“اصلاح‌طلبان” در نقش پادوان خامنه‌ای

گروه‌های رنگارنگ موسوم به اصلاح‌طلب پاسدار نظم استبدادی- ارتجاعی حاکم بر ایران که در طول تمام دوران موجودیت جمهوری اسلامی همواره نقش مهمی در اسارت و سرکوب مردم ایران داشته‌اند، پس از یک دوره سکوت، بار دیگر از سوراخ‌های خود بیرون خزیده تا در جریان خیمه‌شب‌بازی انتخاباتی رژیم استبدادی، این بار به‌عنوان پادوان دیکتاتور، علی خامنه‌ای، نقش خود را در حراست از دولت دینی و استبداد حاکم ایفا کنند.

این جناح که از همان بدو موجودیت جمهوری اسلامی تحت عنوان پیروان خط امام ، نقش اصلی را در سرکوب جنبش‌های انقلابی، سازمان‌های کمونیست و آزادیخواه، تثبیت رژیم و شکست‌ انقلاب بر عهده داشت، در پی رشد نارضایتی گسترده و شورش‌های اوایل دهه ۷۰ ، نقش ارتجاعی دیگری را برای  نجات جمهوری اسلامی و مهار مبارزات مردم، تحت عنوان اصلاح وضع موجود، بر عهده گرفت. به‌رغم شکست توهم پراکنی‌های اصلاح‌طلبی در دولت دینی استبدادی، این جریان اما با رکود جنبش توده‌ای، توانست نقش مخرب خود را در اسارت مردم ایران همچنان  تا دهه ۹۰ با توسل به تاکتیک انتخاب میان بد و بدتر حفظ کند. با شکست حسن روحانی،  رشد و اعتلای جنبش‌های توده‌ای اواخر سال ۹۶ و فرارسیدن دوران انقلابی در جامعه ایران، این جناح نیزهمانند جناح دیگر رژیم به‌کلی رسوا، منفرد و از سوی توده‌های مردم طرد شد و در همان جایگاهی قرار گرفت که جناح موسوم به اصول‌گرای  حکومت قرارگرفته بود.

در همین حال، بحران سیاسی که جامعه ایران را فراگرفت، طبقه حاکم را واداشت  که برای مقابله با رشد و اعتلای مبارزات توده‌ای، به‌سوی تمرکز بیشتر قدرت حرکت کند.  نتیجه آن  یکدست شدن قدرت حاکمه  و تمرکز کامل قدرت دولتی در دست جناح طرفداران خامنه‌ای بود. با این تحولات، جناح موسوم به اصلاح‌طلب  جایگاه خود را در هیئت حاکمه نیز از دست داد و نقشی حاشیه‌ای در ارگان‌ها و نهادهای دولتی پیدا کرد. با ‌وجود این، در چند سال اخیر هرگاه که مبارزات مردم ایران شکل تهدیدکننده‌ای برای طبقه حاکم به خود گرفت، همواره در کنار جناح رقیب به سرکوب و اسارت مردم یاری رسانده است. دلیل آن‌هم روشن است. گرچه نقش داشتن در هیئت حاکمه برای این جناح مهم است، اما مهم‌تر از آن، پاسداری از نظم طبقاتی سرمایه‌داری است. از این بابت اختلافی با جناح رقیب ندارند. اختلاف صرفاً در تاکتیک‌هاست.

از همین رو، درحالی‌که در میان مردم به‌کلی بی‌اعتبارند ، بازهم در شرایطی که توده‌های مردم ایران خواستار برچیده شدن نهادهای نظم مستقر هستند و دیگر کمتر کسی است که نداند مردم ایران مدت‌هاست که مشارکت در خیمه‌شب‌بازی‌های رژیم را کنار گذاشته‌اند و سال‌هاست که تحریم نهادهای قانونی رژیم را پشت سرنهاده‌اند، در چند روز اخیر تلاش‌های تبلیغاتی وسیعی را برای شرکت مردم در شوی انتخاباتی جدید رژیم استبدادی آغاز کرده‌اند. این وظیفه جدیدی است که خامنه‌ای به‌عنوان سردسته  ارتجاع حاکم بر عهده آن‌ها قرار داده است.

گرچه مخالفت عموم توده‌های مردم ایران بانظم موجود به آن مرحله رسیده که دیگر برای ارتجاع حاکم  خیمه‌شب‌بازی انتخاباتی کارآیی ندارد، اما رسوایی مشارکت ۸ درصدی در به‌اصطلاح انتخابات چند ماه پیش، چنان بزرگ بود که خامنه‌ای را واداشت بدون این‌که در اساس سیاست خود، تمرکز تمام قدرت در دست یک جناح  و در همان حال اعمال خشن‌ترین سرکوب برای مقابله با جنبش انقلابی مردم ایران تغییری ایجاد کند، لااقل برای مصرف خارجی، جناح رقیب را در نقش پادو وارد صحنه کند تا شاید بتواند به صحنه بی‌رونق انتخاباتی‌اش رونقی نسبی بخشد و در بهترین حالت گروهی از طرفداران سابق آن‌ها را از میان خرده‌بورژوازی مرفه  به‌پای صندوق رأی بکشاند. لذا شورای نگهبان تحت امر او از میان ۶ مزدور حکومتی تائید صلاحیت شده، یک نفرشان را از جناح رقیب که یک حزب‌ا‌للهی گوش‌به‌فرمان خامنه‌ای است انتخاب کرد تا آن‌ها بتوانند فعالانه وارد صحنه شوند و تلاش علنی و مستقیم خود را برای فراخواندن مردم به شوی انتخاباتی سازمان دهند.

همین کافی بود که “اصلاح‌طلبان” هورا کشان وارد صحنه شوند.  محمد خاتمی سرکرده  دارو دسته جناح موسوم به اصلاح‌طلب گفت: “همان‌گونه که پیش از تایید صلاحیت نامزدها گفته ام، خود را متعهد به حمایت از نامزدهای جبهه اصلاحات می دانم. حال با ابراز تأسف از ردّ ناموجه بسیاری از نامزدهای شایسته، اعلام می کنم که به عنوان یک شهروند طالب خیر و صلاح ملت و اصلاح امور، به دکتر پزشکیان رأی خواهم داد.”

آذر منصوری رئیس “جبهه اصلاحات” نوشت:

“جمع بندی آخرین جلسه مجمع عمومی جبهه اصلاحات به این شرح است:

جبهه اصلاحات ایران در سراسر کشور در فرصت باقیمانده تا پایان تبلیغات، همراه و همگام با ستاد مرکزی دکتر پزشکیان همه ظرفیتهای خود را برای پیروزی ایشان به کار گیرند.”

سخنگوی این جبهه نیزدر گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا، هدف این جناح را از بازار گرمی انتخاباتی توضیح داد ودر توجیه شرکتشان در شوی انتخاباتی با ادعای موهوم  تلاش برای متوقف کردن یکدست‌سازی هیئت حاکمه، افزود: ” با توجه به انتخابات‌هایی که ما در سه دوره گذشته داشتیم، این روند کاهشی بوده و انتخابات از موضوعیت تهی شده و ما باید تلاش کنیم تا انتخابات جایگاه واقعی خود را پیدا کرده و بالطبع جایگاه رئیس‌جمهور و نهادهای انتخابی، هویت دوباره‌ای به دست بیاورد.”

گروه کارگزاران سازندگی  صریح‌تر از دیگر گروه‌ها هدف از جاروجنجال‌های تبلیغاتی گروه‌های موسوم به اصلاح‌طلب را “بازگشت اعتراضات از خیابان به صندوق رأی”اعلام کرد.

همه این گروه‌ها بر این پندار خام‌اند که با اعلام حضورشان درشوی انتخاباتی  می‌توانند تغییری در اوضاع به نفع خامنه‌ای و نظم استبدادی پدید آورند و مردم را به‌پای صندوق‌های رأی‌گیری بکشانند. این‌ها گویا مردم را ساده‌لوح فرض کرده‌ و تصور می‌کنند با تبلیغاتشان می‌توانند مردمی  را که چندین سال با جمهوری اسلامی جنگیده‌اند و هزاران کشته، مصدوم و اسیر ‌داده‌اند، به‌پای صندوق رأی بکشانند. اما  اینان با کارنامه ننگینشان  در تمام دوران موجودیت جمهوری اسلامی، در میان توده‌های وسیع مردم ایران بی‌اعتبارتر و رسواتر از آن هستند که کسی حتی به فراخوان‌های آن‌ها توجهی نشان دهد. آن‌ها حتی نفوذ گذشته‌شان را در میان بخش‌هایی از خرده‌بورژوازی، به‌ویژه لایه مرفه آن ازدست‌داده‌اند.

این مرتجعین، مردمی را به‌پای صندوق رأی فرامی‌خوانند که در تجربه و عمل دیده‌اند ، در یک نظام استبدادی مذهبی چیزی به نام انتخابات از اساس وجود ندارد. دیده‌اند افرادی که ظاهراً قرار است  توسط مردم انتخاب شوند از قبل توسط رژیم استبدادی انتخابات شده‌اند. نخست شورای نگهبان چندنفری را که مورد تائید رژیم استبدادی- مذهبی هستند انتخاب می‌کند و به مردم می‌گوید شما حق‌دارید از میان عناصر مورد تائید رژیم استبدادی به یکی رأی دهید. به همین چندنفری که شورای نگهبان هم‌اکنون انتخاب کرده نگاه کنید! یک مشت جنایتکار سپاهی، اطلاعاتی، بسیجی و حزب‌اللهی  که سال‌ها جز خدمت به رژیم استبدادی در سرکوب و کشتار مردم، دزدی و غارت، وظیفه دیگری نداشته‌اند. یکی اطلاعاتی قاتل هزاران زندانی سیاسی است. دیگری فرمانده سپاه پاسداران در سرکوب اعتراضات توده‌ای و دانشجوئی ، دیگری عضو سپاه و بسیج و ظاهراً خوش‌نام‌ترین آن‌ها نیز یک حزب‌اللهی بسیجی که زمانی در سرکوب دانشجویان دانشگاه‌ها نقش داشته و به‌پاس خدمات و فرمان‌برداری‌اش از نظم استبدادی چند دوره نماینده مجلس ارتجاع  بوده و اکنون چهره شاخص کاندیدای به‌اصطلاح “اصلاح‌طلبان”است. اما مردم این را هم می‌دانند که این هنوز پایان ماجرا نیست. این‌که چه کسی برنده نهائی است، آن‌هم  انتخابش بر عهده خامنه‌ای و دفتر او با مشارکت وزارت کشور تحت امر یک فرمانده پاسدار و در کل سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات خواهد بود. با این اوصاف روشن است فقط کسی در این شوی انتخاباتی رژیم استبدادی – مذهبی شرکت می‌کند که نفعی در حفظ نظام استبدادی دارد و نه توده مردم.

این تلاش‌های مذبوحانه آب در هاون کوبیدن است و جز شکست چیزی عاید آن‌ها نخواهد شد.  همان‌گونه که مردم در طول سال‌های اخیر چندین تودهنی محکم به کلیت طرفداران رژیم  زده‌اند، این بار هم پاسخ به روال گذشته خواهد بود. برای مردم ایران اکنون به‌کلی بی‌اهمیت است چه کسی کاندیدای به‌اصطلاح ریاست جمهوری است و چه کسی منصوب دولت استبدادی.

مردم ایران که مکرر در طول چند سال اخیر تا مرز سرنگونی جمهوری اسلامی پیشرفته‌اند، به‌ویژه از هنگامی‌که جامعه ایران به یک دوران انقلابی گام نهاد، تکلیف خود را باکلیت رژیم ، جناح‌ها و نهادهای آن روشن کرده‌اند.

اساساً یکی از مختصات دورانی که جامعه ایران در آن قرار دارد، مبارزات فراقانونی در اشکال متنوع است، فراقانونی به معنای نفی تمام نهادهای به‌اصطلاح قانونی نظم مستقر. از همین رو در طول چندین سال اخیر مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی به‌عنوان یک دولت با تمام نهادها و ارگان‌های آن در جریان  بوده است. یک چنین شرایطی در جامعه‌ای شکل می‌گیرد که به یک دوران انقلابی گام نهاده باشد. اگر مقایسه‌ای میان مبارزات مردم ایران در سال ۸۸ با مبارزات پس از سال ۹۶ صورت گیرد، تفاوت در شعارها  نیز نگرش مردم را به نظم موجود آشکار می‌سازد. شعار رأی من کو در جنبش سال ۸۸ نشان می‌داد که بخش‌هایی از مردم، لااقل بخش فعال آن، ‌هم به نهاد‌های قانونی مستقر باور دارند و هم به طبقه حاکم، اما به یک جناح سیاسی آن . هنوز این توده در این توهم به سر می‌برد که با انتقال قدرت از این جناح به آن جناح، امکان بهبود اوضاع و تحقق مطالباتشان در چهارچوب‌ نهادهای مستقر ازجمله نهاد ریاست جمهوری یا مجلس وجود دارد. یا دست‌کم این برداشت وجود داشت که این ارتجاع بهتر از آن ارتجاع است با همان نهادهای قانونی موجود.

با مبارزاتی که از سال ۹۶ آغاز گردید دیگر نه بحثی از دفاع یا قانونت یک‌نهاد و ارگان دولت موجود در میان است و نه این یا آن جناح طبقه حاکم. بنابراین یکی از شعارهای جنبش هم در این مرحله نفی طبقه حاکم با تمام جناح‌ها و دسته‌بندی‌های آن بود که در شعار “اصلاح‌طلب، اصول‌گرا دیگه تمومه ماجرا” انعکاس یافت. هم‌زمان با آن مبارزاتی شکل گرفت که خواهان برچیدن نهادهای نظم موجود بودند. تظاهرات و شورش‌های سال‌های ۹۶ و ۹۷، قیام آبان ماه ۹۸، تظاهرات توده‌ای سال ۱۴۰۱، جنبش بزرگ زن، زندگی، آزادی برجسته‌ترین مبارزات فراقانونی برای سرنگونی نظم موجود بوده‌اند. البته این مبارزات فراقانونی محدود به موارد فوق‌الذکر نبود. هزاران نمونه از مبارزات کارگران، معلمان، زنان، دانشجویان، بازنشستگان، پرستاران، ملیت‌های تحت ستم نیز در یک نظم استبدادی نمونه‌های دیگری از مبارزات فراقانونی در سطحی پایین‌تر بوده‌اند.

همان‌گونه که تجربه این سال‌ها نشان داده است، مادام که دوران انقلابی ادامه دارد، امکان بازگشت به دوران قبل و آشتی توده‌ها با نهادهای قانونی نظم موجود یا لااقل تحمل آن‌ها وجود ندارد. هر آنچه هم که طبقه حاکم مقاومت کند تغییری در این شرایط رخ نخواهد .

آنچه را که جامعه ایران به آن نیاز دارد و راه گریزی از آن نیست، یک تغییر است.جامعه ایران بدون تغییری که لازمه دوران سیاسی کنونی است،هرگز به ثبات و آرامشی که طبقه حاکم در رؤیای تحقق آن به سر می‌برد، نخواهد رسید. این جامعه از سال ۹۶ آنچه را که پیش از آن به ثبات وضع موجود منجر شده بود، پشت سرنهاده است. بنابراین به‌رغم تمام تلاش‌ها و وحشی‌گری طبقه حاکم، اوضاع سیاسی متلاطم جامعه در طول چند سال اخیر همواره ادامه یافته است.

مقاومت ارتجاع البته می‌تواند این تغییر را به تأخیر اندازد، اما نمی‌تواند جایگزینی برای آن باشد. محال است مردم ایران به عقب برگردند و دچار این توهم شوند که این یا آن جناح طبقه حاکم می‌تواند در چهارچوب نهادهای مستقر، مطالبات آن‌ها را محقق سازد. نفی نهادهای قانونی از سوی مردم به این معناست که قانون‌گرایی به‌عنوان ابزار سلطه، کار آیی‌اش را ازدست‌داده و مردم در خیمه شب بازی‌های انتخاباتی نظم استبدادی شرکت نمی‌کنند. برای آن‌ها آنچه مهم است و در جهت تحقق آن گام برداشته و برمی‌دارند، سرنگونی جمهوری اسلامی و طبقه حاکم سرمایه‌دار به همراه تمام جناح‌های آن است.

متن کامل نشریه کار شماره ۱۰۷۴  در فرمت پی دی اف:

POST A COMMENT.