ارتجاع اسلامی و دستگاه اطلاعاتی – پلیسی آن، امسال نیز مطابق روال سال های پیشین، در آستانه اول ماه مه روز جهانی کارگر، اقدامات خود را علیه کارگران پیشرو و فعالان سیاسی و کارگری تشدید کرد. احضار و ارعاب و بازداشت تشدید شد. به تعداد زیادی از کارگران آگاه و پیشرو و فعالان عملی کارگری، از طریق تلفن یا ارسال پیامک، هشدار داده شد که در رابطه با اول ماه مه دست به هیچگونه اقدامی نزنند. دربرخی مراکز مهم کارگری ، مستقیم و بیواسطه کارگران آگاه را مورد تهدید قرار دادند. حتی به خانواده کارگران نیز هشدار دادند و از طریق تلفن، به همسران کارگران چنین هشدار دادند: ” شوهرت بیاد بیرون باید قید بچه هاتو بزنی”! تهدید و ارعاب به کارگران پیشرو و آگاه و خانواده آنها محدود نشد. هرکس را که دستگاه اطلاعاتی و سرکوب رژیم گمان می کرد میتواند در سازماندهی تجمع یا انجام اقدامی در بزرگداشت روز جهانی کارگر نقشی داشته باشد مورد تهدید و ارعاب قرار داد.
از آنجا که اول ماه مه امسال با ۱۲ اردیبهشت روز معلم مصادف شده بود، دستگاه اطلاعاتی و سرکوب رژیم ده ها تن از فرهنگیان و فعالان تشکل های مستقل معلمان را نیز احضار و بخشاً بازداشت کرد. تنها در سنندج ۱۷ فعال صنفی معلمان بازداشت شدند. روزهای نهم و دهم اردیبهشت و در پی برگزاری موفقیت آمیز سومین دوره انتخابات انجمن صنفی معلمان کردستان( سنندج)، ۱۰ تن از معلمان احضار و تهدید و بازداشت شدند که در ۱۲ اردیبهشت شمار بازداشت شدگان به ۱۷ تن رسید. تمهیدات پیشگیرانه گسترده برگزاری مراسم اول ماه مه که نشان از ترس ارتجاع داشت حتی به درون زندان ها و تهدید دربندان نیز کشیده شد. دهم اردیبهشت، دو روز قبل از اول ماه مه، سه عضو هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه؛ رضا شهابی، حسن سعیدی، داودرضوی و همچنین کیوان مهتدی فعال کارگری، عضو کانون نویسندگان ایرا ن و حامی کارگران شرکت واحد، که دوسال است در اوین زندانی هستند و به پنج تا شش سال حبس محکوم شده اند، مورد تهدید واقع شدند. به آنان هشدارداده شد و از هرگونه اقدامی به مناسبت اول ماه مه منع شدند. رسماً به آنان گفته شد، هرگونه حرکت و اعتراض و بیانیه ، منجر به بازگشایی پرونده جدیدی می شود که در اختیار دستگاه قضایی قرار می گیرد و دوباره به چند سال زندان بیشتر محکوم خواهند شد. در همین رابطه آنیشا اسداللهی مترجم سندیکای شرکت واحد و ریحانه انصاری نژاد فعال کارگری نیز در بند زنان زندان اوین تحت فشار قرار گفتند.
علی رغم تمام این اقدامات سرکوبگرانه و هزاران محدودیت دیگر، کارگران ایران امسال نیز مثل همیشه به استقبال اول ماه مه رفتند و ضمن گرامی داشت این روز، در اشکال متنوعی همبستگی طبقاتی خود را با کارگران سراسر جهان اعلام کردند.
گروه زیادی از کارگران بازنشسته ( ازجمله بازنشستگان تأمین اجتماعی) به طور همزمان در تهران، اراک، اهواز، کرمانشاه و چندین شهر دیگر در روز اول ماه مه دست به راه پیمایی زده و تجمعات اعتراضی برپا کردند. در این تجمعات و اعتراضات ، افزون بر شعارها و مطالبات همیشگی، شعارها و خواست های دیگری نیز عنوان شد . پلاکارد هایی نیز با مضمونی کاملاً سیاسی تهیه شده و حمل می شد که اگر نگوییم بی سابقه، دست کم اینکه کم سابقه بود. دربسیاری از تجمعات اول ماه مه، کارگران شاغل و باز نشسته، نسبت به صدور حکم اعدام توماج صالحی اعتراض نموده و این اقدام دستگاه قضایی را قویاً محکوم کردند. موضعگیری اعتراضی نسبت به تشدید سرکوب زنان برای تحمیل حجاب اجباری و محکوم کردن اقدامات زورگویانه حکومتی در این زمینه نیز، بخش مهم دیگری از مضمون تجمع ها و شعارهای اول ماه مه بود.
در تجمع مشترک بازنشستگان تأمین اجتماعی و فرهنگی در اهواز، پلاکارد” توماج صالحی آزادباید گردد” حمل می شد و تجمع کنندگان یکصدا این شعار را سرداده بودند. این تجمع مقابل اداره کل سازمان تأمین اجتماعی خوزستان برگزار شده بود که گروهی از نیروهای حراستی به قصد جمع کردن بنرها و پلاکاردهای حمایتی از توماج صالحی به صف اعتراض کنندگان هجوم بردند. اما کارگران بازنشسته و دیگر بازنشستگان با سردادن شعار ” توماج یک ملته، ملت رو آزاد کنید” در برابر حراستی ها محکم ایستادند و مانع این کار شدند.
در اراک نیز بازنشستگان با سردادن شعار ” روسری را رها کن، فکری به حال ما کن” نسبت به سرکوب زنان و تلاش رژیم برای تحمیل حجاب اجباری بر زنان اعتراض نمودند.
در کرمانشاه نیز روز اول ماه مه تجمع نسبتاً بزرگی توسط کارگران بازنشسته و بازنشستگان فرهنگی برگزارشد. دراین تجمع نیز علاوه بر شعارهای قبلی چون ” بازنشسته به پاخیز، برای رفع تبعیض” اقدامات سرکوبگرانه علیه دختران و زنان برای تحمیل حجاب اجباری محکوم شد. یکی از بازنشستگان نیز در محکومیت صدور حکم اعدام توماج صالحی سخنرانی کرد. وی گفت: کسی نباید به خاطر خواندن یک ترانه یا یک تصنیف و به خاطر خواندن یک شعر زندانی و به اعدام محکوم شود.” توماج صالحی، آزاد باید گردد” و “روسری را رها کن فکری به حال ما کن” از شعارهای اصلی تجمع کنندگان روز اول ماه مه بود.
در شوش نیز بازنشستگان مقابل فرمانداری این شهر تجمع اعتراضی برپا کردند و ضمن طرح مطالبات خود و اعتراض نسبت به سیاست های سرکوبگرانه حکومت، از کارگران کاغذپارس، کارگران اخراجی فولاد و هفت تپه حمایت نمودند و خواهان بازگشت به کار کارگران اخراجی این واحد ها خصوصاً بازگشت به کار اسماعیل بخشی شدند. در مشهد، تهران،مریوان، نورآباد ممسنی و برخی شهرهای دیگر نیز روز اول ماه مه تجمعهای اعتراضی برپاشد. در سنندج گروههایی از فعالین سیاسی با پخش گل و شیرینی در میان کارگران، روز اول ماه مه را گرامی داشتند.
کارگران شرکت کاغذسازی پارس هفتتپه نیز که از چند روز قبل از اول ماه مه دست به اعتصاب زده و تجمعات اعتراضی مستمری را سازمان داده بودند، روز ۱۲ اردیبهشت (اول ماه مه) نیز مقابل فرمانداری شوش تجمع اعتراضی برپا کردند. باز نشستگان تأمین اجتماعی ازجمله کارگران بازنشسته هفت تپه نیز که در همین روز مقابل فرمانداری شوش تجمع کرده بودند، ضمن حمایت از کارگران کاغذ پارس، با آنان اعلام همبستگی نمودند. روز بعد نیز کارگران کاغذ پارس به تأسی از کارگران گروه ملی فولاد اهواز، با شعار ” ما کارگر کاغذ ساز، علیه ظلم و بیداد می جنگیم، می جنگیم” به تجمعات اعتراضی خود ادامه دادند. با اعلام واگذاری کاغذ پارس به بخش خصوصی، ظاهراً کارفرمای این شرکت در صدد تعطیل این کارخانه برآمده و ۷۰۰ کارگر آن در یک قدمی اجراج و بیکاری قرار گرفته اند.
دربرخی شهر ها و استان های دیگر نیز مراسم ها و گرد هم آیی هایی به مناسبت روز کارگر و روز معلم برگزارشد. در گرد هم آیی معلمان لنگرود به همین مناسبت، صدیقی پور عضو هیأت مدیره کانون صنفی معلمان گیلان که در یک سال گذشته در زندان لاکان رشت زندانی شده بود و اخیراً همراه ۹ معلم دیگر از گیلان، به ۲ سال حبس محکوم شده است، سخن رانی کرد که مورد استقبال حاضرین قرار گرفت. و بالاخره حتی زندان اوین هم از مراسم اول ماه مه برکنار نماند. به رغم تهدیدات مکرر کارگران زندانی، کارگران و زندانیان سیاسی بند ۴ اوین با یک ابتکار عمل جالب اول ماه مه روزجهانی کارگر و روز معلم را گرامی داشتند. کارگران مبارز در زندان اوین “اندرزگاه ۴” سالن ۳ مراسمی به مناسبت روز کارگر و روز معلم و به مناسبت مبارزه زنان علیه حجاب اجباری برگزار نمودند. در این مراسم که با یک نمایشگاه از طرح های سیاه قلم برگزار شد، ۴۰ تن از زندانیان سیاسی حضور یافتند.” زندانیان بند ۴ روز کارگر را به کارگران زندانی شادباش گفتند و آرزوی آزادی کارگران و تمام زندانیان سیاسی محبوس در تمام زندان های کشور کردند. کارگران زندانی با شیرینی از بازدید کنندگان پذیرایی کردند.”
اما برجسته ترین مراسم اول ماه مه امسال مربوط به کارگران هفت تپه بود. در هفتتپه، اواسط روز یازده اردیبهشت که کارگران مشغول کار بودند، کارفرما سعی کرد ماجرای روزکارگر را به سبک و روش خودش فیصله دهد. اما کارگران در پاسخ اعلام کردند، روز جهانی کارگر، اول ماه مه است که امسال با ۱۲ اردیبهشت مصادف شده است. بنابراین روز ۱۲ اردیبهشت، جمعی از کارگران هفت تپه، تجمعی را بدین مناسبت برگزار نمودند که ابراهیم عباسی منجزی در این تجمع سخنرانی کرد.
ابراهیم عباسی در تجمع کارگران هفت تپه به مناسبت اول ماه مه، مختصری در مورد منشأ اول ماه مه، اعتصاب کارگران آمریکا و مبارزه برای ۸ ساعت کار صحبت کرد. آنگاه به برگزاری پر رنگ اول ماه مه در چندسال اخیر و تجمعات مشورتی کارگران هفت تپه اشاره کرد. سپس توضیحاتی در مورد مبارزه متحد و یکپارچه کارگران هفتتپه با اصل خصوصی سازی نیشکر هفتپه و سرانجام واگذاری ناقص آن به طرح توسعه نیشکر که فاقد سیاست دراز مدت و برنامه برای اداره و رشد شرکت نیشکر هفت تپه است ارائه داد. آنگاه به روز کارگر درسال گذشته در هفت تپه اشاره کرد که مصادف شد با سخنان اهانت آمیز مدیر عامل طرح توسعه و اینکه کارگران هفت تپه متحد و یکپارچه نسبت به آن، واکنش اعتراضی نشان دادند. البته کارفرما موذیانه سعی کرد به هر قیمت شده کارگران را در مقابل هم قرار دهد و در این راه حتی دست به به توطئه و فتنه گری زد. اما کارگران هوشیار هفت تپه، این دسیسه را خنثی و اتحاد خود را حفظ کردند.ابراهیم عباسی در سخنان خود تصریح کرد کارگران هفت تپه ولو با دید گاه های مختلف و با نگرش های متفاوت، اما همه با هم متحد و متعهد به بقای هفت تپهاند. او تصریح کرد کسی نمی تواند کارگران هفت تپه را مقابل یکدیگر قرار دهد. وی ضمن اشاره سربسته به حوادث و درگیری های فیزیکی سال گذشته فاش ساخت کسانی که برای مقابله با نمایندگان کارگران بسیج شده بودند، یا بازور و فشار و تهدیدآمده بودند، یا مزدور بودند یا غیر کارگر خارج شرکتی بودند. ابراهیم عباسی تأکید کرد کارگر هفت تپه با هوش است و اتحاد خود را حفظ نموده و خواهد نمود.ابراهیم عباسی قبل از پایان سخنان خود اعلام کرد در حال حضر نخستین خواست کارگران هفت تپه بازگشت به کار اسماعیل بخشی است و از کارگران هفت تپه خواست پیگیر این موضوع باشند.
بخش پایانی سخنان ابراهیم عباسی به مسایل عمومی جامعه مرتبط می شد. وی با صراحت سیاست اعمال فشار برای تحمیل حجاب اجباری و آزار دختران و زنان از یکسو و در همان حال تبرئه بابک زنجانی مفسد بزرگ اقتصادی را شدیداً مورد انتقاد قرار داد و به ان اعتراض نمود. ابراهیم عباسی ضمن حمایت از کارگران و معلمان زندانی، با کارگران کاغذ پارس ابراز همبستگی و از مطالباتشان حمایت نمود و از کارگران دعوت نمود تا لغو خصوصی سازی کاغذسازی پارس بایستند چنانکه کارگران هفت تپه ایستادند. وی سخنان خود را با گفتن اینکه من هیچ چی برای ازدست دادن ندارم ، باکی ندارم ازاینکه جلو پیشرفت کاری من گرفته شود و حق و حقوق کارگر هفت تپه و بقای هفت تپه را با هیچ چیز معامله نکردم و نخواهم کرد، پایان داد.
جمعبندی
در اول ماه مه امسال، کارگران ایران نیز تا آنجا که توانستند در اشکال متنوعی این روز را گرامی داشتند و همبستگی طبقاتی خود را با کارگران سراسر جهان اعلام کردند. دربیانیه ها و قطعنامه های اول ماه مه، موضعگیری و خواست های سیاسی به نحو پر رنگ تری بازتاب یافت. همچنین جنبه های ضد سرمایه داری و ضد استثماری این بیانیه ها و قطعنامه ها نیز برجسته بود. کارگران اعم از کارگران شاغل یا بازنشسته در اجتماعات خود به مناسبت اول ماه مه، نسبت به سرکوب وحشیانه زنان برای تحمیل حجاب اجباری و صدور حکم اعدام توماج صالحی اعتراض نموده و آن را محکوم کردند. بخش بسیار مهمی از شعار ها و خواست ها و پلاکارد های کارگران در روز اول ماه مه، شعارها و خواست های سیاسی بود.
علی رغم سرکوب ها و اعلام جنگ علنی و سرکوب وحشیانه زنان و به رغم تشدید احضار و بازداشت گسترده فعالین جنبش های اجتماعی، جامعه همچنان سیاسی و متلاطم است .اول ماه مه نمی توانست از این تلاطم برکناربماند. نارضایتی از همه سو گسترش یافته و بسی تشدید شده است. فقر، نداری، بیکاری، گرانی، دستمزد های چند برابر زیر خط فقر، روزگار کارگران و انبوه زحمتکشان را سیاه کرده است. تضادها حدت و شدت بیشتری یافته اند. کارگران، زنان، بازنشستگان، پرستاران، معلمان، دانشجویان، دانش آموزان و عموم زحمتکشان و تهیدستان جامعه به شدت از وضعیت موجود ناراضی و درجدال دائمی با نظم حاکم برای تغییر آن هستند. استثمار شدگان و تهیدستان و ستمدیدگان جامعه معترضان حجاب اجباری و مخالفان صدور و اجرای حکم اعدام، همگی در برابر ارتجاع حاکم به صف شده و یک صدا خواهان براندازی نظم موجودند. نوعی هماهنگی میان این بخش ها در حال شکل گیری است که در محور آن طبقه کارگر قرار گرفته است. فضای جامعه یک فضای سیاسی و درهم تنیدگی مجموعه ای از خواست های سیاسی و صنفی است. اول ماه مه امسال را می توان یک اول ماه مه سیاسی و آغازگاه روندی خواند که بشارت دهنده تکان های بزرگ سیاسی و اجتماعی باشد. روندی که بی توقف، گرچه آرام در حال رشد است و آتشیست زیرخاکستر.
نظرات شما