامه‌های شورای امنیت ظاهراً الزام‌آورند، به شرطی که قدرت‌های بزرگ جهان سرمایه‌داری قصد اجرای آن‌ها را داشته باشند. اما اگر نفع چندانی برای آن‌ها نداشته باشد یا در میان آن‌ها در اجرا اختلاف وجود داشته باشد، نه الزام‌آورند و نه ضمانت اجرائی دارند. از همین رو درحالی‌که برخی دولت‌ها و نیز دبیرکل سازمان ملل بر الزام‌آور بودن قطعنامه اخیر تأکید نمودند، برخی دیگر آن را غیر الزام‌آور نامیدند. نتیجه آن‌هم این شده است که ماه رمضان در حال پایان یافتن است، اما کمترین اقدامی برای عملی شدن آن صورت نگرفته است. دولت آمریکا که اجازه داد این قطعنامه تصویب شود، آشکارا بر غیر الزام‌آور بودن آن تأکید کرده است.

در همین رابطه سخنگوی وزارت خارجه آمریکا اعلام کرد که رأی ممتنع آمریکا به معنی تغییر موضع این کشور نسبت به اسرائیل نیست.

“قطعنامه تصویب‌شده در شورای امنیت سازمان ملل درباره آتش‌بس فوری در غزه الزام‌آور نبوده و اجرای آن از طریق مذاکرات انجام خواهد شد.”

اما اگر قرار بود مفاد قطعنامه از طریق مذاکرات میان حماس و رژیم صهیونیستی و یا واسطه‌های آن‌ها اجرائی شود، تاکنون شده بود و نیازی به تصویب قطعنامه شورای امنیت هم نبود. مذاکرات در بن‌بست‌اند و معضل همچنان پابرجا:

گره کار اینجاست که نتانیاهو خواهان آتش‌بس موقت درازای آزادی گروگان‌هاست. اما، مسئله نتانیاهو و کابینه‌اش  صرفاً در آزادی گروگان‌های اسرائیلی خلاصه نمی‌شود. هدف او اشغال رفح و پایان دادن به حاکمیت حماس در سراسر غزه است. درعین‌حال معلوم نیست چه زمانی و تحت چه شرایطی قرار است اشغال غزه پایان یابد. گروه اسلام‌گرای حماس نیز که اکنون تنها چیزی که برای معامله در اختیار دارد گروگان‌هاست، آزادی گروگان‌های اسرائیلی را مشروط به آتش‌بس دائم و خروج نیروی اشغال گر از غزه کرده است. بنابراین، چنین به نظر می‌رسد که تحت چنین شرایطی نه‌تنها قطعنامه اجرائی نخواهد شد، بلکه تا وقتی‌که نتانیاهو بر سرکار است، حتی پیشرفتی هم در مذاکرات رخ نخواهد داد. مگر آن‌که زیر فشار قدرت‌های بزرگ جهان، به‌ویژه آمریکا، طبقه حاکم اسرائیل ناگزیر شود کابینه او را برکنار نماید. احتمال آن‌هم در اوضاع کنونی کم نیست. چون باوجوداینکه به‌طور واقعی سیاست آمریکا در قبال اسرائیل تغییر نکرده و هم اکنون نیز پی‌درپی سلاح و کمک مالی به اسرائیل ارسال می‌شود، اختلاف بایدن و نتانیاهو بر سر حمله نظامی به رفح به یک اختلاف جدی تبدیل شده است. به‌رغم تصویب قطعنامه شورای امنیت و مخالفت دولت آمریکا با حمله نظامی به رفح، نتانیاهو همچنان بر حمله نظامی به رفح تأکید دارد و بار دیگر چهارشنبه هفته گذشته در دیدار با هیئتی از اعضای کنگره آمریکا از هر دو حزب که به اسرائیل سفرکرده‌اند، گفت عملیات ارتش در رفح برای شکست دادن حماس یک ضرورت است و هیچ جایگزینی برای پیروزی وجود ندارد.

اما دلیل مخالفت دولت آمریکا با حمله نظامی اسرائیل به رفح صرفاً این نیست که با این اقدام نظامی وضعیت مردم آواره غزه ازآنچه که‌ هم‌اکنون هست، وخیم‌تر خواهد شد و هزاران تن دیگر به قتل خواهند رسید، بلکه یک اختلاف استراتژیک در برخورد به گروه‌های اسلام‌گرای غزه نیز میان دولت اسرائیل و آمریکا وجود دارد. رژیم اسرائیل که زمانی حامی حماس بود، پس از حمله نظامی ۷ اکتبر، خواستار برچیده شدن حاکمیت حماس و دیگر گروه‌های اسلام‌گرا از سراسر غزه و حتی نابودی فیزیکی اعضای آن‌هاست. استراتژی دولت آمریکا اما در قبال گروه‌های اسلام‌گرای منطقه ازجمله اسلام‌گرایان فلسطینی خلاف سیاست نتانیاهو و کابینه اوست. دولت آمریکا خواستار نابودی گروه‌های اسلام‌گرا نیست ولو این‌که گروهی مثل حماس را تروریست نامیده باشد. دیده‌ایم که دولت آمریکا به‌حسب منافعش در شرایطی یک گروه اسلام‌گرا را در لیست ترور قرار می‌دهد و در مقطعی دیگر آن را از لیست ترور درمی‌آورد. نمونه جدیدتر آن‌هم گروه حوثی‌هاست که زمانی تروریست بود و اکنون نیست. اساساً در استراتژی جهانی امپریالیسم آمریکا به‌ویژه در خاورمیانه، حمایت و تقویت گروه‌ها و دولت‌های اسلام‌گرا برای مقابله با جریانات چپ و کمونیست یک سیاست محوری است. همین مسئله در مورد فلسطین هم صادق است و یکی از دلایل مخالفت دولت آمریکا با حمله نظامی اسرائیل به رفح نیز از همین زاویه است.

اکنون در تلاش برای حل اختلاف بر سر رفح و سرنوشت گروه‌های اسلام‌گرا، قرار شده است در این هفته یک هیئت اسرائیلی با آمریکائی‌ها مذاکره کند تا ببینند آیا می‌توانند طرح جایگزینی  برای طرح اسرائیلی حمله نظامی به رفح پیدا کنند به‌نحوی‌که نظر هر دو طرف تأمین گردد، یا نه!

نتیجه هر چه باشد این واقعیت به‌جای خود باقی است که تصویب قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل نیز نتوانسته جنون جنگ‌طلبی و فاجعه‌آفرینی رژیم نژادپرست اسرائیل را مهار کند. اوضاع وخیم غزه و مردم آن به روال گذشته ادامه یافته و آتش‌بسی که برخی در انتظارش بودند، رخ نداد. واقعیت این است که باوجود کابینه نتانیاهو و‌ یهودیان ارتدکس نژادپرست متحد او، راه‌حلی برای پایان جنگ در غزه وجود نخواهد داشت. از همین روست که اکنون دیگر حتی متحدان رژیم اسرائیل پنهان نمی‌کنند که به هر شکل ممکن باید  نتانیاهو و کابینه‌اش برکنار شوند و یک جناح معتدل‌تر اسرائیلی جای او را بگیرد که این بحران به نحوی کنترل شود. این نظریه‌ای است که اکنون متخصصین و صاحب‌نظران سیاست خارجی قدرت‌های بزرگ جهان آشکارا ابراز می‌دارند. اخیراً روبرت سری یکی از مشاوران پیشین مدیریت بحران ناتو و از مسئولان قبلی مذاکرات اسرائیل و فلسطین نیز از نیاز به یک رژیم چنج در اسرائیل سخن به میان آورد، تا راهی برای حل بحران باز شود.

در این میان سرنوشت یک و نیم میلیون مردم آواره و مصیبت‌ دیده غزه، مردمی گرسنه، محروم از حداقل امکانات درمانی و بهداشتی با صد هزار کشته و زخمی همچنان در ابهام قرار دارد.

متن کامل نشریه کار شماره ۱۰۶۳  در فرمت پی دی اف:

POST A COMMENT.