خامنه‌ای و عجز حکومت زن‌ستیز در سرکوب مقاومت و مبارزه زنان

خامنه‌ای رهبر زن‌ستیز جمهوری اسلامی، روز چهارشنبه ۱۵ فروردین در دیدار با گروهی از مقامات جمهوری اسلامی فرصت را مغتنم شمرد تا ضمن ارائه تصویری وارونه از معضلات بیشمار و غیرقابل حل جمهوری اسلامی، بار دیگر بر دیدگاه‌های زن‌ستیزانه خود تاکید کرده و از مقامات جمهوری اسلامی استدعا کند تا به مقاومت زنان علیه حجاب اجباری پایان دهند.

وی گفت: “یک مطلب دیگری را من میخواهم مطرح کنم و آن چالش تحمیلی مساله‌ی حجاب در کشور است.‌ حجاب تبدیل شده به یک چالش و بر کشور ما تحمیل شده” او با بیان این‌که از دو جنبه شرعی و قانونی باید به این موضوع نگاه کرد، گفت: “بنده نظر قاطع خودم را در این مورد عرض می‌کنم. از لحاظ شرعی، حجاب یک حکم مسلم شرعی است و پوشاندن بدن برای زنان غیر از صورت و دو کف دست واجب شرعی و غیرقابل صرف‌نظر کردن است و مردم و بانوان ما که مسلمان و مقیّد و متعبّد هستند، باید این حکم شرعی را رعایت کنند. از نگاه قانونی نیز قانون واجب‌الاطاعه است و در این زمینه حکم قانونی وجود دارد، رعایت حکم قانون برای همه واجب است. چه آن کسانی که به شرع معتقدند، چه حتا آن کسانی که به شرع هم معتقد نیستند، قانون را بایستی رعایت کنند”.

خامنه‌ای که در وقاحت و دروغ‌گویی مرزی نمی‌شناسد، بار دیگر با چشم بستن بر واقعیت مبارزه زنان و تحولات جامعه متاثر از جنبش انقلابی سال ۱۴۰۱، خزعبلات همیشگی خود را در این رابطه تکرار کرد که “هدایت و طراحی برای مخالفت با حجاب از بیرون کشور انجام شده” و وقیحانه ادامه داد: “طبق آن‌چه در گزارش‌های قابل اعتماد به ما رسید، بعضی‌ها را استخدام کردند که بیایند در جامعه هنجارشکنی کنند، حرمت حجاب را بشکنند”. معنای روشن این حرف او هم چیزی نیست جز تأکید مجدد بر تلاش رژیم برای سرکوب مقاومت زنان علیه حجاب اجباری.

او در انتهای سخنان خود در رابطه با حجاب اجباری، بار دیگر دست به دامان مقامات رژیم زن ستیز شد و گفت: “بنده معتقدم در دولت، در قوه‌ی قضاییه، در بخش‌های مختلف، در این زمینه مسئولیت وجود دارد که بایستی به مسئولیت‌های قانونی و شرعی خودشان عمل کنند”.

درست یک سال قبل (۱۵ فروردین ۱۴۰۲) نیز خامنه‌ای در دیدار با چاکران دربار خود، همین حرف‌ها را بر زبان آورده بود. وی گفته بود: “حجاب، محدودیتی شرعی و قانونی است و کشف حجاب هم حرام شرعی است هم حرام سیاسی… این مساله قطعا حل خواهد شد. همچنان‌که در اولین هفته‌های انقلاب، امام بزرگوار مساله حجاب را الزاما و قاطعا بیان کردند. البته همان‌طور که دشمن با نقشه و برنامه وارد این کار شده، مسئولان نیز باید نقشه و برنامه داشته باشند که دارند و باید از انجام کارهای بی‌قاعده و بدون برنامه پرهیز شود”.

او بیهوده سعی می‌کند که نقش یک احمق از همه جا بی‌خبر را بازی کند. همه می‌دانند که بعد از سخنان خمینی، با اعتراضات و تظاهرات بزرگ زنان، مقامات حکومتی مجبور به عقب‌نشینی شدند و تا زمانی که کشاکش انقلاب و ضد انقلاب در جامعه جاری بود، حکومت نتوانست حجاب را اجباری کند. تنها بعد از شکست کامل انقلاب بود که رژیم توانست حجاب اجباری را به زنان تحمیل کند و با تصویب “قانون مجازات اسلامی” در ۱۸ مرداد ۶۲، آن را به قوانین ارتجاعی خود افزود.

همان‌طور که بعد از سخنان خامنه‌ای در ۱۵ فروردین سال گذشته، جمهوری اسلامی با تمام حیله‌ها و اقدامات سرکوب‌گرانه‌ی خود نتوانست حجاب اجباری را بار دیگر به زنان تحمیل کند، این‌بار نیز خامنه‌ای با سر از اسب توهمات خود به زمین خواهد خورد. مقاومت زنان در برابر حجاب اجباری به‌عنوان نماد تبعیض گسترده‌ی جنسیتی، ریشه در شرایط انقلابی جامعه دارد و نمی‌توان آن را جدا از شرایط مشخصی که جامعه در آن بسر می‌برد تحلیل کرد.

اساسا واکنش خامنه‌ای از سال گذشته تاکنون، واکنشی به همین شرایط و یکی از نمادهای این شرایط یعنی عدم تمکین زنان به قوانین حکومت دینی است. موضوع از دو جنبه مطرح است. اول این‌که هم‌چنان که گفته شد، مساله تنها حجاب و حق انتخاب پوشش نیست، موضوع بسیار فراتر است و حق انتخاب پوشش به‌عنوان یکی از بدیهی‌ترین حقوق زنان تنها یکی از نشانه‌های تبعیض جنسیتی علیه زنان در حکومت اسلامی و نوع تفکر حاکمان در مورد زنان و نقش آن‌ها در جامعه است. دوم آن‌که آن‌چه امروز در جامعه جاری‌ست این است که  تن ندادن به حجاب اجباری در حکومت اسلامی، به سنگر مقاومت و مبارزه زنان علیه حکومت زن ستیز اسلامی تبدیل شده است.

لغو عملی حجاب اجباری یکی از دستاوردهای جنبش انقلابی سال ۱۴۰۱ بود که فراگیرترین شعار آن “زن، زندگی، آزادی” بود. اما نکته مهم این است که خود این جنبش در چه شرایطی شکل گرفت؟ و آیا این شرایط امروز تغییر یافته است و یا تغییری در موازنه قوای سیاسی رخ داده است تا این امکان را به حاکمیت بدهد که حجاب اجباری را بار دیگر در جامعه جاری سازد؟!

جنبش انقلابی سال ۱۴۰۱ در شرایطی شکل گرفت که از قیام آبان ۹۸ در جامعه موقعیت انقلابی حاکم شده بود و تن ندادن توده‌ها به قوانین حکومتی یکی از ویژگی‌های این شرایط است و به‌عبارتی دیگر توده‌ها قوانین خود را در عرصه‌هایی به حاکمیت تحمیل می‌کنند. حجاب اجباری یکی از این قوانین بود که زنان و دختران جوان و نوجوان با به آتش‌کشیدن روسری‌ها آن را در عمل لغو کردند به‌طوری که با گذشت بیش از یک سال از فروکش کردن جنبش، هم‌چنان خامنه‌ای رهبر حکومت اسلامی از این موضوع به عنوان یک “چالش” نام برده است. واقعیت این است که از دی‌ماه سال ۹۶ که جامعه وارد دوران انقلابی شد و به‌جای انتخاب بین بد و بدتر، سرنگونی جمهوری اسلامی در دستور کار توده‌ها قرار گرفت، زنان نقش برجسته‌ و تاریخ‌سازی در مبارزه علیه رژیم ایفا کردند که جنبش انقلابی سال ۱۴۰۱ در قله‌ی آن قرار دارد.

اگرچه جنبش انقلابی سال ۱۴۰۱ بعد از چند ماه مبارزه پرشور و بی‌نظیر که حتا جامعه را تا آستانه انقلاب پیش برده بود، افت کرد؛ اما باید تاکید کرد که فراز و فرود مبارزات انقلابی توده‌ها در این دوران یک امر طبیعی است. بعد از دی‌ماه ۹۶ ما شاهد مبارزات توده‌ها در تابستان ۹۷ و بویژه مبارزات کارگری و دانشجویی بودیم. سال ۹۸ با قیام آبان‌ماه به یکی از برگ‌های فراموش‌نشدنی تاریخ معاصر ایران تبدیل شد. بعد از آن، همه‌گیری کرونا وقفه‌ای در روند رو به رشد مبارزات توده‌ها ایجاد کرد اما هیچ‌گاه این مبارزات قطع نشد که از جمله می‌توان به اعتراضات و اعتصابات کارگران و بازنشستگان اشاره کرد. از نیمه دوم سال ۱۴۰۰ و با کاهش همه‌گیری کرونا، مبارزات توده‌ها بویژه مبارزات معلمان اوج گرفت، مبارزاتی که در بهار ۱۴۰۱ نیز تداوم یافت تا این‌که رژیم سرکوب شدید معلمان را در دستور کار خود قرار داد. از تابستان نیز گله‌های گشت ارشاد را به بهانه‌ی حجاب اما به منظور ایجاد جو رعب و وحشت در جامعه به خیابان‌ها گسیل کرد که جنبش انقلابی سال ۱۴۰۱ را از شهریور آن سال بدنبال داشت. از آن زمان نیز تا امروز جامعه هم‌چنان در تب‌وتاب است. از بلوچستان تا دیگر مناطق کشور، بحران انقلابی در جامعه موج می‌زند.

در طی این مدت رژیم نه تنها نتوانست بر بحران انقلابی حاکم بر جامعه غلبه کند، بلکه مدام بر بحران‌های درونی نیز افزوده شد. در تمامی عرصه‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی حتا در سیاست خارجی شاهد شکست‌های پی‌درپی رژیم و ناتوان‌تر شدن آن بودیم. به‌نحوی که امروز نه فقط “اصلاح‌طلبان” حکومتی که بخش مهمی از “اصولگرایان” حکومتی نیز در واقع به اپوزیسیون داخلی جناح حاکم تبدیل شده‌اند. شکاف در درون حاکمیت منجر به ریزش هر چه بیشتر در درون نیروهای وفادار به حکومت شده است. بحران اقتصادی چهارنعل می‌تازد و شرایط معیشتی توده‌ها به شکلی دردآور غیرقابل تحمل شده است.

در چنین شرایطی‌ست که هرآینه باید منتظر فراز جدیدی در مبارزات توده‌ها بود.

جمهوری اسلامی ناتوان از حل بحران‌ها، نه تنها به خواست‌های توده‌ها بی‌اعتناست، بلکه حتا فشار اقتصادی و سیاسی بر توده‌ها را افزایش داده است. برنامه هفتم توسعه، میزان افزایش  اسمی دستمزد، افزایش مالیات‌ها و غیره همگی سیاست‌هایی‌ست که هم به رکود اقتصادی دامن می‌زنند و هم فشار معیشتی بر توده‌ها را افزون می‌کنند. این سیاست‌‌ رژیم در دورانی که جامعه در یک بحران انقلابی بسر می‌برد تنها معنای‌اش این است که فاصله‌ی حکومت با توده‌ها روز به روز بیشتر شده و تکیه حکومت به دستگاه سرکوب به‌عنوان تنها ابزار اعمال اتوریته خود بر جامعه بیشتر گشته است.

در نتیجه در برابر مقاومت و مبارزه زنان در برابر حجاب اجباری نیز رژیم برای آن‌که قدرت اسلحه خود را به رخ مردم بکشد، قدرتی که روز به روز در اثر شکست‌های حکومت از جمله در عرصه سیاست خارجی اضمحلال آن آشکارتر می‌گردد، به‌جای عقب‌نشینی در برابر زنان دستور حمله صادر می‌کند. اما در عین حال می‌داند که این کار بازی کردن با آتش است چرا که یک اشتباه محاسباتی از سوی حاکمیت، هر چند کوچک، می‌تواند به شعله‌ور شدن آتش منتهی گردد. آتشی که بدون تردید در سیر تکاملی مبارزات توده‌ها و با توجه به تجریبات آن‌ها در سال‌های اخیر، می‌تواند فروزان‌تر از آتش خشم توده‌ها در سال ۱۴۰۱ گردد و جمهوری اسلامی را به گورستان تاریخ بسپارد.

متن کامل نشریه کار شماره ۱۰۶۴  در فرمت پی دی اف:

POST A COMMENT.