در نشست خبری روز چهارشنبه ۲۵ مهر ماه ۱۴۰۳، در ساختمان “بسیج مستضعفین”، قریشی، فرمانده “قرارگاه راهیان نور” سپاه و بسیج ضمن صحبت درباره اردوهای راهیان نور، اعلام کرد، از اردیبهشت سال جاری تاکنون، بیش از ۷۷۰ هزار نفر به مناطق جنوب، غرب و شمال غرب کشور اعزام شدهاند و قرار است عدهای دیگر در نیمه دوم سال راهی این اردوها شوند.
یکی از اهداف برگزاری این اردو و اردوهای اینچنینی، رواج خرافات دینی و ترویج ایدئولوژی واپسگرایانه اسلامی است. مقامات جمهوری اسلامی هدف از برگزاری این اردوها را ترویج ایدههایی همچون “ایثار و شهادت” و “فرهنگ دفاع مقدس” عنوان میکنند. ایدههایی که از پایههای ایدئولوژیک رژیم دینی و فتنهانگیز جمهوری اسلامی به شمار میروند و بیش از ۴ دهه پیگیرانه تلاش میشود تا در جامعه نهادینه گردد. ناگفته، همگان میدانند که تلاش رژیم برای مغزشویی، تنها به کودکان و جوانان و برگزاری چنین اردوهایی محدود نمیشود. هرچند با گذشت هر نسل آشکارتر میگردد که حاصل تمامی تلاشهای تاکنونی، دوری، نفرت و عصیان هر چه بیشتر جوانان از رژیمی است که زندگی را بر تمام تودههای مردم تنگتر از جمله جوانان تنگتر و تنگتر کرده است.
هدف دیگر، مقامات جمهوری اسلامی، یافتن “مستعدترین” و “مناسبترین” نیروها برای جذب در نهادهای جمهوری اسلامی و تحکیم پایههای رژیم است. بدیهی است، با گذشت سالیان متمادی و انباشت فجایع رژیم، تنها وعدههای نسیه نمیتواند فریبنده و کارساز باشند، بلکه پای وعده و برخورداری از امتیازات ویژهای نیز در میان است. امتیازاتی مانند سهمیههای تحصیلی، تضمین شغل و بسیاری امکانات دیگر که رژیم در اختیار نیروهای خودی میگذارد. به این ترتیب، در نهایت رژیم میکوشد با استفاده از نیروهای فریبخورده و مزدور خود، حلقهای وابسته به امکانات اقتصادی، سیاسی و نظامی رژیم پیرامون خود گرد آورد تا با تکیه بر آن به حیات ننگین خود ادامه دهد.
در میان تلاشهای گوناگون، بیهوده نیست، این اردوها به طور خاص برای دانشآموزان و دانشجویان طراحی شده است، چرا که دوران بیتجربگی و تأثیرپذیری نوجوانی و جوانی مناسبتترین زمان برای مغزشویی و تأثیرگذاری بر آیندهسازان جامعه است. از اینرو، وزارت آموزش و پرورش نیز به یاری سپاه و بسیج برآمده است. این اردوها، از سال ۱۳۹۰ تحت عنوان “دوره عملی درس آمادگی دفاعی” وارد محتوای آموزشی دبیرستانها شد و به تصویب شورای عالی آموزش و پرورش، هشت تا ۱۰ نمره از درس منوط به حضور در این اردوها است. هرچند، این اردوها منحصر به دانشآموزان و دانشجویان نیست، بلکه اقشار دیگری را نیز در برمیگیرد. به گفته قریشی، در سالهای پیش اعزامها ۵۰ – ۵۰ بودند، اما به ادعای وی، از سال قبل بیشتر از ۷۰ درصد شرکتکنندگان در اردوهای راهیان نور، جوانان هستند. به فرض واقعیت این مدعا، یکی از دلایل آن اجباری بودن شرکت دانشآموزان در این اردوها است.
مقامات بارها اعلام کردهاند، شرکت در این اردوها، اجباری نیست، ادعایی که با توجه به مصوبه شورای عالی آموزش و پرورش با واقعیت همخوانی ندارد. گذشته از آن، خانوادههای بسیاری گفتهاند که شرکت در این اردوها اجباری است و در صورت عدم شرکت، از نمره انضباط یا سایر دروس آنها کاسته خواهد شد.
گذشته از جنبه اجباری این اردوها، بخشی از هزینههای این اردوها نیز بر عهده خانوادههاست. به ادعای نهادهای رسمی در سال ۱۴۰۲، هزینه شرکت در اردوها بسته به شهر مبدأ متفاوت بود. برای نمونه، در سال ۱۴۰۲ گفته شد، هزینه ثبتنام کودکان بالای ۵ سال، ۴۹۵ هزار تومان است، در حالی که خانوادهها از پرداخت مبالغی مانند یک میلیون تومان و حتا یک میلیون و پانصدهزار تومان نیز خبر داده بودند. به این ترتیب، آن خانوادههایی که زیر بار سنگین تورم، در تأمین هزینههای عادی تحصیل کودکانشان درماندهاند، بایستی برای کسب نمرهی درسی، هزینه این اردوهای مغزشویی را نیز متحمل شوند.
اردوهای “راهیان نور” در واقع اردوهای سیاحتی – زیارتی در مناطق جنگی بازمانده از جنگ ایران و عراق هستند. در این اردوها در مناطق جنگی، جزئیات خشونتبار جنگی شرح داده میشود. به این ترتیب، جنگی ارتجاعی که هنگام وقوع، پیامدهای مصیببار جانی، جسمی و روانی و آوارگی تودهها و ویرانی شهرها و روستاها را در پی داشت، ابزار آزار روانی کودکان نسلهای بعد میگردد. همچنین با تحریف تاریخ، جنگی که با نوشیدن “جام زهر” توسط خمینی سرانجام به پایان رسید، دستمایهای میگردد تا الگوی “افتخارات دفاع مقدس” ارائه شود.
در اردوهای امسال، به گفته قریشی، در برخی از مناطق جنگی، برگزاری رزمایشهایی گستردهتر از سالهای قبل پیشبینی شده است. هدف سپاه و بسیج از برگزاری این رزمایشها، تهییج شور و هیجان کودکان و جوانان است تا آنان را به “لشگر دفاع مقدس” یا به عبارت دقیقتر گوشت دم توپ سران جنگطلب جمهوری اسلامی بدل کنند.
به این ترتیب، به جز آزار ایدئولوژیک کودکان، رژیم پدیدهی کودک – سربازی را ترویج و تبلیغ میکند. پدیدهای که در بسیاری از جنگهای دیگر از جمله در جنگ ارتجاعی ایران و عراق روی داده و میدهد، اما در اغلب موارد، جنایتکاران جنگی آن را انکار میکنند. لیکن این پدیده در ایران در هنگام وقوع، بیشرمانه تحسین شد و هنوز که هنوز است مقامات جمهوری اسلامی “مفتخرانه” میکوشند آن را به عنوان “سرمشق” به کوکان و نوجوانان تلقین کنند.
این تنها عوارض مهلک اردوهای به اصطلاح راهیان نور نیست. اردوهایی که برخی آنان را “اردوهای مرگ” مینامند. بسیج و سپاه که با همدستی وزارت به اصطلاح آموزش و پرورش وظیفهی سازماندهی این اردوها را بر عهده گرفتهاند، هیچ مسئولیتی در قبال تأمین امنیت و سلامت دانشآموزان نمیپذیرند. اردوهای نور سالیان متعددی یکی از قتلگاههای شرکتکنندگان به ویژه دانشآموزان بوده است. از همان سالهای اولیه برگزاری، سالی نبوده که یک یا دو حادثه رانندگی روی نداده باشد و تعدادی از دانشآموزان کشته یا مجروح بر جای نگذاشته باشد. مقامات نیز پس از هر حادثهای، تنها به ابراز پیام تسلیت بسنده کرده و خانوادهها را به “صبر و پایداری” دعوت کردهاند، بی آنکه برای حفظ سلامت و جان دانشآموزان اقدامات لازم را انجام دهند. طبق گزارشهای کارشناسی پلیس در آن سالها، علت اکثر تصادفات، خطای انسانی، رانندگی در شب، سرعت غیر مجاز و نقص فنی اتوبوس بوده است. اگر ظرفیت ناکافی جادههای خوزستان و استانهای مجاور در پاییز و زمستان برای جابهجایی روزانه چند صد اتوبوس راهیان نور را به این مجموعه بیافزاییم، سهلانگاری و بیاعتنایی مقامات ستاد برگزاری اردوها نسبت به جان شرکتکنندگان در این اردوها عیان میگردد. در سالهای اخیر گزارشات چندانی از این گونه حوادث در رسانهها درج نمیشود، اما به این معنا نیست که حادثهای روی نمیدهد. قریشی، در مراسم چهارشنبه، مدعی شد با برخی اقدامات، “به کمترین میزان تصادفات” رسیدهایم. همین مدعا کافی است تا نشان دهد هنوز این گونه حوادث روی میدهند، اما یا به علت سانسور خبری یا به علت دامنه محدود تصادفات، اخبار آن به رسانهها درز نمیکند. به این ترتیب خانوادههایی که به اجبار و با پرداخت هزینه، کودکان خود را راهی این اردوها میکنند، بایستی مضطربانه به انتظار بازگشت کودکانشان بنشینند.
باری، اردوهای “راهیان نور” یکی دیگر از نمونههای بیشمار، خرافاتپراکنی، تبلیغات ایدئولوژیک رژیم جمهوری اسلامی، همراه با بیتوجهی به جان و سلامت جسمی و روانی تودههای مردم، به ویژه در این مورد، دانشآموزان و دانشجویان است. همین یک نمونه نشان میدهد، سران این رژیم برای نیل به اهداف اسلامی و جنگطلبانه خود از هیچ جنایتی دریغ نمیکنند.
میزان موفقیت رژیم در این اردوها را نمیتوان بدون پژوهشهای جامعهشناسانه برآورد کرد. بیتردید تبلیغات و اقدامات رژیم در دامنههایی مؤثر بوده است، خواه در اغفال، خواه در اغوا با تخصیص امتیازات ویژه به نیروهای مستعد. اگر کامیابی رژیم را نمیتوان دقیقاً برآورد کرد، اما گستره عدم کامیابی آن روشن است. آن هم در خیزشهای سالهای اخیر که اکثر نیروهای معترض را جوانان تشکیل میدهند. در جنبش زن، زندگی آزادی حتا شاهد شرکت گسترده دانشآموزان در اعتراضات بودیم. پس، میتوان نتیجه گرفت، به رغم سرمایه و توانی که جمهوری اسلامی، در زمینهی گسترش ایدئولوژی مذهبی و تحکیم پایههای خود صرف میکند، بهره چندانی نصیب نمیبرد. اکنون اکثریت عظیمی در جامعه خواهان جدایی دین از دولت هستند. اکثریت عظیمی که از سلطه یک رژیم مذهبی ارتجاعی به جان آمدهاند و درصدد یافتن راهی برای سرنگونی آن هستند. باشد که همراه با سرنگونی این رژیم مذهبی، سلطه نظام سرمایهداری حامی آن نیز به پایان رسد تا آیندهای روشن و پرامید برای نوجوانان و جوانان این سرزمین رقم زده شود.
نظرات شما