کشمکش بین دو قوه ی مقننه و مجریه جمهوری اسلامی به حدی بالا گرفته است که روز یکم شهریور حسین سبحانی نیا، عضو هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی از تشکیل یک ستاد یا هیئت حل اختلاف خبر داد. هنوز چند روزی از طرح این راهکار برای حل اختلافات نگذشته بود که نزاع دیگری بر سر ترکیب آن درگرفت و ستادی را که خود قرار بود حلال اختلافات باشد به تشدیدگر آن تبدیل کرد! ظاهراً گفت و گوهای دولت و مجلس در رابطه با کلیت ستاد نتیجه بخش نبوده است تا بتوان در مورد افراد تشکیل دهنده ی آن تصمیم گرفت. به همین خاطر آخوندی به نام رهبر که نماینده اصولگرای مجلس است روز هفتم شهریور در پرده از بن بست جدید سخن گفت و اظهار داشت که اعضای ستاد مذکور می توانند کسانی از دولت و مجلس و ناظری از شورای نگهبان باشند. وی ضمن این که ادعا کرد نمی خواهد “در مورد شخصیت رئیس جمهور قضاوت کند” یادآوری نمود که اعضای دولت و مجلس باید مراقب گفتار و کردارشان باشند.
اکنون نزدیک به دو سال است که دو قوه ی مقننه و مجریه جمهوری اسلامی وارد کشمکشی شده اند که نه فقط در تمام دوران جمهوری اسلامی بی سابقه است، بلکه راه حل آن نامیسر به نظر می رسد. بازار تهمت زنی های دو طرفه چنان گرم شده که ولی فقیه را وادار به پادرمیانی کرده تا با تأسی از دوران ولایت خمینی به منبر برود و ندای وحدت طلبی سر دهد. او بیهوده اختلافات دو قوه ی جمهوری اسلامی را “سلیقه ای” توصیف می کند.
سوای طرح تشکیل ستاد حل اختلافات، تحرکات دیگری نیز صورت گرفته است، از جمله این که حامیان دولت دست به تدوین مانیفستی برای اصولگرایی زده اند، اما به گفته ی ابوالقاسم رئوفیان که از سوی ایلنا فعال اصولگرا معرفی شده است، این مانیفست انحصارطلبانه است چرا که چهره های شاخص اصولگرایی همچون لاریجانی و قالیباف را دربرنمی گیرد! حسین کنعانی نیز که از سوی همین خبرگزاری به عنوان عضو جبهه اصولگرایان منتقد دولت معرفی شده است، روز هفتم شهریور در رابطه با این مانیفست گفت:”برخی اصولگرایی را همراهی با خود می دانند.” دورانی که دبیرکلی آبادگران جهادی را یدک می کشد بار دیگر احمدی نژاد را در رابطه با مانیفست مذکور به حذف روحانیت متهم کرد. وی روز هفتم شهریور در گفت و گو با ایلنا افزود:”بعید است هیچ گونه ریش سفیدی به حل این مشکلات کمک کند که این امر نیز به دلیل نگاه منهای روحانیتی ست که دولت به مسائل سیاسی دارد.”
چه اختلافی بین دولتی که خود را اصولگرا می داند و دیگران که منتقد آن هستند و خود را مانند دولت اصولگرا می دانند به وجود آمده است؟ چرا نزدیک به دو هفته پس از سخنان خامنه ای کشمکش و نزاع دولت و مجلس فروکش نمی کند؟ آیا ستاد حل اختلافات با فرض شکل گیری راهگشا خواهد بود؟ انتشار مانیفست حامیان دولت چطور؟
بر خلاف آن چه خامنه ای در سخنان اخیرش گفته است، اختلافات سلیقه ای نیست. برخی اصولگرایان به اصطلاح منتقد دولت بی جهت احمدی نژاد را با گروه فرقان مقایسه می کنند که اسلام بدون روحانیت را مد نظر داشت. تدوین مانیفست برای حل اختلافات باندهایی که بر روی ارکان نظام اسلامی و مهم ترین آن که ولایت فقیه است اختلافی ندارند به جز اتلاف وقت نیست. جمهوری اسلامی به اندازه ی کافی نهاد و ارگان از قبیل شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت و غیره دارد تا ستاد حل اختلافات را بی مورد نماید. پس دعوا بر سر چیست و علت چیست؟
واقعیت این است که دعوای کنونی بین باندهای رژیم منشائی به جز ورشکستگی کامل نظم سیاسی جمهوری اسلامی ندارد. آن زمان که جمهوری اسلامی به ورشکستگی کنونی نرسیده بود و هنگامی که همین اختلافات به وجود می آمد، فقط یک نهیب ولی فقیه کافی بود که به قول هاشمی رفسنجانی “فتیله ها پایین” کشیده شود و تا کشمکش بعدی، اوضاع آرام گردد. اما نه خامنه ای خمینی ست و نه دوران این ولی فقیه دوران آن دیگری. اکنون توده های مردم به مراتب ناراضی تر از آن دوران هستند و وقعی به ولی فقیه و ارگان های دیگر رژیم نمی گذارند. به همین جهت بحران سیاسی ژرفی سراپای رژیم را فراگرفته است. تمام پروژه های سیاسی آن شکست خورده اند و لاشه هایشان در گوشه و کنار جامعه خودنمایی می کنند. سرکوب های بی امان و مداوم نتوانستند مددی به پیروزی این پروژه ها برسانند. باندهای رژیم خود می دانند که بحران واقعاً وجود دارد و لذا بر سر حل آن یا لااقل تعدیلش با یکدیگر اختلاف دارند و با هم می جنگند. شیوه اصولگرایانی همچون لاریجانی با راه های اصولگرایانی مانند احمدی نژاد تفاوت دارند، هر چند هر دو مخلصان ولی فقیه اند و کاملاً با سرکوب و ایجاد اختناق بیش تر یک دست اند. باندها رژیم جمهوری اسلامی که اکنون اختلافاتشان در دو قوه مقننه و مجریه متبلور شده است همچنین نمایندگان منافع اقتصادی خاصی هستند و از این جهت هم نمی توانند عجالتاً با هم سازش کنند و اختلافاتشان را حل کنند یا کنار بگذارند. یکی دیگری را به فرقانی بودن متهم می کند. دیگری می خواهد اعضای مجلس را به اتهام توهین به دولت به پای میز محاکمه بکشد. یکی حتا خواهان رفع صلاحیت نمایندگان همین مجلس فرمایشی در طی نمایندگی اشان می شود، دیگری با دست بالا داشتن در نهادهای کنترل این موضوع را تکذیب می کند.
اما این بحران در بالایی ها که هر روز تشدید می شود علتی به جز این ندارد که پایینی ها یا توده های وسیع مردم نمی خواهند مانند گذشته بر آنان حکومت شود و نه این باند را قبول دارند و نه آن جناح را. جالب اینجاست که بحران در بالا در حالی عمیق میشود که لااقل در ماههای اخیر مبارزات توده ای موقتاً فروکش کرده است تا بتواند با بازسازی و تقویت خود دوباره بهانه ای برای سربرآوردن بیابد. به هر حال بحران در بالا علتی به جز نخواستن کلیت رژیم در پایین ندارد و بالا در مواجهه با پایین در کشمکش است. اتفاقاً اگر تودههای مردم بتوانند در برآمدی سرنوشت ساز کار تمام باندها و جناح های رژیم را از هر رنگی که هستند یکسره کنند و رژیم را به گورستان بفرستند بالطبع بحران سیاسی کنونی نیز حل خواهد شد. در غیر این صورت بعید نیست که این بحران همچنان عمیقتر گردد تا یک باند رژیم بر دیگری فائق آید و دیگری را کنار بزند. اما در این صورت نیزخروجی از بحران و ورشکستگی سیاسی کنونی متصور نیست و بار دیگر وضعیت کنونی در شکل دیگری و بین باندهای دیگری تکرار میشود. چرا که اختلافات کنونی نه “سلیقهای” ست و نه ربطی به این دارد که به فرض یکی روحانیت را میخواهد و یکی نمیخواهد. این بحران از ماهیت تمامیت رژیم جمهوری اسلامی برخاسته است و تا هنگامی که این رژیم پابرجاست بازتولید میشود.
نظرات شما