شماره ۵۴۸- سال سی و یکم – نیمه اول اردیبهشت ۸۸
تحولات جنبش کارگری در سال ۸۷، اگرچه در ادامه و راستای مجموعۀ تحولات چند سال گذشته است، اما دو مشخصۀ عمومی و برجسته در آن ديده میشود. مشخصۀ نخست اين است که در سال ۸۷، تعرضات بيرحمانۀ طبقه سرمايهدار و دولت اين طبقه، هولناکتر از گذشته، عليه کارگران و عليه جنبش کارگری تشديد گرديد، و مشخصۀ دوم اينکه، طبقۀ کارگر، پيگيرانه و با روحيهای جسورانهتر از گذشته، در برابر اين تعرضات، دست به اعتراض و مقاومت زد و در همان حال، کم و کيف اعتراضات و مطالبات خويش را نيز ارتقاء داد. برای بدست آوردن درک دقیق تری از موقعيت جنبش کارگری، اين دو مشخصه را بايد از نزديک مورد بررسی ومطالعه قرار داد.
تعرض طبقه سرمايهدار و دولت آن عليه طبقه کارگر و جنبش طبقاتی کارگران، عرصههای متعددی را در بر میگيرد. از تعيين دستمزدهای کارگری در زير خط فقر و گران کردن کالاها و افزايش قيمتهاگرفته تااخراج هاوبیکارسازی های وسیع وتحمیل قراردادهای موقت وسفید امضاء،وازمحروم ساختن کارگران ازحق برپائی تشکل کارگری گرفته تا دستگيری فعالان کارگری و سرکوب اعتصابات و مبارزات کارگران، جملگی ، در زمره تعرضات طبقه سرمایه دارعلیه طبقه کارگرهستند وبدون تردید بر زندگی و مبارزات کارگران نیز تأثیرگذاشته اند.
تعرضات طبقه سرمایه دارودولت آن علیه طبقه کارگردر عرصه اقتصادی درسال ۸۷ ، به مراتب هلاکت بارتر از سال قبل ازآن بود. تورم ۳۰ درصدی و گرانی فزاينده کالا هاوخدمات موردنیازکارگران در سال ۸۷، قدرت خريد و در نتيجه سطح زندگی کارگران را به شدت تنزل داد. فقر و گرسنگی به طرز وحشتناکتر و کشندهتری در ميان انبوه پرشمارتری از کارگران و خانوادههای کارگری گسترانده شد.
اخراج و بيکارسازی کارگران ابعاد بس فاجعهبارتری به خود گرفت. برخی از سرمايهداران و صاحبان کارخانهها، برای انتقال سرمايههای خود به بخشهای سودآورتر، کارخانهها را تعطيل نموده و دست به اخراج وسيع کارگران زدند. صدها واحد توليدی، در همين رابطه به محاق تعطيل کشيده شد. به اعتراف محجوب دبيرکل خانه کارگر رژيم، در سال ۸۷ دست کم ۴۰۰ واحد توليدی کوچک، متوسط و حتا بزرگ تعطيل شد. تعطيلی ۲۰ کوره آجرپزی در اطراف تهران، منجر به اخراج و بيکاری ۳هزار کارگر شد. در قزوين، تنها در فروردين ماه سال ۸۷، هزار و چهارصد کارگر از کار اخراج شدند، در خراسان رضوی ۷۰۰ کارگر، بروجرد بيش از هزار کارگر، کارخانههای چرم و گونیبافی برازجان ۴۰۰ کارگر، ايران کيش عسلويه ۳۰۰ کارگر، کارخانههای زنجان ۲۴۰۰ کارگر، شرکت پيمانکاری “طاهر نيرو” هزار کارگرودر” آونگان” اراک ۷۰۰ کارگر از کار اخراج و بيکارشدند.
اين آمارها تنها مربوط به يک ماه اول سال ۸۷ است و تنها بخشی از کارگران اخراجی را شامل میشود و نه همه کارگران اخراجی را. به جز اينها، صدها کارگر کارخانههای قند بروجرد، بيستون، شيروان، نيشابور، قهستان و کارخانه قند بردسير، نزديک به ۱۸۰۰ کارگر لوله سازی اهواز و هزارها و دهها هزار کارگر ديگر از بخشها و کارخانههای مختلف در سراسر کشور، از کار اخراج شدند. عليرضا محجوب دبيرکل خانه کارگر و نمايندۀ مجلس ارتجاع فاش ساخت که تنها در فروردين سال ۸۷، ۵۰ هزار کارگر کار خود را از دست دادهاند. بدين اعتبار و با يک حساب سرانگشتی میتوان دريافت که در طول يک سال گذشته متجاوز ا ز نيم ميليون کارگر، کار خود را از دست داده و به خيابان پرتاب شدهاند.
برخی ديگر از سرمايهداران و صاحبان کارخانهها، به منظور تشديد استثمار کارگران و افزايش سودهای خود، با توسل به کمبود مواد اوليه يا کمبود نقدينگی و بهانههای ديگری نظير اينها، از پرداخت بموقع دستمزد کارگران سرباز زدند. به نحوی که در برخی از واحدهای توليدی مدت ۲ سال به کارگران هيچگونه دستمزدی داده نشد. تعويق پرداخت دستمزدها، تعطيلی و يا تهديد به تعطيلی کارخانه و خطر اخراج، به قاعده و خصوصيت عمومی اکثر واحدهای توليدی مبدل گرديد و همه جا چون چماقی بازدارنده، برفراز سر کارگران قرار گرفت. قفل زدن بر دربِ کارخانهها، مرخصیهای اجباری بويژه در تابستان و حوالی نوروز و تمديد آن برای سرگردان نمودن کارگران و زمينه سازی اخراج کارگران و در درجه اول اخراج کارگران رسمی، قديمی و باسابقه، رواج بيشتری يافت. سرمايهداران برای تشديد استثمار کارگران و افزايش سودهای خویش، در سال ۸۷ از اين تاکتيکها و روشهای ديگری نظير آن، در ابعاد گستردهتری سود جستند. آمار انتشار يافته حاکی از آن است که ۹۰ درصد کارگران اخراجی در اين گونه واحدها، کارگران رسمی و با سابقه بودهاند. سرمايهداران از طريق اخراج اين دسته از کارگران و قراردادن وظايف آنها بردوش ساير کارگران باقی مانده و يا از طريق استخدام کارگران ارزانتر با قراردادهای يکماهه و کمتر، استثمار وحشيانه کارگران را شدت بخشيده و بر سودهای افسانهای خود افزودند. قابل ذکر است که اخراجها و بيکارسازی وسيع و بیوقفۀ کارگران در سال گذشته، در سال جاری نيز با شدت و حدت بيشتری و در ابعاد گستردهتری ادامه يافته است.
افزون بر اينها، بايد از افسانه شدن استخدام رسمی، رخت بربستن قراردادهای يکساله و ششماهه و رواج گسترده و عمومی قراردادهای ۲۹ روزه و کمتر از آن، يعنی گسترش بيش از پيش ناامنی شديد شغلی و نگرانی شبانه روزی اکثريت عظيم کارگران نام برد. اين مؤلفه، در پيوند با افزوده شدن بند “ز” به ماده ۲۱ قانون کار و اعطای حکم فسخ يک جانبۀ قرارداد کار به کارفرما، که دست کارفرما را در اخراج کارگر بازتر ساخت، در عين حال تأثير مهمی در تحميل شرايط دشوار کار و تشديد استثمار و بی حقوقی کارگران برجای گذاشت.
در کنار اينها، در سال ۸۷ ما شاهد تلاش مذبوحانۀ سرمايهداران برای افزايش ساعات کار روزانه، تبديل شدن سه شيفت ۸ ساعته به دو شيفت ۱۲ ساعته کار و اخراج کارگران يک شيفت و سرشکن نمودن کار و وظايف آنها بر دوش بقيه کارگران، و يا تحميل اضافه کاری اجباری از جمله اضافه کاری روزهای جمعه بدون پرداخت حق اضافه کاری و امثال آن هستيم. این تلاش ها، گاه البته با اعتصاب و اعتراض يکپارچه کارگران روبرو شده و به شکست و ناکامی کارفرما انجاميده است، که در اين مورد میتوان از نمونه اعتصاب يکپارچه کارگران صنايع ريختهگری ساوه در اعتراض به تبديل سه شيفت ۸ ساعته به دو شيفت ۱۲ ساعته کار و عقب راندن کارفرما نام برد و گاه با پيروزی کارفرما روبرو شده است که از جمله در نمونه شرکت توليد مرغ و جوجه البرز که کارگران بايد روزهای جمعه را نيز کار کنند و يا در شهرک صنعتی البرز در استان قزوين که در عين آنکه ساعات کار زنان کارگر ۱۲ ساعت است، اما سطح دستمزد اين دسته از کارگران پائينتر از نُرمهای معمول است و در عين حال از حق شيفت و امثال آن نيز محروماند و علاوه بر همۀ اينها، در هنگام انعقاد قرارداد، نه فقط بايد تمام شرايط کارفرما را بپذيرند، بلکه به اجبار بايد يک سفته ۵۰۰ هزار تومانی نيز به کارفرما تسليم کنند.
افزون بر اين تعرضات، که تأثيرات بلاانکاری بر وخيمتر شدن وضعيت معيشتی و اقتصادی کارگران و همچنين تأثيرات مضری بر جنبش کارگری برجای نهاده است، در ساير عرصهها، از جمله در عرصه سياسی نيز طبقه سرمايهدار و دولت اين طبقه، در سال ۸۷، بر تعرضات خود عليه طبقه کارگر و جنبش طبقاتی کارگران، به نحو خشنتر و باشدت بیش تری ادامه داد و بر عمق و دامنه اين تعرضات افزود.
جمهوری اسلامی در راستای حراست از منافع سرمايهداران، علاوه بر تشديد فضای خفقان و پادگانی کردن محيط بسياری از کارخانهها و اعمال کنترل پليسی- جاسوسی از طريق نيروهای امنيتی و حراستی، سرکوب مستقيم کارگران و اعمال خشونت عليه آنان را شدت بخشيد. سوای دستگيریهای پی درپی، بازداشتها و احضارهای مکرر و صدور احکام ضد انسانی شلاق و احکام سنگين زندان برای فعالان کارگری، دهها اعتصاب، راهپيمائی و اجتماع اعتراضی کارگری، با خشونت و بيرحمی مورد يورش وحشيانۀ نيروهای سرکوب رژيم قرار گرفت. مزدوران سرمايه، صدها کارگر را مورد ضرب و شتم قرار داده ، بازداشت نمودند و به زندان افکندند. اين کارگران و بويژه فعالان کارگری در زندان نيز مورد تهديد و ارعاب و شکنجه قرار گرفته و حتا پس از آزادی از زندان نيز، پيوسته در معرض تعقيب و پیگرد و آزار نيروهای امنيتی قرار داشتهاند. در سال ۸۷ ، درجه به اصطلاح تحمل رژيم در نحوۀ روبرو شدن با اعتصابات و اجتماعات اعتراضی کارگران به نحو ملموسی کاهش يافت. به عبارت ديگر نيروهای سرکوب رژيم، بدون نياز به برخی ظاهرسازیهای اوليه، دست در دست سرمايهداران و کارفرمايان و در همان آغاز اعتصاب يا اجتماع اعتراضی کارگران، بلافاصله دست به کار میشدند و پس از محاصره صفوف اعتراض کنندگان و ضرب و شتم وحشيانه و بازداشت شماری از کارگران، به ضرب تفنگ و سرنيزه کارگران را متفرق میساختند. يورشهای وحشيانه و مکرر مزدوران و نيروهای انتظامی و امنيتی به صفوف به هم فشرده کارگران هفتتپه، کارگران لاستيک البرز، کارگران شرکت صنايع اراک، کشتی سازی ايران صدرا و لوله سازی اهواز، تنها چند نمونه از دهها و صدها مورد يورش نيروهای سرکوب به صفوف کارگران است.
علیرغم سازماندهی اين حجم عظيم تعرضات در عرصههای گوناگون توسط طبقه سرمايهدار و دولت اين طبقه و اجرائی نمودن آن عليه طبقه کارگر و برای قلع و قمع جنبش طبقاتی کارگران، اما اعتصابات و اعتراضات کارگری درسال ۸۷ نه فقط متوقف نشد و يا حتی کاهش نيافت، بلکه هم به لحاظ کمی وهم از نظر کيفی، روند رشد يابندهای را نيز طی نمود.
صدها اعتصاب و اجتماع اعتراضی کوچک و بزرگ کارگری و شرکت صدها هزار کارگر در اين اعتصابات و اجتماعات اعتراضی، به روشنی نشان داد که طبقه حاکم برغم تمام تعرضات وحشیانه و سختگيریهايش، قادر نيست طبقه کارگر و جنبش طبقاتی آن ، اين غولی را که از شيشه بيرون آمده است، منکوب سازد و يا حتی به طور موثری آن را مهار نمايد.
اعتصابات طولانی مدت و اجتماعات اعتراضیِ جسورانه و مکرر کارگران کشت وصنعت نیشکر هفتتپه، اعتصاب ده هزار کارگر ایران خودرو، اعتصابات و اجتماعات اعتراضی و مکرر لاستیک البرز، لوله سازی اهواز، اعتصاب کشتی سازی ایران صدرا، اعتصاب هشت روزه و هم زمان کارخانه “پلی اورتان”، “پارس واشر”، “پوشینه بافت”، “قوۀ پارس” و” نازنخ” در استان قزوین که با تجمع در برابر استانداری قزوین و سایر موسسات دولتی همراه بود، اعتصاب پیروزمند کارگران “کاشی رویال” در سمنان، از نمونۀ دهها و صدها اعتصاب و اجتماع اعتراضی در سال ۸۷ است.
کارگران در سال ۸۷، در مقابله با کارفرمایان و برای دستیابی به مطالبات خویش، علاوه بر اعتصاب و تجمع اعتراضی در برابر ادارات دولتی، فرمانداریها، استانداریها، اداره کار، دفاتر کارخانهها و شرکتها و امثال آن، که فراوانترین و مرسومترین شکل مبارزه کارگری بود، در عین حال در اشکال دیگری نیز مانند راهپیمائی و تظاهرات خیابانی در شهرها و مسدود ساختن خیابانها و جادهها نیز دست به مبارزه زدند، که از جمله باز میتوان به تظاهرات و راهپیمائیهای مکرر کارگران هفتتپه، لاستیک البرز، لوله سازی اهواز و نیز یخچال سازی خرم آباد، شرکت بهداشتی مینا، “آونگان” اراک و نمونههای دیگری نظیر اینها اشاره کرد. این شکل از مبارزۀ کارگری، يعنی راهپيمائی و تظاهرات و مسدود ساختن خيابانها و جادهها نيز در سال ۸۷، به طور آشکاری نسبت به سال قبل از آن افزایش یافته است. علاوه بر این، کارگران برای تحقق مطالبات خویش، در مواردی نیز به اشغال کارخانه و گروگان گیری مدیر عامل دست زدهاند و یا از خروج تولیدات کارخانه و یا دستگاههای تولید توسط کارفرما ممانعت به عمل آوردهاند. ( ادامه دارد )
نظرات شما