” دوصد گفته چون نیم کردار نیست ” نگاهی به اعتراضات اخیر کارکنان رسمی نفت

بیش از یک سال تجمعات اعتراضی کوتاه مدت هفتگی کارکنان رسمی و عملیاتی شاغل در صنعت نفت ادامه داشت. صرف نظر ازکم اثر بودن این شکل اعتراض، اما استمرار آن گویای این واقعیت است که رژیم جمهوری اسلامی و وزارت نفت آن، تجمعات اعتراضی کارکنان رسمی را جدی نگرفته و به خواستهایشان وقعی ننهاده‏اند. کارکنان رسمی صنعت نفت در جریان مبارزات یک سال اخیر و پرهیز عامدانه از اتخاذ تاکتیک ها و شیوه های مؤثرتر مبارزه و روی آوری به اعتصاب و خواباندن چرخ تولید، بار ها نسبت به مقامات و نهاد های دولتی و اقدامات آن ها در راستای برآوردن مطالباتشان، دچار توهم و خوش بینی شده و بیش از آنکه روی نیروی خود و مبارزه خود حساب کنند، چشم به بالا و اقدامات “خیرخواهانه” مقامات دوخته‏اند.

سیاست جمهوری اسلامی، وزیر نفت، مدیر عامل و سایر مقامات اجرایی و بلند پایه مرتبط با نفت در هیچ زمانی دردی از مشکلات این کارکنان را درمان نکرده و جز مشتی قول و قرارهای بی‏پایه و وعده توخالی چیزی نصیب آنها نشده است.

به رغم اینکه کارکنان رسمی صنعت نفت به چنین سیاستها و وعده‏های توخالی پی‏برده‏اند، اما شوربختانه از این روش دست برنداشته‏اند و در این بیراهه، وقت و انرژی خود را تلف می‏کنند. نه از امیدهای واهی به معجزه مقامات و نهاد های دولتی دست شسته اند و نه شکل اعتراض خود را به طور اساسی تغییر داده‏اند.

کارکنان رسمی و عملیاتی نفت مدت سیزده ماه تجمعات اصلی هفتگی خودرا روزهای دوشنبه هر هفته برگزار می‏کردند اما آخرین تجمع هفتگی خود را از دوشنبه به روزسه شنبه(اول آبان) منتقل کردند. کارگران پیمانی ارکان ثالث شاغل در صنعت نفت از جمله کارگران شاغل در پالایشگاه های مجتمع پارس جنوبی و کارگران شاغل در سکوهای ۴۰ گانه دریایی نیز از مدتها قبل تجمعات هفتگی خودرا روزهای سه شنبه برپا می‏کردند. بدین ترتیب با انتقال روز تجمع کارکنان رسمی از دوشنبه به روز سه شنبه، تجمعاتی که در این روز در بخش های مختلف نفت برپا شد بسیار گسترده تر از موارد پیشین بود. علاوه بر این در جریان این اعتراض و تجمع، نوعی اتحاد و هماهنگی و اتحاد عمل میان کارگران و کارمندان رسمی و کارگران غیر رسمی شکل گرفت که می‏توانست و می‏تواند به الگوی جدیدی در تجمعات اعتراضی نفت تبدیل شود و مسیر اتحاد و هماهنگی میان کارگران صنعت نفت را هموارتر و آن را تقویت کند.

افزون براین، تجمع کارکنان عملیاتی در روز سه شنبه اول آبان صرفاً یک تجمع ساده مانند اکثر موارد پیشین نبود. این تجمع در عین حال با عدم انجام بخشی از کار مانند متوقف کردن گزارش سکوها،اعلام نکردن وضعیت تولید روزانه و لحظه ای نفت و گاز و میعانات گازی، عدم پاسخگویی به مکاتبات و نظیر آن همراه بود. به عبارت دیگر تجمع روز اول آبان کارکنان رسمی، این بار با نوعی اعتصاب یا نیمه اعتصاب همراه بود.

همین ویژگی‏های چندگانه تجمع اول آبان کارکنان رسمی صنعت نفت که به هیچ‏وجه خوش آیند کابینه پزشکیان و وزیر نفت آن نبود، سبب شد تا پاک نژاد وزیر نفت سریعاً راهی جنوب شود و وعده هایی به کارکنان رسمی بدهد. لذا از روز بعد از تجمع(۲ آبان) این شایعه قوت گرفت که گویا وزیر نفت در گفتگو با “نهاد های عالی کشور”، “تصمیمات راه گشایی” درباره سقف حقوق کارکنان رسمی و عملیاتی گرفته و ظاهراً مبلغی نیز به عنوان علی الحساب به حساب کارکنان واریز شد. به دنبال آن در کانال تلگرامی کارکنان رسمی نفت حتی از نهایی شدن این تصمیمات سخن گفته شد.

همین خبر و اقدام وزیر نفت کافی بود تا کارکنان رسمی نفت که مدت سیزده ماه هرهفته تجمع اعتراضی برپا کرده بودند، ناباورانه به تجمعات خویش پایان دهند. توگویی این کارکنان از تجمعات هفتگی خسته و فرسوده شده و منتظر بودند وزیر نفت وعده ای بدهد تا آنها نیز بلافاصله به تجمعات سیزده ماهه خود پایان دهند و پایان هم دادند.

کارکنان رسمی و عملیاتی نفت که بر طبق خوش خیالی و توهمات همیشگی خود بر این تصور بودند وزیر نفت و مجلس ودیگر نهادها و “مسئولان کشوری” پیگیر مطالباتشان هستند، با شور و شعف زایدالوصفی از “تصمیمات راه گشا” درباره سقف حقوق خود سخن می گفتند و در کانال تلگرامی خود سرگرم “ارج نهادن” بر ” اقدامات شایسته وزیر نفت” شدند و تا بدان درجه در توهمات و وعده های بی‏پایه غرق شدند که حذف کسورات و پرداخت حقوق و مزایای کامل و پرداخت کامل سنوات بازنشستگی را قطعی و تمام شده تلقی نمودند. توهم و خوش خیالی چنان عمیق بود که از گام های بعدی مانند ترمیم حقوق، بک پی ماده ۱۰ و عودت کسورات مازاد مالیات نیز سخن گفتند.

بدین سان و با کمال تأسف باید گفت کارکنان رسمی نفت بار دیگر قربانی توهمات خود و ملعبه دست دولتی‏ها شدند. دولت و وزیر نفت آن در واقع خطر آنچه را که در نفت می‏گذشت احساس کرده بود. وزیر نفت می خواست در همان ابتدای روی کار آمدن خود، تکلیف تجمعات هفتگی کارکنان رسمی را یکسره کند و آن را برچیند. تجمع وسیع و گسترده سه شنبه اول آبان و مشارکت کارگران رسمی و غیر رسمی در آن، خود داری کارکنان عملیاتی از انجام برخی کارها و درپیش گرفتن نوعی اعتصاب یا نیمه اعتصاب که می توانست مقدمه اتحادها و اعتصابهای جدی بعدی باشد، نگرانی شدید رژیم و وزارت نفت را در پی داشت. این مجموعه شرایط ، وزیر نفت را واداشت با سرعت در میان تجمع کنندگان حاضرشود و با وعده و نیرنگ و فریب جلو تجمع‏ها و اعتصاب‏ کارگران و کارمندان شاغل در صنعت نفت را بگیرد. درست در لحظاتی که کارکنان رسمی نفت می‏بایستی محکم در مقابل کارفرما می ایستادند و تجمعات تلفیقی خود را با دست کشیدن کامل از کار تکمیل و تقویت می‏کردند و اتحادی را که در اول آبان شکل گرفت محکم تر و گسترده تر می ساختند، خیلی زود و عجولانه بی آنکه حتی یک گلوله مشقی از طرف مقابل شلیک شود، دستها را به علامت تسلیم بالا بردند. روندی که می بایست عکس این می بود.اگر وزیر نفت  و دستگاه حکومتی حاضر شده بودند- ولو در ظاهر – گام هایی به عقب بردارند و خواست کارکنان رسمی را در هر حد و اندازه ای بپذیرند، اکنون نوبت کارکنان رسمی بود که ضربه بعدی را وارد سازند تا طرف مقابل جرئت نکند در حد وعده توخالی توقف کند.اما کارکنان رسمی نفت بازهم  در دام وعده‏های نامعلوم  و فریب، گرفتار و مرتکب یک خطای آشکار شدند.

تلاش و خدعه وزیر نفت اگرچه بر زمینه‏های عینی حضور یک گرایش محافظه کار قوی در میان کارکنان رسمی توانست موفق شود و خطر اتحاد و اعتصاب در نفت را از روی سر رژیم بطور موقت دورسازد، اما موفقیت پایداری نبود و نیست. تنها گذشت دو هفته کافی بود تا سر و صدای ناشی از وعده ها و ” تصمیمات راه گشای”  وزیر نفت اندکی بخوابد و کنه ماجرا برملا شود.

بدعهدی ها و قول قرارهای بی ارزش و تکراری برای فریب و سردواندن و سرکارگذاشتن کارکنان رسمی چنان اشکار بود که این کارکنان البته بی آنکه از توهمات خود دست برداشته باشند به این موضوع پی بردند که بار دیگر فریب خورده اند و زود هنگام به تجمعات اعتراضی خود پایان داده اند. در مطالبی که درکانال تلگرامی کارکنان رسمی درج شد بار دیگر به این حقایق اشاره شد که وعده های دروغ برای خریدن وقت جهت تضییع حق کارکنان بوده است. دوباره عنوان شد:” هروعده که دادند به ما باد هوا بود- هرنکته که گفتند غلط بود و ریا بود” قول ها و وعده های فراوانی داده شد اما”این ها همه لالایی خواباندن مابود” و الی اخر.

به دنبال آن و برطبق شیوه رایج در میان کارکنان رسمی صنعت نفت، تهدید و هشدار آغاز شد. تهدید و هشدار در این مورد که اگر به خواست ها رسیدگی نشود چه خواهند کرد.

برای نمونه در تاریخ ۱۸  آبان اطلاعیه ای با امضای “گروه مطالبه گری پارس جنوبی” درکانال تلگرامی کارکنان رسمی نفت درج شد که در آن از جمله چنین آمده بود:” به اطلاع همکاران محترم  می رساند بنابر اخبار موثق متأسفانه مصوبات  مربوط به حذف  محدودیت‌های غیرقانونی پرداخت علی رغم تلاش های زیاد، با مخالفت سازمان اداری استخدامی رد شده است و تا این لحظه هیچ تغییری در دریافتی آبان ماه نخواهیم داشت.”

و درادامه نوشته شده:” همکاران محترم، متأسفانه کارکنان مناطق عملیاتی بار دیگر ملعبه دست مسئولانی شده اند که هیچ درکی از شرایط کاری و محیطی ما نداشته و با وعده های دروغ به دنبال خریدن وقت جهت تضییع حق کارکنان هستند.

لذا برنامه ریزی ها و رایزنی های گسترده ای در همه شرکت های زیر مجموعه نفت جهت شروع مجدد اعتراضات صنفی، این بار بسیار جدی تر ، در حال انجام می باشد.

در آستانه  فصول سرد سال و زمستان سخت پیش رو  و با توجه به ناترازیهای انرژی مسئولیت بی انگیزه کردن کارکنان مناطق عملیاتی و ایجاد تشنج در این مناطق بر عهده سازمان اداری استخدامی خواهد بود.”

۲۰ آبان نیز  “کارکنان نفت فلات قاره ایران” در بیانیه ای خطاب به “همه مسئولین و مدیران و مراجع ذیربط” هشدار دادند عواقب تمامی اتفاقات آتی در مناطق عملیاتی ناشی از پایمال کردن حق و حقوق کارکنان نفت بر عهده مدیران و مسئولان سازمان اداری و استخدامی و شورای حقوق و دستمزد نفت است. در این بیانه تا پایان آبان ماه به مدیران مهلت داده شده حقوق و دستمزد کارکنان رسمی اصلاح شود. روز ۱۹ ابان نیز اطلاعیه دیگری تحت عنوان “آخرین اخطار کارکنان عملیاتی” با همین مضمون انتشار یافته بود.

هرکس جریان مبارزه و مواضع کارکنان رسمی صنعت نفت را دنبال کرده باشد، یقیناً به کرّات با این قبیل هشدارها و تهدیدها نیز برخورد نموده است. دیدگاهی که در عمل مدام به این وزیر و آن مدیر آویزان و به عجز و لابه و التماس‏های بیهوده متوسل می‏شود، وچون راه به جایی نمی‏برد، به ناگاه حرفهای رادیکال بر زبان می‏راند که بعد از مدت کوتاهی آن را نیز فراموش می‏کند. محافظه کاری در عمل، همواره رادیکالیسم گفتاری را زیر می‏گیرد و در نهایت گرهی از مشکلات گشوده نمی‏شود و مطالبات بی پاسخ می‏مانند.

این دیدگاه و این گرایش که بارها به همین شیوه رفتار نموده و تاکنون امتحان خود را پس داده است باید ایزوله و طرد شود. نیروی کار شاغل در صنعت نفت باید از توهم و توسل به این وزیر و آن مدیر و نهادهای دولتی قاطعانه دست بکشد، روی پای خود و مبارزات خود بایستد و اتحاد درونی خود را سازمان دهد.

کارنامه کارکنان رسمی صنعت نفت تا آنجا که به هشدار و تهدید به اقدامات جدی و حتی تهدید به اعتصاب برمی‏گردد، چیزی کم ندارد. در بیانیه های کارکنان رسمی نفت مواضعی از این دست و مواضع گاه بسیار رادیکال فراوان دیده می‏شود. علی رغم این و علی رغم هشدارهای لفظی، اما این کارنامه دست کم در یک سال اخیر خالی از عمل به هشدارهای گفتاری است. این واقعیت به تجربه و به دفعات اثبات شده است که حریف ما با تهدیدها و هشدارهای خشک و خالی تسلیم نمی‏شود.گرایش محافظه کار درون کارکنان رسمی مانع مهم فراتر رفتن از رادیکالیسم گفتاری‏ و مانع اصلی گذار از تهدیدها و هشدارهای لفظی به سازماندهی یک عمل مؤثر و یک تاکتیک مهم کارگری یعنی اعتصاب است.کارگران رسمی نفت نقش مهمی در جهت دادن به کل مبارزات کارکنان رسمی و عملیاتی دارند باید این گرایش را ایزوله کنند و از سر راه بردارند . باید سکان اعتراضات رسمی ها را خود در دست گیرند و محافظه کاران را به دنبال خود بکشانند.

کارکنان رسمی و عملیاتی صنعت نفت باید بدانند و به تجربه دریافته باشند که نه دولت نه وزیرنفت و نه مدیران آن، صرفاً با تهدید و هشدار و صدور بیانیه و حرف‏های ولو آتشین، حاضر به پذیرش خواستها نمی‏شوند. باید وارد عمل شد. باید اعتراضات مؤثر تری را سازمان داد، باید کار را تعطیل و اعتصاب را سازماندهی کرد. یک گام عملی بهتر از صد خروار حرف‏های رادیکالی است که بیشتر برای توجیه بی عملی بر زبان جاری می‏شوند. پیشرفت مبارزه، وادار کردن وزیر نفت و دولت و نهادهای دیگر حکومتی به پذیرش خواست های ما در گرو عمل ماست. در گرو تاکتیک و شیوه مؤثرتراعتراض است و در نفت به‏ویژه بخش کارکنان رسمی و عملیاتی هیچ تاکتیکی و هیچ شیوه ای مؤثرتر از اعتصاب نیست. عمل کنیم ، اعتصاب را سازمان دهیم و ازیاد نبریم “دوصد گفته چون نیم کردار نیست”.

متن کامل نشریه کار شماره ۱۰۹۶  در فرمت پی دی اف:

POST A COMMENT.