بحران خاورمیانه، جاهطلبی و پاناسلامیسم حاکم بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی، همراه با تشدید بیسابقهی منازعه بین جمهوری اسلامی و نیروهای نیابتیاش با دولت یهودی اسرائیل، تاکنون هزینههای بسیاری بر مردم ستمدیدهی ایران تحمیل کرده و در آینده همچنان خواهد کرد. یکی از این هزینهها تشدید فقر و بحران اقتصادی رکود – تورمیست که مستقیماً در زندگی روزانه کارگران و زحمتکشان قابل لمس است. در حالی که اکثریت بسیار بزرگ مردم ایران در فقر غوطهورند، جمهوری اسلامی به جای بهبود وضعیت معیشتی و سطح زندگی کارگران و دیگر زحمتکشان جامعه، همچنان با جنگافروزی هزینههای نظامی را از جیب همین مردم با شدت و سرعتی بیسابقه افزایش میدهد و در عینحال تودهها را به فقری هولناکتر پرتاب میکند.
براساس برآوردهای برخی از رسانهها، دو حمله جمهوری اسلامی به اسرائیل هزینه گزافی داشته است. از جمله “یورونیوز” هزینه پرتاب حدود ۲۰۰ موشک بالستیک مافوق صوت به سمت اسرائیل در عملیات “وعده صادق ۲” را حدود ۲ میلیارد دلار برآورد کرده است.
موشکهای عماد و قدر با سرعتی معادل شش برابر سرعت صوت قادرند فاصله ایران و اسرائیل را در ۱۲ دقیقه طی کنند. گفته میشود سرعت فتاح ۲ جدیدترین موشک بالستیک جمهوری اسلامی که در عملیات “وعده صادق ۲” برای اولین بار از آن استفاده شد، ۱۶ هزار کیلومتر در ساعت و بیش از دو برابر سرعت موشکهای عماد و قدر میباشد. بهای هر کدام از این موشکها بین ۵ تا ۱۵ میلیون دلار برآورد شده است.
هزینه حمله موشکی و پهپادی ۲۵ فروردین (۱۳ آوریل) جمهوری اسلامی با ۱۸۵ پهپاد، ۳۶ موشک کروز و ۱۱۰ موشک زمین به زمین نیز بین ۵۰۰ تا ۶۰۰ میلیون برآورد گردیده است. در مجموع ۲ حمله موشکی جمهوری اسلامی به اسرائیل براساس برآورد “یورونیوز”، با دلار ۶۰ هزار تومانی ۱۵۰ هزار میلیارد تومان هزینه دربرداشت. برای نشان دادن بزرگی این رقم کافیست دقت کنیم که افزایش یک درصدی مالیات بر ارزش افزوده به بهانهی “اجرای همسان سازی حقوق بازنشستگان” براساس ارقام بودجه ۶۵ هزار میلیارد تومان به درآمدهای دولت میافزاید.
اگرچه هزینه همین دو حمله موشکی بهخودی خود قابل توجه است، اما هزینه این دو حمله تنها بخش کوچکی از هزینههای نظامی جمهوری اسلامی بوده است که در طول سالیان ادامه داشته و تاثیر زیادی بر تخریب اقتصاد و بویژه وضعیت زندگی و معیشتی کارگران و دیگر زحمتکشان داشته است.
یک نمونه از نمونههای بسیار، هزینه سلاحهای حزبالله لبنان است که گفته میشود حدود نیمی از آنها با بمبارانهای ارتش اسرائیل از بین رفتهاند. حسن نصرالله رهبر حزبالله لبنان که توسط ارتش اسرائیل به قتل رسید، سال ۹۵ در یکی از سخنرانیهایاش گفته بود “بودجه حزبالله را ایران تامین میکند. از حقوق پرسنل، آب، غذا، تسلیحات، همه چیز را جمهوری اسلامی میدهد و تا زمانی که جمهوری اسلامی پول دارد ما هم داریم”. براساس برآوردها جمهوری اسلامی بهطور متوسط سالانه یک میلیارد دلار برای حزبالله هزینه کرده است که اگر تنها ۳۲ سال رهبری حسن نصرالله بر حزبالله را محاسبه کنیم ۳۲ میلیارد دلار میشود.
کمک مالی و تسلیحاتی به حماس و جهاد اسلامی فلسطین، گروههای شبه نظامی در عراق و سوریه، حوثیهای یمن بخش دیگری از هزینههای نظامی جمهوری اسلامی است. براساس اسنادی که مرداد سال گذشته منتشر شد، جمهوری اسلامی در جنگ داخلی ده سالهی سوریه بیش از ۵۰ میلیارد دلار هزینه کرده است. گفته میشود تنها حقوق اعضای لشکرفاطمیون ماهانه ۱۶ میلیون دلار بود که “نیروی قدس سپاه” آنها را تامین میکرد، حقوق و دیگر هزینههای سایر شبهنظامیان از جمله لشکر زینبیون و دیگران بماند.
هزینه مشارکت در جنگ یمن و تامین نیازهای تسلیحاتی و مالی حوثیها که تاکنون ده سال در کشور بینهایت فقیر یمن جریان دارد، یکی دیگر از هزینههای جمهوری اسلامی از جیب مردم ستمدیدهی ایران میباشد که همچنان ادامه دارد. هزینههای جنگ هشت ساله ایران و عراق، از کشته و مجروح شدن صدها هزار نفر و ویرانی شهرها و خانهها و زیرساختها که بگذریم، تاثیر ویرانکنندهای نیز بر اقتصاد کشور برجای گذاشت.
در یک نگاه کلی جمهوری اسلامی از زمان به دست گرفتن سکان قدرت هزینههای چندین جنگ را به مردم ایران تحمیل کرده است، از جنگ ایران و عراق تا جنگ ایران و نیابتیهایاش با اسرائیل، از جنگ داخلی در سوریه تا جنگ داخلی در یمن و اینها همه جدا از مداخلات نظامی جمهوری اسلامی در برخی از کشورهای آفریقایی و یا حتا افغانستان است و از جهاتی از همهی اینها مهمتر هزینههای نظامی و امنیتی جمهوری اسلامی برای سرکوب تودههای به جان آمده از ظلم و جور حکومت است.
اما منابع مالی این جنگها و گسترش شدید میلیتاریسم در طول این سالها چگونه تامین شد و چه تاثیری بر اقتصاد و معیشت تودههای کار و زحمت جامعه گذاشت؟
یکی از این منابع بودجه سالانه است که بهویژه در سالیان اخیر از رشد بیسابقهای برخوردار بوده است. براساس ارقام بودجه ۱۴۰۲ بودجه سپاه پاسداران به ۱۲۰ هزار میلیارد تومان افزایش یافت. برای آنکه افزایش بودجه سپاه در سال های اخیر عیانتر شود کافیست بدانیم که در سال ۹۹ بودجه سپاه برابر با ۲۶ هزار و ۳۳۵ میلیارد تومان بوده است. به عبارت دیگر بودجه سپاه در طی تنها سه سال بیش از ۴۵۰ درصد افزایش یافت!! بودجه نیروهای انتظامی نیز که در سال ۹۹ برابر با ۱۷ هزار و ۴۴۴ میلیارد تومان بود، به ۶۲ هزار میلیارد تومان در سال ۱۴۰۲ رسید یعنی در عرض سه سال بیش از ۳۶۰ درصد افزایش یافت!!
در بودجه ۱۴۰۳ نیز همین روند ادامه یافت و در مجموع سهم نهادهای نظامی به ۷۲۲ هزار میلیارد تومان رسید. برای نمونه سهم سپاه پاسداران اگرچه ۱۲۰ هزار میلیارد تومان در ردیفهای بودجه آمده ولی با سهم این نهاد نظامی از نفت، بودجه سپاه به ۲۰۰ هزار میلیارد تومان رسید.
البته سیاست میلیتاریستی جمهوری اسلامی هزینههای دیگری نیز بر بودجه تحمیل میکند از جمله بودجه وزارت اطلاعات، ارگانهای ریز و درشت مذهبی، صدا و سیما و مانند آن که بهطور مستقیم در خدمت این سیاست قرار دارند.
اما تامین هزینههای نظامی توسط بودجه تنها یکی از راههای تامین هزینههای نظامی جمهوری اسلامی است. امپراطوری مالی خامنهای که هیچ نهادی اجازه ورود به درآمدها و نحوه هزینه کرد آن را ندارد، یکی دیگر از منابع مالی جمهوری اسلامی بهویژه برای توسعه و تجهیز و تامین نیازهای نیروهای شبه نظامی جمهوری اسلامی است. تنها یک نمونه کوچک که فروردین ۹۹ از زبان پرویز فتاح رئیس کنونی “ستاد اجرایی فرمان امام” در زمانی که مدیرعامل “بنیاد تعاون سپاه” را برعهده داشت بیرون آمد، تامین حقوق اعضای لشکر فاطمیون توسط این بنیاد و به درخواست قاسم سلیمانی بود.
ارزش داراییهای “ستاد اجرایی فرمان امام” حدود ۱۰۰ میلیارد دلار برآورد میشود. “آستان قدس رضوی”، “بنیاد مستضعفان”، “قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء” از دیگر نهادهای اقتصادی بزرگ زیر نظر خامنهای هستند که هرکدامشان سالانه سودهای دهها هزار میلیارد تومانی دارند و هیچ کس از نحوه هزینه کرد این سودها خبری ندارد. بهگفتهی فرماندهان “قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء”، ۲۵۰ هزار نفر در شرکتها و پروژههای متعلق به قرارگاه مشغول کار هستند. این شرکتها همچون اختاپوس در تمامی زمینهها از نفت و پتروشیمی تا داروسازی، ساختمانسازی، امور مالی و بانک و مناطق آزاد تجاری و غیره حضور دارند.
دسترنج کارگران توسط امپراطوری اقتصادی خامنهای غارت شده و بخش قابل توجهی از آن به هزینه های میلیتاریسم مورد علاقه خامنهای اختصاص مییابد. این هزینههای سرسامآور نظامی درحالیست که کارگران و زحمتکشان به اعماق فقر پرتاب شدهاند و جمهوری اسلامی هر سال برای تامین هزینههای خود فشار را بر کارگران و زحمتکشان افزایش میدهد. سیاستهای میلیتاریستی جمهوری اسلامی ایران را به ویرانهای تبدیل کرده است. از وضعیت جادهها، تا آب، برق و گاز، از وضعیت بهداشت و درمان تا آموزش و پرورش، از حقوقهای ناچیز بازنشستگان، معلمان و پرستاران تا کارگران. تا جمهوری اسلامی بر سریر قدرت است این سیاستها علیه تودهی کار و زحمت نه تنها ادامه خواهد یافت بلکه هر بار فشار بر آنها افزایش مییابد مانند همین روزها که خطر جنگ منجر به افزایش بهای کالاها شده است. میلیتاریسم با موجودیت جمهوری اسلامی گره خورده است. تنها راه برای کارگران و زحمتکشان سرنگونی جمهوری اسلامی است.
نظرات شما