رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی به حد اکثر سرکوب و کشتار متوسل شده است و مدام بر ابعاد کشتار و بیدادگری افزوده است. در خیابان، دختران را شکار می کند، در کوچه پس کوچه های شهر، پای بر گردن مهاجران افغانستانی می گذارد و گردن می شکند، در زندان، به زور شکنجه و اعتراف گیری های اجباری، طنابِ دار بر گردن زندانیان می افکند، در کارخانه، کارگران را سرکوب و اخراج می کند، در اعتراضات خیابانی صدای زخمی بازنشستگان را به هیچ می گیرد و در اعتراضات روبه تزاید پرستاران، به روی آنان پنجه می کَشد.
هیئت حاکمه ایران در ارتکاب جنایت و سرکوب و اعدام و ویرانی تا بدانجا پیش رفته است که حتی «نان» را نیز از سفره توده های مردم ایران ربوده است. حاکمان این رژیم با اقدامات ارتجاعی و قرون وسطایی خود، جامعه را به قهقرا برده و شرایط بسیار دشواری را بر زنان و کارگران و عموم توده های زحمتکش ایران تحمیل کرده است.
خامنه ای و هیئت حاکمه با این تصور باطل که با تشدید سرکوب و اعدام و ویرانگری می توانند برای خود امنیت برقرار کنند، چند صباحی به عمر ننگین خود بیافزایند و یا زمان سقوط جمهوری اسلامی را به تأخیراندازند، آشکارا بر ابعاد سرکوب و جنایت افزوده اند. حال آنکه کل نظام جمهوری اسلامی که مرگ در کمین آن نشسته است، آخرین نفس ها را میکشد وساخت تابوت آن نیز به دست توانای توده های مردم به پایان رسیده است.خاصه در دورانی که توفان های بزرگ سیاسی – اجتماعی بر فراز این همه سرکوب و کشتار و ویرانی در جوشش و غلیان است.
سرکوب آشکار زنان، ستیز با مهاجران افغانستانی، اجرای حکم اعدام و اعمال فشار بر توده های کار و زحمت، این روزها در پس وعده های توخالی مسعود پزشکیان به نحو چشمگیری افزایش یافته است. شلیک پلیس به ماشین «آرزو بدری» در روز دوم مرداد در شهرستان نور مازندران، به دلیل اینکه ماشینش به خاطر حجاب، حکم توقیف داشت – زنی ۳۱ ساله با دو فرزند که در پی شلیک پلیس ایران نخاعش آسیب دیده – و اکنون تحت شرایط کاملا امنیتی در بیمارستانی در تهران بستری است. انتشار فیلمی از برخورد خشونت آمیز مأموران حکومتی با دو دختر جوان ۱۴ ساله در روز سه شنبه ۱۶ مرداد به دلیل پوشش اختیاری، اعدام رضا رسایی – از بازداشت شدگان جنبش انقلابی ۱۴۰۱ – در روز سه شنبه ۱۶ مرداد در زندان دیزل آباد کرمانشاه، آنهم مخفیانه و بدون آخرین دیدار با خانواده، انتشار خبر اعدام جمعی ۲۲ زندانی در زندان قزلحصار کرج در روز چهارشنبه ۱۷ مرداد، انتشار خبر تأیید صدور حکم اعدام برای ۶ زندانی عقیدتی در زندان وکیل آباد مشهد توسط دیوان عالی کشور در روز جمعه ۱۹ مرداد و همچنین هجوم وحشیانه گارد حفاظت زندان اوین به زندانیان بند زنان اوین در شامگاه چهارشنبه ۱۷ مرداد، که در واکنش به اعدام رضا رسایی تجمع اعتراضی داشتند، تنها بخشی از اقدامات سرکوبگرانه جمهوری اسلامی طی روزهای اخیر بوده اند. اقداماتی وحشیانه، جنایتبار و نفرت انگیز که موجی از خشم و انزجار را در داخل و خارج کشور علیه هیئت حاکمه ایران برانگیخته است.
در چند روز گذشته، اگرچه اعدام رضا رسایی و گسترش صدور حکم اعدام و اجرای آن در زندان های مختلف جمهوری اسلامی موجی از انزجار عمومی را علیه اعدام برانگیخته است، اما انتشار فیلم بازداشت خشونت بار دو دختر نوجوان در روز سه شنبه ۱۶ مرداد، در ابعادی بسیار وسیع و به نحو چشم گیری واکنش افکار عمومی را نسبت به این اقدام وحشیانه مزدوران حکومتی برانگیخت.
در ابتدای این ویدئو – که روز سه شنبه ۱۶ مرداد پخش شد، اما وقوع آن مربوط به روز اول تیرماه است – دو دختر جوان ۱۴ ساله با پوشش اختیاری دیده می شوند که برای بدور ماندن از چشم شکارچیان مزدور جمهوری اسلامی در پشت یک پست برق کنار خیابان ایستاده اند. اگرچه در لحظات اولیه کمترین نشانه ای از خطری آشکار که آنان را تهدید می کند، در فیلم دیده نمی شود. اما لحظاتی بعد، یک ماشین وَن در دوربین فیلم ظاهر می گردد که از سمت کناری خیابان به سوی آنان در حرکت است. انگار مأموران مزدور حکومتی دقایقی پیشتر این دو دختر جوان را دیده و آنان را برای شکار تعقیب کرده اند. با توقف ماشین وَن در نزدیکی پست برق – که دو دختر نوجوان در پشت آن ایستاده اند – در چشم بهم زدنی چهار زن سیاه پوش چادری از ماشین پیاده شده به سمت آنان هجوم می برند.
جدای از ترس و اضطراب اولیه، تمام صحنه های دلخراش این ویدئو از همین جا آغاز می شود. چهار زن مزدور و سیاه پوشِ مجری «طرح نور» در وضعیتی دردناک یکی از دختران جوان را که «نفس» نام دارد، شکار کرده و با خشونت تمام بر روی زمین می کشند. مقاومت «نفس» در مقابل زنان مزدور چادری، کشاندن او بر کف آسفالت پیاده رو و سرعت عمل مزدوران حکومتی برای دور ماندن از هرگونه واکنش های اعتراضی مردم، به طرز آشکاری در فیلم دیده می شود.
مریم عباسی – مادر دختر نوجوان ۱۴ سالۀ بازداشت شده در این ویدئو – با بیان اینکه دخترش و دوست او در اول تیرماه در خیابانی در تهران مورد هجوم مأموران حکومتی مجری «طرح نور» قرار گرفته اند، می گوید: « در زمان دستگیری، مأموران سر دخترش را به پست برق زده اند و پس از آنکه دخترش را با خشونت سوار وَن کرده اند، به کتک زدن او ادامه داده اند.»
مادر «نفس»، در ادامه با ذکر این نکته که پس از مراجعه به پلیس امنیت اخلاقی، دخترش را در شرایط روحی و جسمانی بدی دیده است، می گوید: «دخترم را با صورتی زخمی، لب های ورم کرده، گردن کبود، لباس پاره پاره و صدایی که در نمی آمد، دیدم. چشمانش از هم باز نمی شد، آن قدر که گریه کرده بود.»
ماجرا اما به همین جا ختم نمی شود. دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی پس از باخبر شدن از اقدام سرکوبگرانه مأموران مزدور جمهوری اسلامی، برای جلوگیری از برملا شدن این ماجرا و همچنین حمایت از مزدوران «حجاب بان»، همانند همه اتفاقاتی از این دست وارد میدان شده و با تهدید و ارعاب از خانواده این دختر نوجوان می خواهند از هرگونه شکایت و پیگیری ماجرا خودداری کنند.
بر اساس گزارشات منتشر شده، با گذشت بیش از یک ماه پیگیری ماجرا توسط خانواده «نفس»، هنوز هم کمترین پاسخی به آنان داده نشده است. در همین رابطه مریم عباسی می گوید، وقتی قصد داشت شکایت کند، به او گفته شد که از این کار صرف نظر کند وگرنه «پای پلیس امنیت و اطلاعات» به پرونده کشیده می شود و برایشان گران تمام خواهد شد.»
دست به دست شدن این فیلم و واکنش عمومی نسبت به رفتار خشونت آمیز مزدوران حکومتی در برخورد به این دو کودک در جامعه آنچنان گسترده و تأثیر گذار بوده است که پلیس و دادستان نظامی تهران در اقدامی سمبلیک و فریبکارانه برای کاهش تبعات فضاحت بار این اقدام زن ستیزانه مزدوران حکومتی رژیم با اعلام اینکه رفتار مأموران «استاندارد» نبوده، گفته اند: «مأموران حاضر در صحنه شناسایی و احضار شده اند» و بازپرس ویژه هم در حال تحقیقات در مورد پرونده است. رویه ای همیشگی که اغلب برای حفظ آبروی نداشته نظام جمهوری اسلامی انجام می دهند و در نهایت امر هم جنایتکاران تبرئه و در عوض شاکیان پرونده با پرونده سازی های امنیتی محکوم می شوند.
تهاجم مأموران حکومتی به این دو دختر نوجوان، شلیک پلیس به «آرزو بدری» که اکنون به دلیل آسیب دیدگی نخاع قادر از کمر به پایین فلج شده است و هجوم وحشانه گارد ویژه زندان اوین به زندانیان زن این زندان – که منجر به زخمی و آسیب دیدگی تعدادی از زندانیان شد – و مجموعه دیگر اتفاقات جنایتباری که این روزها در جامعه رخ داده اند، اگرچه به نوبه خود بازتاب تشدید سرکوب و اعدام – خاصه سرکوب زنان – به منظور ایجاد رعب و وحشت در جامعه است، اما سوی دیگر این ماجرا، گسترش اعتراضات، تعمیق بحران های متعدد رژیم، ناتوانی هیئت حاکمه در تعدیل بحران های موجود و همچنین در خفا نگاه داشتن شکست فضاحت باری است که این روزها جمهوری اسلامی در آن دست و پا می زند.
مقاومت دلیرانه و ادامه دار زنان در دفاع از پوشش اختیاری، شکست تمامی اقدامات جمهوری اسلامی از جمله اجرای طرح سرکوبگرانه «نور» در کشاندن زنان به روزهای پیش از جنبش انقلابی « زن زندگی آزادی» و همچنین ترور اسماعیل هنیه در ساعاتی بعد از مراسم تحلیف پزشکیان و فضاحت و رسوایی به بار آمده از این ترور – آنهم در قلب تهران و در ساختمانی تحت حفاظت شدید امنیتی سپاه پاسداران – جمهوری اسلامی را بر آن داشته تا برای جبران این همه شکست و خفت و خواری، از توده های مردم ایران انتقام بگیرد.
مضافاً اینکه تشدید سرکوب و اعدام و بگیر و ببند در جامعه، نه فقط اقداماتی برای جبران تمامی شکست ها و فضاحت به بار آمده از ترور اسماعیل هنیه است، بلکه پیامی آشکار به آن دسته از تبهکاران و ابلهان و سودجویانی است که همچنان بر این باورند که با آمدن پزشکیان تغییراتی در وضعیت زنان یا کاهش اعدام در جامعه رخ خواهد شد.
در حالی که ذات جمهوری اسلامی با سرکوب و اعدام و اِعمال تبعیضات جنسیتی علیه زنان سرشته است و بی تردید بدون سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی هیچ گونه تغییر اساسی در وضعیت زنان، کارگران و توده های زحمتکش ایران رخ نخواهد داد. به قول برتولت برشت: آن که حقیقت را نمی داند، نادان است و آن که حقیقت را می داند و آن را انکار می کند، تبهکار. اینکه مسعود پزشکیان و دیگر همپالگی های «اصلاح طلب» او با وعده های توخالی، حقیقت را از چشم مردم پنهان می کنند، حرجی بر آنان نیست. آنان تبهکارانی هستند که منافع شان با ماندگاری جمهور اسلامی گره خورده است. جمهوری اسلامی بنیادش بر سرکوب و کشتار و اعدام است و از این روست که رهبران قاتل و جنایت کار و آدمکُش آن همچنان در قعر این چاه ویرانگری نشسته اند و برای تعمیق آن بیل می زنند.
کسانی که بعد از این همه سال های درد و رنج سپری شده و تجارب بدست آمده از ذات سرکوبگرانه و قتل و جنایات جمهوری اسلامی، ندانند و نفهمند که با آمدن و رفتن این یا آن فرد، با تغییر این یا آن رئیس کابینه هیچ تغییر محسوسی در وضعیت زنان، زندانیان، کارگران، معلمان، پرستاران، بازنشستگان و دیگر گروه های اجتماعی رخ نخواهد داد، اگر تبهکار نباشند، دست کم ابلهانی بیش نیستند.
نظرات شما