س– سئوال شده است، حداقل اصولی که فعالین کمونیست، می توانند برای پیشبرد مبارزه در جنبش دانشجوئی بر مبنای آنها متحد شوند وبه یک هسته منسجم شکل دهند، به نظر سازمان فدائیان (اقلیت) چیست؟
آیا سرنگونی جمهوری اسلامی از طریق انقلاب کارگران و زحمتکشان، به رهبری حزب کمونیست واحد، تشکیل جمهوری شورائی سوسیالیستی، حمایت فعال از آزادی های سیاسی وحقوق دمکراتیک، لغو ستم ملی، تلاش برای ارتقاء سطح زندگی کارگران و زحمتکشان وتلاش برای ارتقاء جنبش های خود به خودی به مسیر سوسیالیسم، می توانند آن حداقل اصولی باشند که بر مبنای آنها، ظرفی برای متشکل شدن تمام فعالین کمونیست وانقلابی شکل بگیرد؟
ج- ضمن ارج نهادن بر تلاش این رفیق گرامی وهمه کسانی که از منافع طبقه کارگر دفاع می کنند، برای اشاعه سوسیالیسم ونزدیکی و وحدت در صفوف کمونیست ها تلاش می نمایند، مختصرا اشاره کنیم که نکات ذکر شده در بالا، در کلیت خود، برای شکل دادن به یک هسته متمرکز از فعالین کمونیست در جنبش دانشجوئی، صحیح اند. اما نکته ای که باید به آن اشاره کنیم، این است که در مراحل اولیه شکلگیری چنین هستهها و یا گروه هائی، مناسب تر این است که از طول وتفصیل نقاط اشتراک برای اتحاد، خودد داری گردد وتنها به اصول کلی اساسی ومتمایز کننده، بسنده شود. به نظر ما، سه اصل را می توان محور قرار داد: سوسیالیسم، حکومت کارگری و دولت شورائی.
این سه اصل، اولا- مشخص کننده هویت کسانی هستند که به دگرگونی نظام سرمایه داری وتجدید سازماندهی سوسیالیستی جامعه، باور دارند وبرای تحقق آن مبارزه می کنند . ثانیا- روشن می سازند که لازمه استقرارسوسیالیسم، یک حکومت کارگری ست. ثالثا- با تاکید بر دولت شورائی نشان داده می شود که حکومت کارگری نمی تواند بر قرار گردد، مگر با درهم شکستن سرتا پای ماشین دولتی بورژوازی واستقرار یک دولت نوین، از نوع دولت شورائی که دیگر دولت به معنای اخص کلمه نیست. این نکته به ویژه از آن جهت حائز اهمیت جدی ست که امروزه در ایران گرایشاتی وجود دارند که ادعا می کنند به سوسیالیسم وحکومت کارگری باور دارند، اما از پذیرش دولت تراز نوین کارگری، که شکل مشخص آن در ایران شورائی ست، سر باز می زنند. آنها آشکار یا پوشیده، خواهان برجای ماندن دولت بورژوائی وپارلمان بورژوازی هستند. شعار امروز آنها نیز، همانند بورژوازی، مجلس موسسان است ونه کنگره شوراهای نمایندگان کارگران وزحمتکشان.
این سه محور، ضمن این که رادیکال ترین گرایش درون جنبش کمونیستی را از دیگر گرایشات متمایز می سازند، از این انعطاف برخوردارند که برداشتها و اختلافات نظری درون این گرایش رادیکال رادر برگیرند. اختلافاتی که به هر حال وجود دارند وتنها می توانند در جریان یک مبارزه ایدئولوژیک حل گردند.
حالا، ممکن است سئوال شود که تکلیف دیگر اهداف ومطالباتی که در سئوال به آنها اشاره شده است، چه می شود؟ پاسخ این است که در بطن همین سه اصل نهفته است.
بدیهی ست، کسانی که بر پایه این سه محور متشکل می شوند، مسئله شان صرفا یه سرنگونی جمهوری اسلامی و تحقق مطالبات آزادی خواهانه، دمکراتیک ورفاهی فوری، محدود نمی شود، بلکه بسیار فراتر از آنهاست. کسی که خواهان استقرار حکومت کارکری، دولت شورائی و سوسیالیسم است، روشن است که برای سرنگونی جمهوری اسلامی وتمام نظم موجود مبارزه می کند. درعین حال، این نیز روشن است که هیچ کمونیستی نمی تواند به اهداف سوسیالیستی خود تحقق بخشد، مگر آن که مدافع پیگیر تحقق ازادی های سیاسی وحقوق دمکراتیک مردم ایران، در کامل ترین وگسترده ترین شکل آن باشد.
اما بعد، چرا یک چنین هسته هائی باید شگل بگیرند وچه میخواهند بکنند؟ روشن است که آنها می خواهند به عنوان یک گرایش سویالیست، نقشی تاثیر گذار در جنبش دانشجوئی داشته باشند. لذا باید در این جنبش حضوری فعال داشته باشند. هر آنچه که یک هسته یا گروه کمونیستی از نظر سیاسی- عملی توانا هم باشد، به ویژه در مراحل اولیه کارخود، نمی تواند نقشی را که می خواهد، ایفا کند، مگرآن که رابطه نزدیک تر وتنگاتنگی، با گرایشات بالنسبه رادیکال تر جنبش دانشجوئی، در حد اتحاد، در عمل مبارزاتی داشته باشد. فراتر از آن، باید برای ایجاد تشکل هائی ، ولو درمرحله کنونی مخفی، تلاش نمود که در برگیرنده طیف وسیعی از نیروهای چپ وانقلابی جنبش دانشجوئی باشند. یک چنین تشکلی، تنها می تواند یک تشکل صنفی- سیاسی دانشجوئی باشد. در جریان این تلاش ومبارزه است که فعالین کمونیست درون جنبش دانشجوئی می توانند، در جهت رادیکال ترکردن روز افزون این جنبش، گام های جدی بردارند وگرایش به سوسیالیسم را در درون آن تقویت کنند.
به یک نکته دیگر هم اشاره کنیم که به ویژه امروزه توجه به آن حائز اهمیت جدی ست وآن ارزیابی صحیح از رشد جنبش دانشجوئی در مرحله کنونی آن و شیوه برخورد درست با این جنبش وگرایشات چپ آن است. باید به این واقعیت توجه کرد که جنبش دانشجوئی در ایران، پس از سرکوب خونین سال ۵۹، لااقل پس از یک دهه، از نو متولد شد. بنابراین در نتیجه گسستی که پیش آمد، از تجربه و آگاهی جنبش دانشجوئی سال های قبل از این سرکوب بی بهره بود. این جنبش، به طور خود به خودی ودر جریان عمل و تجربه آموزی، گام به گام رشد کرده است. زمانی بود که همین جنبش دانشجوئی، به علت نداشتن تجربه سیاسی، از یک جناح حکومت طرفداری می کرد. این مرحله سپری شد. اکنون دیگر جنبش دانشجوئی عموما توهمی به رژیم و یا جناحی از آن ندارد. گرچه این جنبش پیوسته رادیکال تر شده است، اما این هنوز به آن معنا نیست که ابن رادیکالیسم به سطح حتا رادیکالیسم جنبش دانشجوئی دوران رژیم شاه رسیده است. بنابراین عجیب نیست، اگر در مقطع کنونی، گرایش غالب آن، جمهوری خواهی باشد. این مسئله دوعلت دارد، یکی ضعف تجربه وآگاهی و دیگری، جنبه طبقاتی. همان گونه که می دانیم، جنبش دانشجوئی، در کلیت آن، حتا در رادیکال ترین شکل آن، یک جنبش دمکراتیک است و گرایشات مختلف طبقاتی وسیاسی در آن حضور دارند. یگ گرایش در این جنبش به حسب منشاء طبقاتی خود، مدافع حفظ نظم اقتصادی- اجتماعی موجود است. اما از آنجائی که دانشجویان عموما زیر فشار اختناق ودیکتاتوری عریان قرار دارند و گذشته از این، اکنون اغلب دانشجویان به حسب منشاء طبقاتی شان به خانواده های کارگر و زحمتکش تعلق دارند، زمینه های عینی گرایش به سوسیالیسم، لااقل در بخش قابل ملاحظه ای از آنها وجود دارد. این گرایش روزافزون به سوسیالیسم را هم اکنون به عینه می بینیم. اما واقعیت این است که تجربه، آگاهی واطلاع آنها از سوسیالیسم علمی بسیار محدود است. غلبه بر این ضعف، کار جدی و با حوصله تبلیغ وترویج سوسیالیسم را می طلبد. آنها تشنه آگاهی سوسیالیستی هستند. بنابراین از آنجائی که آگاهی انها از سوسیالیسم علمی ضعیف ومحدود است، گاه از نظراتی به عنوان سوسیالیسم دفاع می کنند که هیچ ربطی به سوسیالیسم علمی ندارند.
اشتباه بزرگی ست، اگر یک کمونیست بخواهد با زدن یک برچسب رفرمیست، با آنها برخورد کند. بلکه بابد با بحث اقناعی و تلاش، آنها را به مطالعه آثار بنیانگذاران سوسیالیسم علمی ترغیب وتشویق نمود. حتا تعدادی از کسانی که رفیق نویسنده نامه از آنها به عنوان سکتاریست نام می برد، اطلاع و آگاهی دقیقی از کمونیسم ندارند. قطعا در جریان مبارزه، لااقل گروهی از این افراد نیز،آگاه می شوند و از شیوه های برخوردشان دست خواهند کشید. با این افراد نیز باید برخورد صحبح ومناسب داشت.
پاسخ به این سئوال را در همین جا خاتمه می دهیم . بدیهی ست آنچه که در اینجا گفته شد، درارتباط با وظائف هسته ای از فعالین کمونیست در میان دانشجویان است. از این رو به یک رشته وظائف این هسته، در خارج از جنبش دانشجوئی و وظائف درونی آن اشاره ای نشده است واین مسائل مورد بحث قرارنگرفتند.
نظرات شما