دانشجویان دانشگاه آزاد طی ده روز اخیر چندین تجمع اعتراضی برپا نموده اند. این تجمعات از روز سه شنبه ۲۴ مهر مقابل سازمان مرکزی دانشگاه آزاد آغاز و در روزهای بعد نیز تکرارشد. روزچهارشنبه ۲۸ مهر ۱۴۰۳ نیز گروه نسبتاً بزرگی از دانشجویان مقابل مجلس و یکشنبه ۲۹ مهردرخیابان پاستور دست به تجمع زدند و اعتراض و مخالفت خود را با افزایش ناگهانی شهریه اعلام کردند.
دانشگاه آزاد، اخیراً شهریه دانشجویان رشته های پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی را ۳ برابر کرد و بدین ترتیب شهریه هر ترم، از ۳۰ میلیون تومان به ۹۰ میلیون تومان افزایش یافت. این مبلغ در عین حال هرساله ۱۵ درصد افزایش خواهد داشت. دانشگاه آزاد اگرچه از بدو تأسیس یک دانشگاه پولی بوده و هرساله شهریه آن اضافه شده یعنی اینکه دانشجوی دانشگاه آزاد در واقع باید از حد معینی از تمکن مالی برخوردار باشد که قادر به تحصیل در این دانشگاه باشد، اما سه برابر شدن مبلغ شهریه آنهم بدون اطلاع دانشجویان و ورودی های جدید، تعجب و اعتراض دانشجویان را درپی داشت.
تأسیس دانشگاه آزاد و راه اندازی آن در سال ۶۱ توسط اکبر رفسنجانی که آن را از رژیم گذشته به وام گرفته بود، و چند تن دیگر، در اساس اقدامی در راستای پولی سازی دانشگاه بود. دانشگاه آزاد نخست در تهران، سپس تبریز و در ادامه در اغلب استان ها و شهرهای بزرگ دایر شد. این دانشگاه با اخذ پول و شهریه بالا، برای کسانی که به دانشگاه های دولتی راه نیافتهاند ، امکان تحصیل فراهم میکند و درپایان دوره تحصیلی، مدارکی هم به دانشجو داده میشود.
آموزش و تحصیل در جمهوری اسلامی، در تمام سطوح از پیش دبستان و دبستان و دبیرستان گرفته تا دانشگاه پولی شده است. از همان دوره ابتدایی و دبیرستان مشخص است چه کسانی قادرند وارد دانشگاه شوند و ادامه تحصیل دهند. دانش آموزانی که در مدارس خصوصی با شهریه های بالا درس میخوانند، امکان بیشتری برای راه یابی به دانشگاه و ادامه تحصیل دارند. درصد بسیار بالایی از راه یافتگان به دانشگاه به ویژه رشته هایی چون پزشکی، دندانپزشکی، دارو سازی و امثال آن را نیز همین ها تشکیل میدهند.
در طرف دیگر، دانش آموزان مدارس دولتی قرار دارند که دولت به این مدارس رسیدگی نمیکند. بودجه کافی به آن اختصاص نمیدهد. ابزارلازم و امکانات آموزشی در اختیار آنها قرار نمیدهد و بنابراین کیفیت آموزش در این مدارس پایینتر است. لا جرم درصد بسیار کمی از دانش آموزان این مدارس موفق به ادامه تحصیل در دانشگاه میشوند و درصد بسیار بسیار ناچیزی شاید موفق به ادامه تحصیل در رشته های علوم پزشکی شوند. البته در مدارس دولتی نیز به بهانه های گوناگون از بستگان دانش آموز پول میگیرند و اخاذی میکنند. شهریه ها را نیز هرساله افزایش داده اند. حتی اگر والدین دانش آموز قادر به پرداخت شهریه نباشند باید به اشکال دیگری آن را جبران کنند. اخیراً نمونه ای فاش شد در مورد مادر دانش آموزی که توان پرداخت شهریه نداشت، باید کلاس های درس و راهرو مدرسه را نظافت میکرد یا در آبدار خانه کارمیکرد یا پرده کلاس را میشست!
در هر حال رشته های پزشکی و دندانپزشکی و داروسازی جزء پرطرفدار ترین رشتههایی هستند که بخش زیادی از آن توسط دانش آموزان مدارس خصوصی اشغال میشوند. صرف نظر از دانشگاههای خصوصی که مخصوص سرمایهدارها و خانواده های ثروتمند است، رشته های پزشکی در دانشگاه های دولتی نیز ظرفیت محدودی دارند که آن هم بیشتر توسط دانشجویان متعلق به خانواده های مرفه و معدود دانشجویان برخاسته از خانوادههای غیرمرفه پر میشود. از اینجاست که دانشگاه آزاد اهمیت پیدا میکند و انبوه کسانی که به دانشگاه های دولتی و دانشگاه های خصوصی راه نیافته اند وارد این دانشگاه میشوند. روشن است که دانشجوبرای تحصیل در دانشگاه آزاد نیز باید در حدود معینی از تمکن مالی برخوردار باشد و قادر به پرداخت شهریه ۳۰ میلیونی برای هرترم باشد که اکنون به ۹۰ میلیون تومان افزایش یافته است. پولدارها، تاجرها، ثروتمندان و مقامات حکومتی، با این افزایش مشکلی نخواهند داشت اما فشار بر دوش کسانی است که وُسع مالی ندارند. اگر به فرض معدودی از دانشجویان متعلق به خانواده های کم درآمد یا با درآمد متوسط به هرطریقی می توانستند ۳۰ میلیون تومان صرفاً برای شهریه هر ترم مهیا کنند، با تصمیم اخیر دانشگاه آزاد، راه ورود معدود فرزندان این خانوادهها به دانشگاه آزاد نیز مسدود میشود.
دانشگاه آزاد با تصمیم و اقدام اخیر خود و ۳ برابر کردن شهریه، نه فقط دست در جیب دانشجویان و خانواده آنها نموده و غارت و چپاول سازمانیافته ای را عملی میکند، بلکه راه ورود فرزندان خانواده های کم درآمد اعم از کارگر و زحمتکش را میبندد. گرچه میزان درآمد، اموال و دارایی ها، دخل و خرج و ثروت عظیم این دانشگاه انتشار نمییابد و مشخص نیست غیر از خامنه ای که از اول عضو هیئت امنای این دانشگاه بوده نصیب چه کسی و در کجا هزینه میشود، اما حدود ۱۲ سال قبل دارایی های این دانشگاه،۳۰۰ هزار میلیارد تومان تخمین زده شده بود که تا کنون باید به چند برابر این رقم افزایش یافته باشد.
شهریه های چند ده میلیونی دانشگاه آزاد، یکبار دیگر این واقعیت تلخ را در برابر جامعه قرار داد: هرکس که پول دارد، تحصیل هم میکند، از تحصیل و آموزش محروم است، آنکه فقیر است و بی پول!
اما این، یگانه معضل دانشگاه و دانشجو در لحظه فعلی نیست. دانشگاه و دانشجو در همین لحظه، با معضل بزرگ دیگری، بزرگتر از معضل شهریه نیز دست و پنجه نرم میکند.
مسعود پزشکیان منتخب خامنه ای، با کلی تبلیغات و دعاوی جوراجور از جمله پز حمایت از دانشجو و دانشگاه ظاهرشد و وعده های گوناگونی داد . تا آن جا که به دانشجو و اساتید دانشگاه ارتباط پیدا میکند، وی در تاریخ ۸ شهریور هنگام معرفی وزیر علوم ( حسین سیما صراف) وعده و فرمان داد احکام اساتید و دانشجویان بازبینی شود و اساتید و دانشجویان تعلیقی و اخراجی به دانشگاه بازگردند.
بیش از ۵۰ روز از این وعده پزشکیان سپری شده اما انبوهی از دانشجویان و همچنین اساتید تعلیقی به دانشگاه باز نگشتهاند. به دنبال اعتراضات، پیگیریها و فشارهای گوناگون دانشجویان و اساتید برای تصریح نظر پزشکیان و عملی شدن فرمان این فرمانده بیلشکر و سپاه، برای بازگشت به دانشگاه، سرانجام حسین سیمایی صراف روز چهارشنبه ۲۵ مهر ادعاکرد تمام دانشجویانی که در ارتباط با حوادث نیمه دوم سال ۱۴۰۱ ( خیزش توده ای ) پرونده داشته اند به کلاس برگشتهاند.
به دنبال این ادعا، دانشجویان چندین دانشگاه از جمله دانشگاه الزهرا، خواجه نصیر، علم و صنعت، گیلان، علوم پزشکی مشهد، علوم پزشکی شیراز، دروغ های وزیر پزشکیان را افشا نمودند. وزیر علوم و دیگر مقامات بلند پایه دانشگاهی، این اعتراضات را جدی نگرفتند. جالب اینکه صادر کننده فرمان باز گشت اساتید و دانشجویان تعلیقی و اخراجی به دانشگاه و معاونان وی نیز سکوت مطلق اختیار کردند. گویا هیچ فرمانی در خصوص بازگشت دانشجویان و اساتید اخراجی و تعلیقی صادر نشده و هیچ وعده ای در این مورد داده نشده بود.
آنگاه رئیس دانشگاه الزهرا برای بی اهمیت جلوه دادن موضوع چنین ادعا کرد” از ۱۰ هزار دانشجو ۳۰ نفر تعلیق شده اند که عدد زیادی نیست”
رئیس دانشگاه الزهرا ظاهراً خیلی پشیمان است از اینکه تعداد تعلیقی ها فقط ۳۰ نفر بوده اند و عدد ۳۰ هم که نسبت به عدد ۱۰۰۰۰ ” عدد زیادی نیست”. چنین است نگاه رئیس یک دانشگاه نسبت به یک انسان و نسبت به دانشجو، تقلیل یک انسان به یک عدد!
دانشجویان دانشگاه الزهرا پاسخ گستاخی رئیس دانشگاه را دادند و خواهان برکناری فوری وی شدند. شایان ذکر است که رؤسای بسیاری از دانشگاهها و حتی مدیران رده دوم در دوره ابراهیم رئیسی که در تعلیق و اخراج دانشجویان و اساتید نقش داشتند، در پست های خود ابقا شده اند. ازاینرو در بسیاری از دانشگاه ها دانشجویان خواهان برکناری آنها شده اند.دانشجویان دانشگاه بهشتی و علم و صنعت نیز خواهان برکناری رئیس این دانشگاهها شدند.
دراین میان وضعیت دانشجویان و اساتید اخراجی و تعلیقی درابهام و بلاتکلیف ماند! این موضوع اما روز به روز آشکار تر شد که نباید به حرفهای پزشکیان دل بست. پزشکیان اگر هم حرفی زده اما اهل عمل و قادر به عمل نیست.
هیچیک از مقامات رسمی و دولتی در مورد شمار دقیق دانشجویان و اساتید تعلیقی و اخراجی و سرنوشت آنها حرفی نزد. سرانجام کار به آنجا کشید که محمد علی کی نژاد “دبیر هیأت عالی جذب شورای عالی انقلاب فرهنگی” اعلام کرد “حدود ۱۰۰ پرونده از استادانی هست که به دلیل مواضع سیاسی و حمایت از اغتشاشات در دانشگاه اخراج شده اند. ” با این اظهار نظر و استفاده از واژهی “اغتشاشات” مشخص شد که قرار نیست گرهی از کار استادان اخراجی گشوده شود.
وزیر علوم نیز یک بار از ۱۵۰ پرونده صحبت کرد اما سر انجام کل ماجرا را منتفی اعلام کرد و درخصوص دانشجویان و استادان بازداشتی یا کسانی که پرونده قضایی دارند گفت:” ما دخالتی در امور قضایی نداریم”!
بدین اعتبار مشخص می شود که قرار نیست دانشجویان و استادانی که اخراج و تعلیق شده و پرونده قضایی داشته اند دوباره به دانشگاه بازگردند! مقامات رسمی دولتی از تعداد دانشجویان و استادان اخراجی و تعلیقی حرفی نمیزنند و آنجا که در این مورد دهان باز میکنند، دروغ میگویند. آمار دانشجویان و استادان اخراجی و تعلیقی و کسانی که دستگاه قضایی برایشان پرونده سازی نموده بسیار بیشتر از ارقامی است که مقامات حکومتی ازجمله وزیر علوم پزشکیان عنوان میکنند. آمارهای غیر رسمی حاکی از آن است که در جریان جنبش زن زندگی آزادی، بیش از ۱۲ هزار دانشجوبازداشت، تعلیق،اخراج، تبعید تحصیلی و لغو اسکان شدند. دست کم ۴۰۰ استاد دانشگاه نیز تنها به دلیل حمایت از دانشجویان، حکم اخراج، تعلیق و بازنشستگی اجباری گرفتند. در جریان خیزش سال ۱۴۰۱ تنها در دانشگاه گیلان ۱۴۰۰ دانشجو تعلیق شدند. درسال جاری تحصیلی نیز نه تنها دانشجویان اخراجی و زندانی به کلاس درس باز نگشته اند بلکه موارد جدیدی از احضار و محکومیت را تجربه نموده اند.
پزشکیان بر صندلی ابراهیم رئیسی تکیه زد، اما سرمنشأ هیچ تغییری در دانشگاه به سود دانشجویان و استادان نشده است. وابستگی تحصیلات دانشگاهی به پول و ثروت بیشتر و شدید ترشد. فرزندان خانواده های کارگری و زحمتکشان، نه تنها عملاً از ورود به دانشگاه منع شده اند بلکه بسیاری از آنها حتی توانایی تأمین هزینههای دبستان و دبیرستان راندارند، مانند گذشته و بیش از گذشته از تحصیل باز میمانند. انبوهی از دانشجویان و استادان دانشگاه، اخراج و یا مشمول تعلیق شده اند. فشارهای امنیتی همچنان ادامه دارد و هیچ گرهی از مشکلات آنان گشوده نشده است.
پزشکیان البته حرف، زیاد زده و کم وعده نداده اما تماماً پوچ و توخالی از کار درآمدهاند. دانشجویان و استادان دانشگاه تنها با بسیج نیروهای خود و مبارزه قادرند به خواستهای خود برسند، دوستان خود را به دانشگاه و کلاس درس باز گردانند و به ماجرای تعلیقی ها و اخراجی ها پایان دهند.
اکنون دیگر همگان بایستی دانسته باشند که پزشکیان حتی طبل توخالی هم نیست، هیچ است و بود و نبودش یکسان!
نظرات شما