خطر تبدیل جنگ امپریالیستی بر سر اوکراین به یک جنگ جهانی

جنگ‌ها ذاتی نظام‌های طبقاتی تاریخ بوده و خواهد بود،اما تنها در دوران سرمایه‌داری ، به‌ویژه در بالاترین مرحله از تکامل این نظام ، در دوران سلطه انحصارات و فرمانروائی سرمایه مالی‌ است که ویرانگرترین جنگ‌های تاریخ بشریت رخ‌داده و وحشیانه‌ترین کشتارهای انسانی را به بار آورده است. خون‌بارترین قتل‌عام‌ها و نسل‌کشی‌های دوران فتوحات استعماری، ظاهراً به فراموشی سپرده‌شده، اما فجایع کشتار ده‌ها میلیون انسان، فقط در طول دو جنگ جهانی که قدرت‌های امپریالیست برافروختند، هنوز فراموش نشده و موضوعی زنده در برابر بشریت است. اما سؤالی که در اوضاع بحرانی کنونی جهان، به‌ویژه با تشدید تضادهای خصمانه میان قدرت‌های امپریالیست، ازجمله جنگ بر سر اوکراین، پیش می‌آید این است که آیا احتمال جنگی جهانی، ویرانگرتر از تمام جنگ‌های گذشته وجود دارد؟ طرح این سؤال اکنون دیگر یک بحث مجرد نیست که گفته شود، مادام که نظام سرمایه‌داری وجود دارد، احتمال آن هست، بلکه مسئله مبرم مشخصی است که امروز در مقابل همگان قرارگرفته است. بلوک‌بندی‌های متخاصم در برابر یکدیگر صف‌آرائی کرده‌اند. قدرت‌های امپریالیست، زرادخانه‌های عظیمی از پیشرفته‌تری سلاح‌های کشتارجمعی را تدارک دیده‌اند. هیچ‌گاه در طول چند دهه گذشته بازار صنایع تسلیحاتی همچون امروز رونق نداشته است. در اوج جنگ سرد هزینه‌های نظامی جهان ۱۵۱۵میلیارد دلار بود. اما با تشدید تضاد قدرت‌های غربی با چین و روسیه ، این هزینه‌ها که در سال ۲۰۱۰  به  ۱۶۳۰میلیارد دلار رسیده بود، تا سال ۲۰۲۳ به  ۲۴۴۳ میلیارد دلار افزایش یافت. این‌که همه دولت‌های جهان در حال افزایش بودجه‌های نظامی و مجهز کردن خود به پیشرفته‌ترین سلاح‌ها هستند، از سر خودنمائی برای انبار کردن سلاح نیست.  نشان از تشدید تضاد قدرت‌های امپریالیست رقیب و آمادگی برای جنگ است.

روز شنبه این هفته روزنامه ایندیپندنت انگلیس از آماده شدن سریع  کشورهای اروپائی برای جنگی که در پیش است، خبر داد و نوشت:

فعالیت‌های آشفته‌وار در حومه لهستان، فنلاند و کشورهای بالتیک در جریان است: بلدوزرها و بیل‌های مکانیکی به‌سرعت در حال ساخت استحکامات دفاعی هستند، ازجمله حفر خندق‌های ضدتانک و ایجاد سنگرهای بتنی. در همه این کشورها، مین‌گذاری – حتی میدان‌ها مین ضدنفر بحث‌برانگیز – در حال بررسی است.

لهستان حداقل ۵ / ۲ میلیارد یورو  برای سیستم دفاعی مرزی خود هزینه می‌کند، ازجمله ساخت یک “گنبد آهنین” .

لهستان در حال حاضر ۳۷ میلیارد یورو  برای دفاع عمومی هزینه می‌کند. در همین حال، در پاسخ به تاکتیک‌های «جنگ ترکیبی» در چندین جبهه بالتیک، صدها میلیون یورو توسط کشورهای بالتیک برای تقویت خطوط دفاعی خود با پروژه بزرگ دیگری که توسط اعضای ناتو، استونی، لتونی و لیتوانی برنامه‌ریزی‌شده است، سرمایه‌گذاری می‌کنند.

در شمال اروپا، بیش از ۱ میلیارد یورو – با سرعت – برای ساخت کارخانه‌های مهمات جدید، به‌ویژه گلوله‌های توپخانه ۱۵۵میلی‌متری هزینه می‌شود.

هزینه‌های دفاعی فرانسه به مدت هشت سال در حال افزایش بوده است. هلند دو سال پیش کاهش‌های دفاعی چند دهه را تغییر داد و قصد دارد بودجه نظامی خود را ظرف پنج سال دو برابر کند. سوئد، نروژ و دانمارک نیز هزینه‌های دفاعی خود را افزایش می‌دهند که اغلب با افزایش دورقمی سال‌به‌سال همراه است.

آلمان از زمان حمله روسیه به کریمه در سال ۲۰۱۴، بودجه نظامی خود را شدیداً افزایش داده است.

صدراعظم اولاف شولز متعهد شد که ۱۰۰ میلیارد یورو سرمایه‌گذاری فوری برای رفع کمبودهای مهمات و تجهیزات انجام دهد.

از آن زمان، برلین ۳۰ تا ۴۰ میلیارد یورو برای جنگنده‌های F-35A و سایر سامانه‌های عرضه‌شده توسط ایالات‌متحده و بیش از ۶۰ میلیارد یورو برای مهمات و موشک از فوریه ۲۰۲۲ هزینه کرده است.

هزینه‌های دفاعی اروپای شرقی در این کشورها طی پنج سال گذشته دو یا حتی سه برابر شده است.

سؤال اما این است که باوجود سلاح‌های هسته‌ای که استفاده از آن‌ها، درواقع برنده‌ای نخواهد داشت، چگونه می‌تواند چنین جنگی رخ دهد؟

اگر تا پیش از جنگ روسیه و اوکراین،  پاسخ به این سؤال همراه با تردید بود، اکنون می‌توان گفت به همان سادگی که جنگ‌های جهانی اول و دوم برافروخته شدند. آیا برپاکنندگان آن جنگ‌ها نمی‌دانستند که چه فجایعی به بار خواهد آمد؟ به‌خوبی می‌دانستند. اما تضادهایی قدرتمندتر از اراده آن‌ها عمل می‌کرد که می‌بایستی جبراً حل شوند، یا از طریق انقلاب برای سرنگونی نظمی که این تضاد‌ها را به بار آورده بود، یا جنگ. شق ثالثی وجود نداشت و جنگ‌های جهانی درگرفتند.  اکنون نیز این تضادها به مرحله‌ای رسیده‌اند که دیر یا زود باید حل شوند. فقط این مانده است که یکی از قدرت‌های درگیر، دست‌آویزی پیدا نماید و اولین سلاح هسته‌ای  را شلیک کند.

به اقدامات جنگ‌طلبانه قدرت‌های امپریالیست در لحظه کنونی نگاه کنیم. روز یکشنبه، ۲۷ آبان ماه رئیس‌جمهور آمریکا به زلنسکی رئیس‌جمهور اوکراین  که به نیابت از سوی ناتو و قدرت‌های امپریالیست غرب با روسیه در حال جنگ است،اجازه داد که از موشک‌های بالستیک زمین به زمین آمریکائی اَتَکِمز با برد ۳۰۰ کیلومتر، عمق خاک روسیه را مورد هدف قرار دهد. دولت انگلیس نیز هم‌زمان فرمان استفاده از موشک‌های کروز دوربرد در خاک اوکراین را علیه روسیه صادر کرد.

روز ۲۹ آبان، روسیه اعلام کرد، اوکراین برای نخستین بار موشک‌های آمریکایی  نوع اَتَکِمز را به منطقه بریانسک در درون خاک روسیه شلیک کرده است. همچنین شش موشک بالستیک انگلیسی «سایهٔ طوفان» به یکی از تأسیسات در بریانسک شلیک‌شده است  که در یک مورد باعث تلفات جانی و زخمی شدن افراد شده است

در پی این حمله موشکی اوکراین به خاک روسیه، سه‌شنبه، ۲۹ آبان یعنی تنها دو روز پس از صدور مجوز بایدن، پوتین، رئیس‌جمهور روسیه دکترین هسته‌ای کشورش را به‌روزرسانی کرد. مطابق این تغییرات، هرگونه تجاوز از سوی یک کشور غیرهسته‌ای که با مشارکت یک کشور هسته‌ای انجام شود، به‌عنوان حمله مشترک به روسیه در نظر گرفته خواهد شد و روسیه حق استفاده  از تسلیحات هسته‌ای را خواهد داشت. در پی آن‌یک موشک قاره‌پیمای روسیه،  البته هنوز بدون کلاهک هسته‌ای، به یک مرکز نظامی اوکراین در دنیپرو شلیک شد.

پوتین، روز پنج‌شنبه اول آذرماه اعلام کرد روسیه در پاسخ به استفاده اوکراین از موشک‌های آمریکایی و بریتانیایی، یک نوع جدید از موشک هایپرسونیک میان برد را به یک مرکز صنایع دفاعی و موشکی در شهر دنیپرو اوکراین، که تولیدکننده موشک و راکت فضایی است، شلیک کرده است و هشدار داد که ممکن است حملات بیشتری انجام شود.

وی  گفت که کشورش درحال‌توسعه موشک‌های کوتاه برد و میان برد است و آن را «در واکنش به برنامه‌های تولید و استقرار موشک‌های میان برد و کوتاه برد ایالات‌متحده در اروپا و خاور دور» توصیف کرد.

رئیس‌جمهوری روسیه  افزود : ایالات‌متحده در حال سوق دادن جهان به سمت یک درگیری جهانی است و در صورت تشدید اقدامات تهاجمی، روسیه نیز قاطع پاسخ متقابل خواهد داد.

اما چرا درحالی‌که کمتر از دو ماه به پایان دوره ریاست جمهوری بایدن باقی است و او به‌خوبی می‌داند چنانچه روسیه زیر فشار قرار گیرد، از کاربرد سلاح هسته‌ای هم ابایی نخواهد داشت، دست به چنین اقدامی زد که حتی خطر استفاده از سلاح هسته‌ای را در پی خواهد داشت؟  جدی بودن خطر، حتی برای آمریکا و دیگر اعضای ناتو از این واقعیت نیز آشکار است که قبل از آن‌که موشک‌های آمریکائی و انگلیسی به‌سوی روسیه شلیک شوند، سفارتخانه‌های خود را در اوکراین تعطیل کردند و دررفتند و فجایع احتمالی را برای مردم جنگ‌زده اوکراین باقی گذاردند . در همین حال کشورهای اسکاندیناوی دستورالعمل‌های  آمادگی برای حفاظت در مقابل سلاح‌های هسته‌ای را در میان مردم کشورهای خود پخش کردند.

واقعیت این است که بر طبق استراتژی تا کنونی ناتو، جنگ میان روسیه و اوکراین ، نباید به نفع روسیه پایان یابد، حتی به بهای جنگ جهانی سوم و استفاده از سلاح‌های هسته‌ای و کشتار این بار صدها میلیون انسان و نابودی کشورها. این واقعیت را فقط کسانی می‌توانند درک کنند که از امپریالیسم، تضادهای قدرت‌های امپریالیست، منازعه بر سر مناطق نفوذ و تقسیم بازارهای جهان، شناخت داشته باشند. این‌که اصلاً چرا یک مسئله ظاهراً کوچکی که می‌توانست اصلاً به وجود نیاید یا به‌سرعت حل شود، اکنون به مرحله تهدیدات هسته‌ای انجامیده است، پیش‌ازاین مفصل در نشریه کار موردبحث قرارگرفته است.

مسئله برخلاف آنچه قدرت‌های امپریالیست غرب برای تحمیق توده‌های ناآگاه مطرح می‌کنند، این نیست که جنگ، از روزی آغاز شد که امپریالیسم روس به اوکراین حمله نظامی کرد . مقدمات بروز این جنگ برخلاف قول و قرارهای طرفین درگیر، با گسترش ناتو به اروپای شرقی  فراهم شد و  سرنگونی رئیس‌جمهوری اوکراین با برنامه‌ریزی و حمایت قدرت‌های امپریالیست غرب برای الحاق این کشور به ناتو در ۲۰۱۴ وارد مرحله نهائی شد. از همان‌جا بود که با حمله نظامی امپریالیسم روس  به اوکراین، جنگ رسماً آغاز گردید. در تمام این دوران هم  نه صرفاً جنگی میان روسیه و اوکراین، بلکه در واقعیت، جنگ روسیه و ناتو بوده است.اما  به‌رغم ده‌ها میلیارد کمک‌های نقدی و تسلیحاتی کشورهای عضو ناتو به اوکراین و سلاح‌های پیشرفته‌ای که در اختیار رژیم این کشور قرار گرفت ، تاکنون نتیجه‌ای جز شکست برای آن‌ها نداشته است. نیروهای روسی هم‌اکنون حدود یک‌پنجم خاک اوکراین را به تصرف خود درآورده و در موضع پیشروی قرار دارند.

بنابراین بر طبق همان استراتژی ناتو که به آن اشاره شد، مستثنا از تحولات درونی آمریکا، می‌بایستی برای مقابله با پیشروی روسیه، سلاح‌های پیشرفته‌تر به کار گرفته شود و دخالت ناتو مستقیم‌تر انجام بگیرد. اتفاقی که در این میان رخ داد و طرح ناتو را به جلو انداخت، پیروزی ترامپ در انتخابات آمریکا بود که از قبل اعلام کرده بود به دنبال پایان دادن به این جنگ و کمک به اوکراین است. بنابراین تصمیم بایدن، صرفاً ایجاد دست‌انداز در مقابل طرح ترامپ یا قرارگرفتن اوکراین در موقعیتی بهتر بر سر میز مذاکره  نبود، بلکه در اساس،  مرحله جدیدی در استراتژی ناتو علیه روسیه بود. بایدن در طول این جنگ مکرر تأکید داشت که روسیه به هر قیمت نباید از این جنگ پیروز بیرون آید. ترامپ هم از سر صلح‌دوستی نیست که خواهان پایان دادن به این جنگ است. او می‌داند که آمریکا و ناتو در این جنگ شکست‌خورده‌اند . بنابراین نمی‌خواهد هزینه‌ای را بر عهده بگیرد که از درون آن چیزی عاید آمریکا نخواهد شد. او استراتژی سلطه آمریکا را برجهان، فراتر از جناح رقیب می‌بیند. ترامپ می‌خواهد  آمریکا را برای مقابله با امپریالیسم چین تجهیز و آماده کند که به‌سرعت در حال پیشروی است و موقعیت آمریکا را در سراسر جهان مورد تهدید قرار داده است. از همین روست که شعار خود را اول آمریکا قرار داده و وعده داده است که ارتش آمریکا را به قدرتمندترین ارتش جهان تبدیل خواهد کرد. برای چه؟ روشن است برای جنگی که در پیش است. بنابراین به‌رغم ادعای عوام‌فریبانه صلح‌طلبانه  و حتی تلاش برای پایان دادن به جنگ در اوکراین، او هم مثل بایدن یک جنگ‌طلب است و آمریکا را برای جنگی بزرگ‌تر آماده می‌کند. نتیجه این‌که چنانچه با آغاز دوره ریاست جمهوری ترامپ جنگ اوکراین پایان هم بگیرد،که البته هنوز در ابهام قرار دارد، باید در انتظار جنگ‌های بزرگ‌تر بود. این‌که در این فاصله دوماهه تا تحویل قدرت به ترامپ چه اقدامات دیگری از سوی ناتو صورت خواهد گرفت، هنوز روشن نیست. در مورد روسیه هم وضع بر همین منوال است. اگر احتمالاً اقدام جدی‌تری از سوی ناتو صورت نگیرد، بعید است روسیه وضع را بحرانی‌تر کند، بلکه منتظر به قدرت رسیدن ترامپ می‌ماند. اما اگر ناتو دست به اقداماتی بزند که روسیه موقعیت خود را درخطر ببیند، با تغییر دکترین هسته‌ای روسیه،  دیگر در این مسئله تردیدی نیست که حتی ممکن است درگیری به اروپا و در بدترین حالت به استفاده از سلاح هسته‌ای کشیده شود.

ازآنچه گفته شد روشن است که مشکل جهان کنونی فقط جنگ در اوکراین نیست. امپریالیسم و جنگ از یکدیگر جدائی‌ناپذیرند و اکنون بیش از هر زمان دیگری درنتیجه تشدید تضاد قدرت‌های امپریالیست، احتمال وقوع جنگ‌های بزرگ هسته‌ای میان این قدرت‌ها وجود دارد.

متن کامل نشریه کار شماره ۱۰۹۷  در فرمت پی دی اف:

POST A COMMENT.